روشهای تعیین حد سود و زیان
روشهای مختلفی برای تعیین حد سود و زیان در بازار سهام وجود دارند و همانگونه که در مقاله قبلی توضیح داده شد؛ اکثر معاملهگران به منظور پیشبینی نقاط خروج احتمالی از بازار، از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. در این مطلب به بیان مهمترین روشهای تعیین حد سود و ضرر بر مبنای قیمت، با ذکر مثالهایی از بازار سهام خواهیم پرداخت.
فواصل قیمتی مشخص نسبت به ناحیه ورود
برخی سرمایهگذاران رویکرد تحلیلی خاصی نداشته و بیشتر روی اعداد ثابت تمرکز دارند. معیار اصلی در این روش، میزان فاصله نقاط خروج نسبت به ناحیه ورود است که استراتژیهای حد ضرر و سود معمولاً این فواصل بر اساس واحد درصد بیان میشوند. این مقادیر بر مبنای شرایط کلی بازار (نظیر محدودیت نوسان مجاز روزانه)، نوسانات ذاتی سهم و سایر موارد تعیین خواهند شد. در نمودار زیر که مربوط به سهام شرکت ایران خودرو است؛ معاملهگر پس از شکست سطح مقاومتی تصمیم به ورود میگیرد و بر اساس یک استراتژی شخصی، مقدار ثابت %۱۰ حد ضرر نسبت به نقطه ورود در نظر گرفته است. با توجه به اینکه نسبت پاداش به ریسک معاملاتش روی عدد ۲ تنظیم شده است؛ حد سود از ناحیه ورود به بازار، %۲۰ فاصله خواهد داشت.
اعداد رند
استفاده از اعداد رند در تحلیل تکنیکال کلاسیک و به طور کلی تعیین نقاط بازگشت بازار سهام، بسیار مرسوم است. معاملهگران کهنهکار بازار مالی نیز به این سطوح توجه ویژهای داشته و هنوز هم نسبت به کارایی آنها دیدگاه مثبتی دارند. عموماً رسیدن قیمت به محدوده اعداد رند در نمودار، موجب ایجاد تحرکات خاصی در عرضه و تقاضای بازار میشود. برخی معاملهگران با قرار دادن نقاط خروج خود در این سطوح سعی دارند؛ حد سود و زیان مطمئنی داشته باشند. به منظور درک بهتر مطلب، موقعیت معاملاتی فرضی زیر را در سهم وبصادر در نظر بگیرید. پس از شکست نقطه تلاقی خط روند و سطح مقاومتی، فرد اقدام به ورود نموده است که با نسبت بازده به ریسک برابر ۱، مقادیر ۸۰۰ و ۵۰۰ ریال را استراتژیهای حد ضرر و سود استراتژیهای حد ضرر و سود به ترتیب به عنوان حد سود و زیان احتمالی این معامله در نظر گرفته است.
اندیکاتورها
بدون شک یکی از پرطرفدارترین ابزار نموداری در میان معاملهگران بازار مالی اندیکاتورها هستند که خود به چندین نوع تقسیم میشوند. این ابزارها به حدی مورد علاقه سرمایهگذاران است که به عناوین مختلفی نظیر تحلیل بازار، نقطه ورود و نواحی خروج از آنها استفاده میکنند. مهم ترین دلیل محبوبیت اندیکاتورها در میان معاملهگران مبتدی، سهولت کاربری آنها است. اندیکاتورها بر اساس ماهیت و دسته بندی موجود در پلتفرمهای تحلیلی، به چهار نوع کلی روند یاب، مبتنی بر حجم، اسیلاتورها و اندیکاتورهای تدوین شده توسط آقای بیل ویلیامز تقسیم بندی میشوند.
میانگین متحرک یکی از کاربردی ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که یکی از موارد استفاده آن تعیین نقاط خروج میباشد. میانگینها معمولاً به صورت منفرد یا چندگانه استفاده میشوند. در تصویر زیر یک موقعیت معاملاتی را مشاهده میکنیم که نقاط ورود و خروج کاملاً بر اساس تقاطع دو میانگین متحرک شکل گرفته اند.
اگر قیمت بالاتر از میانگینها قرار داشته و یک تقاطع مثبت نیز اتفاق بیفتد(یعنی خط قرمز رنگ که متعلق به استراتژیهای حد ضرر و سود میانگین ۴۰ روزه است، میانگین متحرک۶۰ روزه را به سمت بالا بشکند) اقدام به خرید نموده و زمانی که میان قیمت و میانگین متحرک ۴۰ روزه، یک شکست قیمتی نزولی رخ دهد؛ باید از معامله خارج شویم. در واقع یک نقطه خروج غیرثابت انتخاب شده استراتژیهای حد ضرر و سود است که به صورت همزمان حد سود و زیان را پوشش میدهد.
فیبوناچی
افرادی که سواد ریاضی داشته باشند؛ مطمئناً سری اعداد فیبوناچی را میشناسند و داستان معروف آن را نیز شنیدهاند. مجموعه ابزار فیبوناچی در پلتفرمهای معاملاتی بازار مالی، یکی از قدرتمندترین ابزارهای تحلیلی به شمار میآیند که حتی میتوان صرفاً بر مبنای آنها یک استراتژی معاملاتی کامل تدوین نمود! فیبوناچی بازگشتی یکی از محبوب ترین ابزار تحلیل نموداری فیبوناچی است که معاملهگران بسیاری از سطوح آن به عنوان نقاط کلیدی ورود و خروج از معامله استفاده میکنند. با مشاهده نمودار قیمت شرکت مخابرات ایران متوجه میشویم که معاملهگر «الف» بر اساس تلاقی خط روند صعودی، سطح حمایتی کلاسیک و ناحیه %۳۸ فیبوناچی بازگشتی در یک نقطه، اقدام به خرید نموده است. حد سود این معامله در سطح صفر درصد فیبوناچی یا همان قله قبلی و حد ضرر آن نیز در ناحیه %۶۱.۸ که درصد طلایی فیبوناچی میباشد؛ قرار داده شده است.
سطوح حمایت و مقاومت
تعداد کثیری از معاملهگران قدیمی بازار، به این سطوح ساده اما مهم در نمودار قیمت، توجه خاصی داشته و بخش مهمی از استراتژی معاملاتی آنها را شامل میشود. تئوری اصلی در استفاده از حمایت و مقاومت کلاسیک این است که بر اساس روانشناسی جمعی اگر قیمت از یک ناحیه بازگشت داشته باشد؛ ممکن است دفعات بعدی نیز با رسیدن به این نقطه، سرمایهگذاران واکنش مشابهی داشته باشند. به استراتژیهای حد ضرر و سود استراتژیهای حد ضرر و سود همین دلیل استفاده از این سطوح به عنوان نقاط خروج از بازار، کار بسیار عاقلانهای به نظر میرسد. زیرا، در صورت شکست این نواحی، هشدار جدی مبنی بر تغییر روند صادر شده و منطقی است که از معامله خارج شویم. در مثال زیر بر اساس نماد تاپیکو، نمونهای از موقعیتهای معاملاتی را مشاهده میکنیم که نقاط حد سود و زیان بر اساس سطوح حمایت و مقاومت مشخص شدهاند.
خطوط روند
همانند سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک، خط روند نیز یکی از مفاهیم ابتدایی و مهمی است که به تحلیلگران فنی آموزش داده میشود. این خطوط که طبق قواعد مشخصی، از اتصال نقاط بازگشت قیمت در نمودار تشکیل میشوند، یکی از قدرتمند ترین ابزارهای تحلیلی در بازار مالی به شمار میروند. خط روند به صورت انفرادی یا در نقاط تلاقی با سایر ابزار تحلیل، قابلیت استفاده دارد. این خطوط به دلیل اینکه یکی از مبانی اصلی تحلیل تکنیکال تلقی میشوند؛ ابزار دیگری نیز بر اساس آنها تدوین یافتهاند. به عنوان نمونه کانالهای قیمتی از نمونه ابزار مرسوم در تحلیل نموداری میباشند که بر مبنای خطوط روند ترسیم میشوند.
در موقعیت معاملاتی فرضی ذیل مشاهده میکنید که پس از ترسیم یک کانال قیمتی صعودی در نمودار روزانه سهم ملی صنایع مس ایران، معاملهگر «ب» پس از شکست ناحیه مقاومتی کوتاه مدت، اقدام به خرید سهم مینمایند. در چنین موقعیتهایی معاملهگران بلندمدتی میتوانند، از خطوط کف و سقف کانال به ترتیب به عنوان حد زیان و سود بهره ببرند و در صورتی که سرمایهگذار افق کوتاه مدتی را مد نظر داشته باشد؛ با رسیدن به خط روند کوتاه مدت(خط قرمز رنگ) جهت جلوگیری از تقبل ریسک تغییر روند، میتوان از معامله خارج شد.
الگوهای قیمتی
امروزه تشخیص روند آتی بازار سهام بر اساس الگوهای قیمتی، بسیار رایج است. این الگوها بر اساس حرکات قیمتی پرتکرار و مشابه که پس از وقوع آنها بازار روند مشخصی پیدا کرده است؛ از اطلاعات قیمتی بلند مدت بازارهای مالی، استخراج شدهاند. الگوهای نموداری انواع و اقسام مختلفی دارند که مهم ترین آنها عبارتند از: سر و شانه، پرچم، مستطیل، سقف و کفهای چند قلو، کنج.
این الگوها بر اساس شرایط وقوع میتوانند خاصیت نزولی یا صعودی داشته و یکی از نقاط قوت الگوهای قیمتی این است که یک الگو به تنهایی میتواند نواحی حد سود و زیان معاملات را به طور دقیق مشخص کند. به طور مثال به الگوی پرچم و نقاط خروج از معامله در نمودار سهام بانک ملت توجه فرمایید.
۵ استراتژی تعیین حد ضرر در معاملات
حد ضرر (stop loss) ابزاری است که شما هنگام ورود به معامله، از آن برای تعیین زمان مناسب خروج از معامله و جلوگیری از ضرر کنترل نشده استفاده میکنید. حد ضرر ابزاری است که شما از آن برای پیشگیری از تبدیل ضرری کوچک به ضرری بزرگ استفاده میکنید. این یکی از مهمترین اصول در معاملات شماست؛ زیرا ضررهای بزرگ علت اصلی معاملات بدون بازده هستند. تمام معاملات شما باید فقط به یکی از چهار روش زیر منجر شود:
۱. بردی بزرگ
۲. بردی کوچک
۳. تساوی سود هزینه معامله – هی به هی (Break even)
۴. باختی کوچک
هیچ معاملهای نباید هرگز منجر به ضرری بزرگ شود و حد ضرر همان ابزاری است که برای حذف این ضررهای بزرگ از معاملاتتان به کار میرود. حد ضرر باید به اندازه کافی از محدوده عادی قیمت در تایم فریم معاملاتی شما فاصله داشته باشد اما این فاصله نباید آنقدر زیاد باشد که نتواند مانع از ضررهای بزرگ شود. مطمئناً حجم معاملاتتان با حد ضررتان ارتباط دارد و حجم معامله شما نباید آنقدر بزرگ باشد که حتی درصورت فعال شدن حد ضررتان نیز باز هم ضرر بزرگی مرتکب شوید. در اینجا، پنج استراتژی پبشنهادی حد ضرر براساس پرایس اکشن یا حرکات قیمت (Price Action) را برایتان نقل میکنیم:
۱. خروج بر اساس شکست یک میانگین متحرک مهم
اگر در حال معامله در روند صعودی هستید و میانگین متحرک به عنوان حمایت از دست رفت و قیمت در زیر این میانگین بسته شد، باید از معامله خارج شوید.
۲. خروج بر اساس درصد ضرر نسبت به سرمایه اولیه
اگر سهامی را خریداری کردید و قیمت سهام بیش از ۵ درصد نسبت به قیمت اولیه آن کاهش یافت، میتوانید از معامله خارج شوید. مثلا اگر آن را ۱۰۰ دلار خریدید، میتوانید حد ضررتان را زیر ۹۵ دلار قرار دهید.
۳. خروج براساس حد ضرر زمانی
اگر شما براساس استراتژی معاملاتی سوئینگ وارد یک معامله خرید در قیمت ۱۰۰ دلار و با حد سود ۱۱۰ دلار شدید و سه هفته بعد قیمت همچنان با قیمت ۱۰۱ دلار معامله میشد، یکی از استراتژیها این است که از بازار خارج شوید و سرمایه خود را برای شکار فرصتهای بهتر آزاد کنید؛ چراکه این معامله نتوانسته است اهداف شما را در یک استراتژیهای حد ضرر و سود بازه زمانی منطقی برآورده کند. البته این به پارامترهای سیستم معاملاتی شما بستگی دارد.
۴. خروج براساس سیگنال اندیکاتورهای تکنیکال
حد ضرر میتواند بر اساس شکست یک سطح کلیدی در شاخص RSI یا تجاوز از باندهای بولینگر یا تلاقی خطوط MACD تعیین شود. همچنین میتوان از اندیکاتورهای تکنیکال به عنوان ابزاری برای تعیین نسبتهای خوب ریسک به ریوارد و تعیین سطح خروج بر اساس ریسک استفاده کرد.
۵. خروج براساس تلاطم بازار (Volatility stop)
اگر بازار یا سهام موردنظر شما حرکتی بزرگ نسبت به متوسط دامنه قیمت روزانه خود داشته باشد یا به اندازه دامنه نوسان روزانه خود در خلاف جهت انتظار شما حرکت کند، میتوانید حجم معاملات خود را کاهش دهید یا به دلیل افزایش ریسک نوسانات کلا از معامله خارج شوید. اندیکاتور میانگین محدوده واقعی (ATR) روشی برای تعیین کمیت این استراتژی است.
روش های زیادی وجود دارد که با کمک آنها بتوانید ریسک را به حداقل برسانید و بفهمید که چه زمانی دیگر معامله شما احتمالاً نتیجهای نخواهد داشت. به یاد داشته باشید که هر سیستم معاملاتی خوب باید علاوهبر تعیین نقاط ورود خوب، از استراتژیهای خروج مناسب نیز برخوردار باشد تا ضررهایتان را محدود نگه دارد.
پیشنهاد میکنیم برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد استراتژیهای خروج از معاملات این مقاله را نیز مطالعه کنید.
حد ضرر در بورس یا استاپ لاس چیست؟ ۱۰ نکته اصولی برای تعیین حد ضرر
معاملهگرانی که در بازارهای مالی با دیدگاه کوتاهمدت و میانمدت فعالیت میکنند معمولا برای تعیین زمان خروج خود از معاملات از حد سود و حد ضرر استفاده میکنند. این افراد که بیشتر بر اساس تحلیل تکنیکال به خرید و فروش در بازارهای مالی مانند سهام، ارز و … مشغول هستند، اغلب برای میزان سود و زیان خود محدودههایی را تعیین میکنند. در این حالت، خروج از معامله با هدف کاهش زیان و افزایش سود انجام میشود. اجازه بدهید مثالی در این زمینه بزنیم. فرض کنید شخصی سهامی را در قیمت ۲۰۰ تومان خریده است. او بر اساس نتایج تحلیلی که روی این سهام انجام داده – که معمولا از جنس تحلیل تکنیکال است – تصمیم میگیرد با رسیدن قیمت به اولین سقف قیمتی مورد انتظار، مثلاً ۲۲۰ تومان سهام خود را به فروش برساند. در صورتی که قیمت سهام به ۱۸۰ تومان کاهش یابد نیز او سهام خود را خواهد فروخت. در این حالت، حد ضرر او ۱۸۰ تومان خواهد بود.
چه عواملی در تعیین حد ضرر تاثیر گذار هستند؟
عاملهای گوناگونی بر تعیین حد ضرر، تاثیرگذار هستند. به عنوان مثال میتوانیم به ویژگیهای سرمایهگذار از نظر ریسکپذیری و دیدگاه زمانی او در سرمایهگذاری اشاره کنیم. اما در کل، عوامل تأثیرگذار بر این فرآیند شامل موارد زیر میشوند:
تغییر موقعیت حد ضرر به نقطهای بالاتر یا پایینتر، به معنی تعیین حد شناور یا متغیر است. مثلا زمانی که یک سهم را روی قیمت ۲۵۰ تومان میخریم، حد ضرر را برای آن در نقطه ۲۳۰ تومان قرار میدهیم. اگر قیمت سهم افزایش یافت و به نقطه ۳۳۰ تومان رسید، حد ضرر را در نقطه بالاتری مثلا روی قیمت ۳۰۰ تومان میگذاریم. به این فرآیند، تغییر حد با توجه به روند قیمت سهام گفته میشود.
نکتههایی اصولی در تعیین حد ضرر که باید همواره به یاد داشته باشید
هیچ قانون کلی برای تعیین حد ضرر وجود ندارد. اما برای تعیین این حد، نکتههای قابل توجهی وجود دارند که باید آنها را در نظر گرفت. مثلا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
چگونه می توان حد سود و ضرر را محاسبه و از آنها در معاملات استفاده کرد
سطوح حد سود و حد ضرر دو مفهوم مهم هستند که بسیاری از معامله گران از آنها استفاده می کنند تا بسته به میزان ریسکی که تمایل به پذیرش دارند، زمان خروج از موقعیت خود را تعیین کنند. این سفارشات هم در بازارهای سنتی و هم در بازار ارزهای رمزنگاری مورد استفاده قرار می گیرند و در بین معامله گرانی که استراتژیهای حد ضرر و سود رویکرد ترجیحی آنها تحلیل تکنیکال است، بسیار محبوب هستند.
مقدمه
زمان بندی بازار یک استراتژی معاملاتی است که در آن سرمایه گذاران و معامله گران سعی می کنند آینده قیمت را پیش بینی کنند و سطح قیمتی مطلوب را برای خرید یا فروش دارایی ها پیدا کنند. طبق این رویکرد، تعیین زمان خروج از بازار اهمیت زیادی دارد. در اینجاست که حد سود و حد ضرر به کمک معامله گران می آیند.
سطوح حد ضرر و حد سود اهداف قیمتی هستند که معامله گران از قبل برای خود تعیین می کنند. معامله گران منضبط اغلب از این سطوح از پیش تعیین شده برای خروج از موقعیت معاملاتی استفاده می کنند تا معاملات بر اساس احساسات را به حداقل برسانند. این سطوح همچنین برای مدیریت ریسک ضروری هستند.
سطوح حد ضرر و حد سود
سطح حد ضرر (SL) قیمت از پیش تعیین شده یک دارایی است که پایین تر از قیمت فعلی تنظیم می شود. با رسیدن قیمت به این سطح، موقعیت سرمایه گذار به طور خودکار بسته می شود و در نتیجه ضرر معامله گر به حداقل می رسد. برعکس، سطح حد سود (TP) قیمت از پیش تعیین شده ای است که در آن موقعیت معامله گر با سود بسته می شود.
معامله گران می توانند به جای استفاده از سایر سفارش های بازار، این سطوح را برای فروش خودکار تنظیم کنند و نیازی نیست که مداوم بازار را زیر نظر بگیرند.
چرا باید از حد ضرر و حد سود استفاده کرد؟
مدیریت ریسک
سطوح حد سود و حد ضرر منعکس کننده تحرکات فعلی بازار هستند و کسانی که می دانند چگونه سطح قیمتی مطلوب خود را به درستی تشخیص دهند، اساسا فرصت های معاملاتی مطلوب و سطوح قابل قبول ریسک را شناسایی می کنند.
مدیریت ریسک؛ هنر از دست ندادن تمام سرمایه
ارزیابی ریسک با استفاده از این سطوح می تواند نقش مهمی در حفظ و رشد پرتفوی ارز رمزنگاری شما داشته باشد. با اولویت دادن به معاملات کم ریسک، نه تنها به طور سیستماتیک از دارایی های خود محافظت می کنید، بلکه از سقوط کامل ارزش پرتفوی خود جلوگیری می کنید. بنابراین، بسیاری از معامله گران از حد سود و حد ضرر در استراتژی های مدیریت ریسک خود استفاده می کنند.
اجتناب از معاملات احساسی
احساسات فردی در هر لحظه می توانند تاثیر زیادی بر تصمیم گیری بگذارند و به همین دلیل است که برخی از معامله گران برای اجتناب از معاملات تحت تاثیر استرس، ترس، طمع یا سایر احساسات تاثیرگذار، به یک استراتژی از پیش تعیین شده تکیه می کنند.
ماهر شدن در تشخیص زمان بستن یک موقعیت می تواند به شما کمک کند تا از معاملات احساسی خودداری کنید و به شما این امکان را می دهد که معاملات خود را به صورت هدفمند مدیریت کنید نه از روی احساسات.
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد (یا سود به زیان)
سطوح حد سود و حد ضرر برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد معامله استفاده می شوند. به طور کلی، بهتر است وارد موقعیت هایی شوید که نسبت ریسک به ریوارد پایینی دارند، چون سود احتمالی این موقعیت ها بیشتر از ضرر احتمالی آنها است.
نسبت ریسک به ریوارد چیست و چگونه می توان از آن در معاملات استفاده کرد؟
ریسک به معنی تفاوت بین قیمت یک ارز و حد ضرر آن و ریوارد به معنی تفاوت بین قیمت یک ارز و حد سود آن است. طبق فرمول های زیر می توان آنها را محاسبه کرد:
حد ضرر- قیمت ورود به موقعیت = ریسک
قیمت ورود به موقعیت – حد سود = ریوارد
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد ساده است. می توانید آن را از تقسیم ریسک به ریوارد به دست آورید:
ریوارد ÷ ریسک = نسبت ریسک به ریوارد
نحوه محاسبه سطوح حد سود و حد ضرر
روش های مختلفی وجود دارند که معامله گران می توانند از آنها برای تعیین سطوح مطلوب حد سود و حد ضرر استفاده کنند. این روش ها ممکن است به طور مستقل یا با ترکیب شدن با روش های دیگر مورد استفاده قرار بگیرند، اما هدف نهایی همه آنها یکی است: استفاده از داده های موجود برای گرفتن تصمیم آگاهانه درباره زمان بستن یک موقعیت.
سطوح حمایت و مقاومت
حمایت و مقاومت دو مفهوم مهم بوده که همه معامله گران تکنیکال در بازارهای سنتی و ارز رمزنگاری با آنها آشنا هستند.
مفهوم سطوح حمایت و مقاومت چیست و چه کاربردی دارد؟
سطوح حمایت و مقاومت مناطقی در نمودار قیمت هستند که احتمال افزایش فعالیت معاملاتی (چه خرید و چه فروش) بیشتر است. در سطوح حمایت، انتظار می رود روند نزولی قیمت به دلیل افزایش میزان فعالیت خرید معامله گران، متوقف شود. در سطوح مقاومت، انتظار می رود به دلیل افزایش میزان فعالیت فروش از سوی معامله گران، روند صعودی متوقف شود.استراتژیهای حد ضرر و سود
معامله گرانی که از این روش استفاده می کنند، معمولا حد ضرر خود را درست بالاتر از سطح حمایت و حد سود خود را درست زیر سطح مقاومتی که شناسایی کرده اند، تعیین می کنند.
میانگین متحرک ها
این شاخص تکنیکال نویز بازار را فیلتر می کند و داده های مربوط به حرکت قیمت را برای ارائه جهت یک روند، یکدست می کند.
معرفی شاخص های تکنیکال و چگونگی استفاده از آنها؛ میانگین متحرک
میانگین متحرک را می توان بسته به اولویت های معامله گران، در یک بازه زمانی کوتاه تر یا طولانی تر محاسبه کرد. معامله گران به دقت میانگین متحرک ها را زیر نظر می گیرند و در جاهایی که آنها صلیب تشکیل می دهند (یکدیگر را قطع می کنند) به دنبال فرصت های خرید یا فروش هستند.
چگونه از صلیب طلایی و صلیب مرگ در تحلیل قیمت استفاده کنیم
به طور معمول، معامله گرانی که از میانگین متحرک استفاده می کنند، سطوح حد ضرر خود را زیر میانگین متحرک بلند مدت تعیین می کنند.
روش درصدی
برخی معامله گران به جای یک سطح از پیش تعیین شده (که با استفاده از شاخص های تکنیکال محاسبه می شود)، از یک درصد ثابت برای تعیین سطوح حد سود و حد ضرر استفاده می کنند. برای مثال، زمانی که قیمت دارایی 5 درصد بالاتر یا پایین تر از سطح قیمتی ورود به موقعیت قرار می گیرد، موقعیت خود را می بندند. این یک روش بسیار ساده است و برای معامله گرانی که آشنایی چندانی با شاخص های تکنیکال ندارند، به خوبی جواب می دهد.
سایر شاخص ها
در بالا به چند شاخص تکنیکال اشاره کردیم که برای تعیین سطوح حد ضرر و حد سود استفاده می شوند. اما برخی معامله گران از شاخص های دیگر برای این کار استفاده می کنند. این شاخص ها شامل شاخص قدرت نسبی، باندهای بولینگر و میانگین متحرک همگرایی واگرایی هستند.
چگونه می توان از شاخص MACD برای پیش بینی قیمت ارزها استفاده کرد
شاخص قدرت نسبی (RSI) چیست و چگونه می توان از آن در تحلیل قیمت استفاده کرد؟
استفاده از باندهای بولینگر برای تعیین وضعیت اشباع خرید یا فروش
شاخص قدرت نسبی یک شاخص حرکتی است که نشان می دهد آیا یک دارایی در وضعیت اشباع فروش قرار دارد یا در وضعیت اشباع خرید. باندهای بولینگر نوسانات بازار را اندازه گیری می کنند و میانگین متحرک همگرایی واگرایی از میانگین متحرک های نمایی برای تعیین جهت حرکت بازار و روندهای قیمتی استفاده می کند.
استاپ لاس یا حد ضرر (stop loss) چیست؟
معامله گران برای تعیین زمان خروج از معاملات از حد سود و حد ضرر استفاده میکنند.
معمولا بیشتر معامله گرانی که از این دو مورد استفاده میکنند با دید کوتاه مدت و میان مدت در بازار فعالیت می کنند، حد ضرر یا استاپ لاس در معاملات بسیار ضروری می باشد چرا که یکی از راه های موفقیت در بازار های مالی تعیین حد ضرر و پایبندی به آن می باشد.
در اکثر مواقع معامله گران تازه وارد، مفهوم حد ضرر را نادیده میگیرند و همین موضوع میتواند استراتژیهای حد ضرر و سود مهم ترین تفاوت بین معامله گران تازه کار و حرفه ای در بازار باشد.
پیشنهاد مطالعه: فارکس چیست
حد ضرر(Stop loss) چیست؟
یکی از اصولی ترین و مهم ترین قوانینی که در بازار های مالی باید به آن توجه شود، حد ضرر یا (Stop loss) میباشد، حد ضرر عددی است که در هنگام رسیدن قیمت به آن، باعث جلوگیری از زیان بیشتر معامله میشود و میتواند از سرمایه معاملاتی محافظت کند، البته گاهی اوقات که قیمت مطابق پیشبینی جلو رفت از حد ضرر میتوان برای ریسک فری (گذاشتن حد ضرر در نقطه ورود) یا سود هم استفاده کرد.
انواع حد ضرر
به طور کلی قانون و معیار خاصی برای تعیین حد ضرر وجود ندارد، چون از دیدگاه معامله گران مختلف و تایم فریم های تحلیلی آن ها، مقدار ریسک پذیری و استراتژی های معاملاتی مختلف باعث میشود که تعیین نوع حد ضرر متفاوت باشد.
روش های تعیین حد ضرر را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: 1.حد ضرر ثابت 2.حد ضرر متحرک
1.حد ضرر ثابت
به حد ضرری که در یک نقطه قرار دارد و میزان آن تغییر نمیکند حد ضرر ثابت گفته میشود.
در این روش معامله گران درصد مشخصی از قیمت را تعیین میکنند که حد ضرر ثابت یکی از پر استفاده ترین روش ها میباشد.
به عنوان مثال معامله ای خریدی در قیمت مشخصی انجام شده که در این حالت میتوان حد ضرر را چند پیپ پایین تر قرار داد، در این مواقع فارغ از این که چه میزان سودی کسب خواهد شد، حد ضرر روی همان عدد تعیین شده باقی خواهد ماند.
2.حد ضرر متحرک ( Trailing Stop Loss )
حد ضرر متحرک ( Trailing Stop Loss ) نوعی از حد ضرر میباشد که مدیریت ریسک و مدیریت معامله را با هم ترکیب میکند، و به همین دلیل به آن حد ضرر دنبال کننده هم گفته میشود.
معامله گر میتواند توسط این روش حتی زمانی که معامله به خوبی انجام نگرفت، مقداری از سود معامله را به دست بیاورد، چون حد ضرر متحرک در جهت روند سود حرکت میکند، و میتواند از سود به دست آمده هم محافظت کند، پس میتوان از آن به عنوان (حد ضرر های محافظت کننده سود) هم میتوان نام برد، و اینجاست که اهمیت حد ضرر متحرک در معاملات نمایان میشود.
بهترین نقطه برای حد ضرر
نکته کلی در مورد قرار دادن حد ضرر این می باشد که بیشتر اوقات سعی میشود که حد ضرر نزدیک خطوط حمایتی و مقاومتی قرار داشته باشد و بهتر است در نقطه ای قرار داده شود که اگر حد ضرر زده شد، مطمئن شویم که روند و جریان کلی بازار عوض شده است.
حد ضرر شرایط ثابتی ندارد و گاهی اوقات پشت سقف یا کف های قبلی یا نواحی مهم قرار میگیرد، اما بهتر است آن را پشت سد محکمی قرار دهیم که از ترکیب چندین ابزار با محدوده های حمایتی و مقاومتی باشد، تا بازار نتواند به راحتی به آن نفوذ کند و حد ضرر زده شود.
پیشنهاد مطالعه: بروکر فارکس
عوامل تاثیر گزار در حد ضرر
عوامل مختلفی میتواند در تعیین حد ضرر تاثیر گزار باشد، که بیشتر آن ها از جنبه تکنیکالی در نظر گرفته میشوند، البته ویژگی های دیگری مانند ریسک پذیری معامله گرو دید گاه زمانی معامله گر میتواند تاثیر گذار باشد.
حد ضرر را میتوان بر اساس پارامترهای مختلف به روش تکنیکال، ابزار های نموداری و سقف و کف های خود نمودار تقسیم کرد که از نظر تکنیکال به چند دسته تقسیم می شوند.
نکات مهم در تعیین حد ضرر
1.کم شدن سود خود نوعی ضرر محسوب می شود، بنابر این وقتی معامله در سود قرار دارد باید حد ضرر را مدیریت کرد و متناسب با جهت معاملاتی پیش رفت.
2. گاهی اوقات تغییر حد ضرر بدون دلیل منطقی و با ترس میباشد، به طوری که وقتی قیمت نزدیک حد ضرر است، فرد اقدام به دست کاری حد ضرر میکند و با تغییر آن منتظر از بین رفتن یا کم شدن ضرر میشود، که فرد با اقدام این عمل، در بلند مدت باعث از بین بردن کل سرمایه خود میشود.
3.حد ضرر نباید بیشتر از یک درصد کل سرمایه باشد و اگر درصد آن بیشتر باشد ریسک معاملات بالا تر میرود.
4.حد ضرر را نباید با فاصله زیاد یا کم از قیمت قرار داد، به این صورت که اگر حد ضرر نزدیک قیمت باشد با یک حرکت کوچک قیمت ممکن است حد ضرر زده شود و بعد از آن در جهت پیشبینی قیمت حرکت کند، و اگر زیاد باشد ممکن است باعث زیان بیشتر شود و نسبت سود به ضرر خوبی هم نداشته باشیم و معامله را از دست بدهیم.
5.حد ضرر را در معاملات، پشت نواحی و خطوط حمایتی و مقاومتی مهم تعیین کنید.
6.وقتی قیمت ناحیه مهمی را شکست و بعد از آن تثبیت شد میتوان حد ضرر را پشت ناحیه ای که شکسته شده قرار داد.
خلاصه و جمع بندی
با استفاده از حد ضرر میتوان از خسارات احتمالی توسط نوسانات غیر قابل پیش بینی جلو گیری کرد.
یکی از ملزومات تبدیل شدن به معامله گر موفق در بازارهای مالی تعیین حد ضرر یا همان استاپ لاس ( Stop loss) میباشد، که همین موضوع مهم ترین تفاوت بین معامله گران حرفه ای و تازه کارهاست و البته زمان و شرایط حال بازار در نحوه برخورد معامله گران مختلف میتواند تاثیر گذار باشد.
که اگر نحوه برخورد در آن لحظه را کنترل نکنیم میتواند باعث از دست رفتن کل سرمایه به مرور زمان شود.
همچنین باید به روند بازار و میزان ریسک پذیری و شخصیت معامله گری خود توجه کنیم.
روش های مختلفی برای تعیین حد ضرر وجود دارد که بهترین و مطمئن ترین آن ها گذاشتن حد ضرر پشت منطقه ای میباشد که چندین فاکتور مهم در آن جا قرار دارد.
در معاملات حد ضرر حتی از خود معامله اهمیت بیشتری دارد و آن را باید جدی گرفت.
در هنگام معامله ممکن است نوسانات زیادی ایجاد شود ولی اگر به استراتژی خود اطمینان دارید نباید ترس بر شما غلبه کند تا حد سود یا حد ضرر خود را جا به جا کنید.
دیدگاه شما