پرایس اکشن یک روش کاربردی برای داشتن تحلیل دقیق از بازار می باشد. شما از پرایس اکشن در هر بازاری مثل: فارکس، سهام، کالا و غیره می توانید استفاده کنید. در این مقاله پرایس اکشن بصورت تصویری آموزش و الگوهای پرایس اکشن را هم گفته می شود.
پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن یک روش کاربردی برای داشتن تحلیل دقیق از بازار می باشد. شما از پرایس اکشن در هر بازاری مثل: فارکس، سهام، کالا و غیره می توانید استفاده کنید. در این مقاله پرایس اکشن بصورت تصویری آموزش و الگوهای پرایس اکشن را هم گفته می شود.
پرایس اکشن چیست؟
تعریف بسیار ساده ی پرایس اکشن، معامله با استفاده از حرکت واقعی و در لحظه ی قیمت صورت می گیرد. در این روش معامله گر با استفاده از حرکت خود قیمت معامله را انجام می دهد و از اندیکاتورها و اسیلاتورهایی که عقب تر از قیمت فعلی بازار می باشند، برای تحلیل های خود استفاده نمی کنند.
نکته: منظور این نیست که استفاده از اندیکاتورها و اسیلاتورها برای تحلیل اشتباه و کار بیهوده می باشد! اغلب آنها از قیمت حال بازار عقب تر می باشند و از گذشته ی قیمت به ما اطلاعات می دهند.
اما در برخی موارد با استفاده از استراتژی های خاص می توان از گذشته ی بازار روند آینده ی قیمت را به دست آورد.
پرایس اکشن همراه تحلیل روند و الگوهای قیمت، از روند پیش روی قیمت اطلاعات می دهد. در حقیقت معامله گرانی که از پرایس اکشن استفاده می کنند از بقیه معامله گران تحلیل تکنیکال جلوتر هستند و قوی تر می توانند تحلیل نمایند.
سوال پرایس اکشن از ما چیست؟ سوال پرایس اکشن این است که چرا روند بازار به این صورت می باشد و کاری به اینکه چه روندی پیش خواهد آمد نخواهند داشت.
به همین دلیل می توانند تصمیم بهتری بگیرند. پیوت ها (High و Low)، حمایت مقاومت، و تثبیت کننده ها، نمودارهای شمعی و میله ای از الگوهای مهم پرایس اکشن هستند. الگوهای شمعی دربرگیرنده (اینگولفینگ)، هارامی، شوتینگ استار و غیره از نمونه های تحلیل به روش پرایس اکشن هستند، که به تمامی آنها خواهیم پرداخت.
پرایس اکشن کار چه کسی می باشد؟
تحلیل گران به سبک پرایس اکشن، چارت را بسیار ساده می بینند،
یعنی همه چیز را ساده بررسی می کنند و از تحلیل پیچیده الگوهای ترکیبی پین بار و سخت جلوگیری می کنند.
با ترکیب اطلاعات به دست آمده از نوسانات قیمت بازار، حجم معاملات، الگوهای نموداری ورود و خروج به سبک پرایس اکشن به دست خواهد آمد.
برای بازار سهام، فارکس، طلا، فیوچرز و نفت می توانید از پرایس اکشن استفاده نمایید.
از مزایای تحلیل با پرایس اکشن چیست؟
- بدون هزینه می باشد، این موضوع از مهم ترین بخش پرایس اکشن می باشد که معامله گر نیاز ندارد نرم افزار خاصی را نصب کند. فقط با کندل ها، نمودارها می توانید اطلاعات خود را به دست بیاورید.
- از این روش در هر بازاری می توانید استفاده نمایید.
- سرعت بالایی دارد، تاخیر در تحلیل قیمت هیچ جایی ندارد و شما به گذشته ی بازار کاری ندارید.
- فقط تمرین بسیار زیادی نیاز دارد.
قانون (تلاش دوباره) چیست؟
زمانی که بازار سطحی را می شکند یا مسیر اصلاحی را انتخاب می کند، باز به آن سطح برمی گردد. وقتی قیمت به نقطه ای خاص برمی گردد، یا اصلاحی می شود یا رند را می شکند. در این شرایط تحلیل گر پرایس اکشن کاری نمی کند تا زمانی که بازار یکی از این 2 روش را برگزیند.
در این مرحله، منتظر دومین نقطه برای ورود می ماند. اگر در این مرحلهفروشندگان بازار قیمت را به کف جدید بکشانند، و در این مسیر شکست بخورند، کف دوقلو ایجاد می شود که در این مرحله نیز فروشندگان به خریداران تبدیل می شوند و قیمت بالا می رود.
یک مثال دیگر، اگر قیمت خط روند خود را بشکند و باز مجدد به روند شکسته شده برگردد، و بجای ادامه مسیر قبل خود برگردد و به شکست ادامه دهد، (تایید) صورت گرفته است.
الگوهای پرایس اکشن:
در این بخش به الگوهای پرایس اکشن خواهیم پرداخت، یادگیری این الگوها برای هر پرایس اکشن کاری ضروری می باشد.
آموزش پرایس اکشن: الگویReversal Bar
در الگویReversal Bar، قیمت حتی در حالت صعودی نیز پایین تر از Low کندل قبلی خود می باشد و از حمایت برخوردار است. حمایت تا حدی قوی هست که قیمت را بالاتر ببرد و باعث شود بالای Low کندل قبلی بسته شود. اولین نشانه در مورد احتمال حرکت بازگشتی صعودی می باشد.
برای حالت نزولی این الگو، بازار با سطح مقاومت قوی در بالای High کندل قبلی روبرو خواهد شد. مقاومت در اینجا آنقدر قوی می باشد که باعث عقب نشینی خریداران می شود و در نتیجه فروشندگان قوی می شوند. تا اندازه ای که قیمت پایین تر از High کندل قبل بسته می شود.
شکل ظاهری الگو Reversal Bar
نحوه ترید براساس این الگو
معمولا در روند صعودی، باید بالای الگوی Bullish Reversal Bar خرید نمایید.
در روند نزولی بایستی در پایین الگوی Bearish Reversal Bar بفروشید.
الگوی Pin Bar
نام این الگو Pinocchio Bar می باشد که دلیل انتخاب این اسم بخاطر شکل ظاهری آن می باشد و همانند دماغ پینوکیو دراز می باشد.
این الگو در حالت صعودی خود،سایه بلند را در پایین کندل داریم. ولی در حالت نزولی آن، سایه کندل در بالای آن قرار دارد.
شکل ظاهر الگوی پین بار:
پین بار تشکیل شده از یک بدنه ی کوچک و نباله بزرگ می باشد. برای یافتن پین بار کافیست به دنباله ی بلند آن دقت کنید.
شکل ظاهری این الگو کاملا گویای حرکات قیمتی بازار می باشد. بازار تا سطحی حرکت می کند و در انتها کل مسیر را خلاف جهت، تا رسیدن به قیمت باز شدن کندل، بر می گردد.
الگوهای ترکیبی پین بار
معامله گران پرایس اکشن در جعبه ابزار خود یک بخش ویژه برای الگوهای کندلی اختصاص میدهند که این امر دلیل خوبی هم دارد. کندل های قیمتی نیز میتوانند مانند الگوهای نموداری (سر و شانه، پرچم و..) به معامله گران فرصت بدهند تا احساسات و انتظارات بازار را متوجه شوند. در این مقاله میخواهیم سه الگوی کندلی مهم را پوشش دهیم.
کندل پین بار (Pin Bar)
الگوی کندل پین بار نیز میتواند به صورت سیگنال خرید/فروش در بازار ظاهر شود. تصویر زیر خصوصیات پین بار را به شما نشان میدهد:
الگوی پین بار یکی از بهترین سیگنال های پرایس اکشن است.
پین بار را فتیله یا سایه نیز مینامند که مهمترین عضو الگو را نشان میدهد. به عنوان یک قاعده کلی، دُم باید حداقل دو سوم از کل میله پین بار را تشکیل دهد.
نشان دهنده قیمت باز و بسته شدن پین بار است و میتواند از نظر اندازه متفاوت باشد. با این حال نباید بدنه خیلی بزرگ باشد. اگر دم حداقل دو سوم از پین بار را تشکیل دهد، بدنه باید نسبتاً کوچک باشد.
دماغه
پین بار گاهی اوقات وجود ندارد. اگر دُم از قاعده کلی پیروی کند و بدنه کوچک باشد، دماغه اهمیتی نخواهد داشت. فقط بدانید که دماغه باید تا حد ممکن کوچک باشد.
چرا با پین بار معامله میکنیم؟
1- تشخیص پین بار به عنوان سیگنال پرایس اکشن آسان است.
2- پین بار میتواند مکانی مناسب برای تعیین حد ضرر باشد.
3- پین بار میتواند در صورت استفاده صحیح بسیار سودآور باشد.
4- پین بارها در نمودارهای روزانه و چهارساعته تأثیرگذار هستند.
اکنون که درک کاملی از ویژگیهای پین بار برای جستجو در بازار دارید، به مثال های زیر توجه کنید:
سیگنال های کندلی مثل پین بار باید در سطوح کلیدی تشکیل شوند. در غیر این صورت سیگنال قابل اعتماد نخواهد بود.
طبق نمودار بالا، مشاهده میکنید که NZDJPY بعد از یک حرکت نزولی طولانی به حمایت کلیدی برخورد کرده و پین بار صعودی تشکیل داده است. بازار در واکنش به این پین بار با یک حرکت صعودی شارپی به سمت مقاومت بازگشته است.
به حرکت بازار بعد از ظهور سیگنال پین بار توجه کنید.
در مورد بالا، جفت ارز EURUSD در کانال صعودی نوسان میکند. بازار در هنگام تست سقف کانال (مقاومت)، با فشار فروشندگان مواجه شده و پین بار نزولی تشکیل داده است. این الگو منجر به سقوط ۴۰۰ پیپی بازار تا کف کانال شده است.
الگوی اینسایدبار
کندل اینسایدبار نوع دیگری از الگوهای کندلی فارکس است. این الگو به آسانی در بازار و در زیر بازه زمانی روزانه پیدا میشود. تصویر زیر ویژگیهای اینسایدبار را نشان میدهد:
تمام اجزای اینساید بار (شامل نرخ باز و بسته شدن، اوج و کف قیمتی) باید کاملاً در داخل دامنه کندل مادر قرار بگیرند.
چرا کندل اینسایدبار سودآور است؟
1- اگر الگوی اینسایدبار در طول یک روند قوی تشکیل شود، میتواند به عنوان الگوی ادامه دهنده سودآوری خوبی داشته باشد.
2- این الگو میتواند مکان مناسب حد ضرر را تعیین کند.
3- یک الگوی اینسایدبار کمتر در بازار ظاهر میشود، اما در صورتی که شکل بگیرد، میتواند در بازار فارکس بسیار مؤثر باشد.
همیشه از سیگنال اینسایدبار در جهت روند اصلی بازار استفاده کنید.
طبق نمودار روزانه EURJPY ملاحظه میکنید که کندل اینسایدبار در طول یک روند صعودی قوی شکل گرفته است که نشانگر ادامه روند بازار است. وجود روند قوی برای معامله با این الگوی کندلی ضروری است. اینسایدبار چیزی نیست جز یک فاز خنثی. به همین دلیل بعد از فاز خنثی و خروج بازار از این فاز، بازار روند قوی قبلی را ادامه میدهد.
نمودار بعدی، الگوی اینسایدبار نزولی را نشان میدهد که در نمودار روزانه EURUSD تشکیل شده است. این جفت ارز به مدت چندین ماه روند نزولی داشته است، بنابراین این الگو ادامه دهنده روند قبلی بازار است.
همیشه در استفاده از سیگنال های کندلی سعی کنید اصل انطباق را رعایت کنید. یعنی سیگنال باید با چند عامل تکنیکال دیگر انطباق داشته باشد.
سیگنال اول را میتوان پین بار نزولی ضعیف نیز در نظر گرفت. شکست حمایت (نقطه چرخشی) و ادغام آن با این کندل، موجب سقوط بازار شده است. در ادامه الگوی اینسایدبار در طول روند شکل گرفته و بازار به حرکت نزولی خود ادامه داده است.
الگوی کندل پوششی
الگوی کندل پوششی برخلاف کندل اینسایدبار، نشانگر بازگشت بازار است. از کندل پوششی برای یافتن نقطه ورود به معامله استفاده میشود. این الگو باید در انتهای یک حرکت صعودی یا نزولی و بعد از برخورد به سطح کلیدی تشکیل شود. شکل زیر خصوصیات این الگو را نشان میدهد:
کندل پوششی یا اینگولفینگ کندلی است که یک یا چند کندل قبلی خود را به طور کامل پوشش می دهد.
بارزترین ویژگی الگوی کندل پوششی این است که کندل پوششی، بدنه کندل قبلی را به طور کامل بپوشاند. شکلگیری این الگو در بازار میتواند سیگنال قوی به شمار برود. نکات زیر را هنگام معامله با این الگو به خاطر داشته باشید:
1- این الگو نشانگر بازگشت بازار در آینده است.
2- الگوی کندل پوششی، فقط باید در بازه زمانی روزانه و پس از یک حرکت طولانی به سمت بالا یا پایین تشکیل شود.
3- اگر از این الگو به عنوان سیگنال ورود به معامله استفاده شود، در معامله فروش، حد ضرر بالای اوج قیمتی کندل پوششی و در معامله خرید، حد ضرر باید زیر کف قیمتی کندل پوششی قرار بگیرد.
4- برای اینکه نتیجه مطلوبی بگیرید، بهتر است این الگو را با سایر روشها ترکیب کنید.
الگوی پوششی نزولی در نمودار روزانه AUDUSD شکل گرفته است.
کندل پوششی در سقف الگوی کنج تشکیل شده است.
همانطور که میبینید، این جفت ارز در یک الگوی کنج نوسان میکند. دو سیگنال نزولی (الگوی کندل بازگشتی و کندل پوششی) بعد از برخورد به مقاومت تشکیل شده و بازار سقوط کرده است.
همیشه به یاد داشته باشید که الگوی کندل پوششی صعودی در انتهای رالی نزولی نشانگر این است که حرکت نزولی به احتمال زیاد در حال پایان است. بالعکس، یک الگوی پوششی نزولی در انتهای رالی صعودی، بدین معنی است که احتمال افزایش فشار فروش بسیار زیاد است. آخرین نکته این است که الگوی پوششی باید در سطح کلیدی تشکیل شود تا بتواند قابل معامله باشد. در غیر این صورت، ممکن است با ضرر مواجه شوید.
پین بار چیست؟
پین بار چیست؟
پین بار مخفف کندل پینوکیو می باشد.
علت نامگذاری ان هم به ماهیت پین بار بر می گردد. پین بار دروغگویی بازار را به ما نشان می دهد. یعنی قیمت در بازار به سطح بخصوصی می رسد و بعدا تمام مسیر پیموده را بر می گردد. یعنی بازار در ابتدا به ما دروغ گفته است، و با بسته شدن پین بار ما میفهمیم که بازار مسیر را اشتباهی رفته و حالا به مسیر درست برگشته است.
hosein asadi
Pin Bar چه شکلی است؟
نام اصلی این الگو Pinocchio Bar (با تلفظ ایتالیایی پینوکیو) می باشد.
حالا چرا اسم پینوکیو را برای این الگو انتخاب کرده اند؟ چون شکل ظاهری آن مانند دماغ پینوکیو دراز است.
خنده دار است! نه؟! این الگو یک سایه بلند و واضح دارد.
در نوع صعودی این الگو، سایه بلند را در پایین کندل داریم. ولی در حالت نزولی، سایه کندل در بالای آن قرار دارد.
hosein asadi
چگونه بر اساس این الگو ترید کنیم؟
بالای الگویBullish Pin Barکه توسط یک حمایت قوی مردود شده است اقدام به خرید می کنیم.
زیر الگویBearish Pin Barکه توسط یک مقاومت قوی مردود شده است اقدام به فروش می کنیم.
hosein asadi
الگوهای ترکیبی پین بار Outside Bar چه شکلی است؟
این الگو دقیقا برعکس الگوی قبلی (الگوی شماره هشت: Inside Bar) است.
در این الگو، این کندل دوم است که باید کندل اول را به صورت کامل پوشش دهد.
در واقع کندل دوم باید دارای High و Low هایی بالاتر از High و Low های کندل اول باشد.
hosein asadi
Outside Bar به چه معناست؟
این الگو نشان دهنده نوسانات و زیادتر شدن حجم معاملات به صورت کوتاه مدت است و نشان می دهد
که در هر دو جهت بازار قدرت وجود دارد. در اکثر موارد مشخص نیست که خریداران یا فروشندگان بر بازار
مسلط می شوند. اما چیزی که مشخص است، زیاد شدن نوسانات بازار می باشد.
چگونه بر اساس این الگو ترید کنیم؟
به منظور مشاهده یک بریک اوت صبر کنید. هنگامی که بریک اوت را مشاهده کردید، وارد معامله شوید.
مخصوصا هنگامی که این الگو در نزدیکی سقف یا کف خود بسته می شود.
hosein asadi
Inside Bar چه شکلی است؟
در این الگو ما دو کندل داریم که کندل دوم باید به صورت کامل توسط کندل قبلی پوشش داده شود.
به عبارت دیگر، کندل دوم باید دارای High و Low هایی پایین تر از High و Low های کندل اول باشد.
دقیقا مانند چیزی که در تصویر بالا مشاهده می کنید.
hosein asadi
Inside Bar به چه معناست؟
این الگو به نوعی نشان دهنده مکث موقت در قیمت و نوسانات است.
در این زمان بازار حجم معاملات کمتری را شاهد است و این باعث می شود تا کندل دوم در داخل الگوهای ترکیبی پین بار محدوده کندل
اول قرار گیرد. توجه داشته باشید که این مکث موقت است و نشانه واضحی از قدرت در یک جهت خاص را نشان
چگونه بر اساس این الگو ترید کنیم؟
در این الگو آماده باشید تا در هر جهتی ترید خود را انجام دهید.
چون ما دقیقا نمی دانیم بازار به کدام سمت خواهد رفت و از این رو باید آمادگی حرکت در هر دو جهت را داشته باشیم.
۱_باید دو سفارش آماده اجرا را در هر دو طرف این الگو قرار دهید.
چون ممکن است بازار به هر سمتی بریک اوت کند. بنابراین یک دستور Buy-Stop را در بالای High این الگو
قرار می دهیم و همچنین یک دستور Sell-Stop را نیز در پایین Low این الگو قرار خواهیم داد. هنگامی که یکی از
این دو دستور فعال شد، دستور دیگر را غیر فعال کنید. (البته در هنگام اخبار مهم باید بسیار مراقب بود.
چون بازار ممکن است با توجه به هیجانی که دارد هر دو پوزیشن ما را فعال کند.)
۲_می توانید بر اساس روند فعلی بازار فقط در جهت خرید با فروش وارد شوید.
۳_می توانید منتظر بریک اوت این الگو باشید و سپس در جهتی که شکست غلط اتفاق افتاده الگوهای ترکیبی پین بار اقدام به معامله کنید
چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده است زیرا به آنها اينگونه گفته شده است.
يا زمانيكه معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنبالهدار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.
پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معاملهگران پین بار نزولی را مشاهده ميكنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل ميكنند.
بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص ميكنند و خود را براي ريزش بازار آماده مينمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموختههاي موجود در كتابها و سايتها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معاملهگران دچار شك و ترديد در مورد دانستهها و نحوه عملكرد خود ميشوند و حتي گاهي به الگوها شك ميكنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت ميدهند.
.معاملهگر نمیدانند پینبار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معاملهگران است كه باعث شكلگيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :
ما این را میدانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج ميكنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكلگيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پینبار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معاملهگران این موضوع را نمی دانند زیرا از اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پینبار دریافت کردهاند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پینبار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خواندهاند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پینبار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميلهاي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل میكنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند و کدام باعث از دست رفتن پول ما میشوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار قیمت را درک کنند.
آنها انواع مختلف شمعها و الگوهای شمعي را به تنهايي نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل ميشوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان سنگيني را متحمل می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »
بسیاری از معامله گران در حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر ميشوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم میتوانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها میتواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و میتوانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.
چرا الگو؟
ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهرهوري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام ميپذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريعتر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال ميكند.
معامله گران غالبا به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!
وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میلههای شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معاملهگری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.
حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها
ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:
1. اندازه
آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.
2. فتیله ها (سایه ها)
فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پینبار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایهها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.
3. بسته شدن
همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران
2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان
شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست میخورند ، جلوگیری کنید.
1. مقایسه شمعها
این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمعهای فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است بسنجید. یک پینبار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پینبار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی میپوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.
2. موقعيت مكاني
مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنالهای با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.
و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.
فراموش نکنید:
شمعها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معاملهگران در بازارها است. شمعها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.
کندل چکش چیست؟ + الگوی چکش معکوس، اعتبار و تایید
کندل چکش یکی از محبوبترین الگوهای بازگشتی Candlestick است که نسبت به الگوی چکش معکوس یا وارونه سیگنال معتبرتری صادر میکند. تشکیل الگوی تک کندلی Hammer در انتهای یک روند نزولی، میتواند بیانگر شروع یک روند صعودی باشد. اگر شما هم جزء علاقهمندان معامله بر اساس پرایس اکشن هستید قطعا آشنایی با الگوهای کندل استیک جزء قدمهای اولیه برای شماست. تمامی این الگوها در ظاهر چیزی جزء یک تعریف ساده نیستند اما اگر با مفاهیم آن آشنا شوید به درک مطلوبی از احساسات تریدرها و روانشناسی بازار خواهید رسید. برای مثال اگر یک کندل شامل بدنهای کوتاه و سایه پایینی بلند باشد به آن کندل چکش میگوییم. در ادامه مفاهیمی از همین تعریف ساده را خدمت شما تشریح میکنیم تا متوجه شوید که آموزش تحلیل تکنیکال نیازمند درک عمیق اصول و مفاهیم است نه صرفا یادگیری تعاریف. خواهشا خط به خط این مقاله را با دقت مطالعه بفرمایید.
کندل چیست؟
همانطور که در مقالات قبلی گفته شد 3 نوع نمودار معروف در تحلیل تکنیکال وجود دارد: خطی، میلهای و شمعی. کندلها به عنوان اجزاء تشکیلدهنده نمودارهای شمعی – ژاپنی، شامل 4 داده قیمتی “Close, Open, High, Low Price” هستند. شکل زیر مفهوم کندلها را نشان میدهد که شامل بدنه (Body) و سایه (Shadow) است. تفاوت در طول بدنه و سایه به همراه رنگ بدنه کندلها، باعث شکلگیری الگوهای مختلف Candlestick میشود. در واقع اگر مفهوم Candle را بدرستی درک کنید حتی نیازی به یادگیری انواع الگوهای کندل استیک ندارید! چرا که الگوهای مختلف صرفا بیانگر ویژگیها و مفاهیم کندل ها هستند.
کندل چکش (Hammer) چیست؟
کندل چکش یکی از معروفترین الگوهای بازگشتی صعودی است. بدینصورت که تشکیل آن در انتهای یک روند نزولی میتواند نوید اتمام روند نزولی و شروع رشد قیمت باشد. دقت بفرمایید که الگوی Hammer باید در انتهای یک روند نزولی شکل بگیرد. مشخصات ظاهری این الگو به صورت زیر است:
- بدنه کندل کوچک است.
- سایه پایینی بلند است. (حداقل 2 تا 3 برابر بدنه کندل)
- سایه بالایی خیلی کوتاه است یا اصلا وجود ندارد.
- رنگ بدنه میتواند هم سبز باشد هم قرمز. (کندل چکش قرمز قدرت برگشتی کمتری دارد)
دلیل نامگذاری آن به “چکش – Hammer” بخاطر شکل ظاهری آن است که دقیقا تداعی کننده یک چکش واقعی است!
مفهوم الگوی کندل استیک چکش
بلند بودن سایه پایینی بیانگر این نکته است که فروشندگان در طول بازار تلاش میکنند در قیمتهای پایینتری اقدام به فروش کنند. اما نزدیک بودن قیمت پایانی به قیمت آغازین نشان میدهد که این تلاش ناموفق بوده و خریداران با معامله در قیمتهایی نزدیک به قیمت آغازین، قدرت الگوهای ترکیبی پین بار بیشتر خود را نشان میدهند. در واقع تریدرها به کاهش بیشتر قیمت اعتقادی ندارند و امیدوارند این نقطه به عنوان کف حمایتی باشد.
سوال: الگوی چکش در روند صعودی بیانگر این نکته است که تریدرها به افزایش بیشتر قیمت اعتقادی ندارد؛ دقیقا برعکس مفهوم کندل چکش در روند نزولی! چرا؟! پاسخ این پرسش در درک صحیح Candle است که در ادامه همین مقاله خدمت شما ارائه میشود اما قبل از مطالعه خودتان تحلیل کنید.
اعتبار و تایید الگوی Hammer
- رنگ بدنه از اهمیت چندانی برخوردار نیست! در واقع بدنه کندل چکش هم میتواند سبز باشد هم قرمز! اما بدنه سبز بیانگر قدرت بیشتر این الگوی بازگشتی است. کندل Hammer با سایه پایینی بلندتر به همراه رنگ بدنه سبز، سیگنال صعودی قویتری صادر میکند.
- تشکیل کندل چکش در کف و حوالی محدوده حمایتی باعث افزایش اعتبار و دقت این الگو میشود.
- افزایش حجم معاملات هنگام تشکیل این الگو میتواند بر اعتبار آن بیفزاید. در این شرایط احتمال بازگشت روند نزولی قوت بیشتری میگیرد.
- هنگام مشاهده الگوی چکش منتظر بمانید تا کندل بعدی شکل بگیرد. اگر با قیمتی بالاتر از قیمت پایانی کندل چکش بسته شود تاییدکننده آن خواهد بود. در واقع اگر قیمتها بعد از الگوی چکش، گارد صعودی نگیرند این الگو فاقد اعتبار خواهد بود.
تذکر: دوباره یادآوری میکنیم که الگوی Hammer بایستی در انتهای روند نزولی (Downtrend) مشاهده شود در غیر اینصورت فاقد اعتبار به عنوان الگوی برگشتی صعودی است.
نکته: حتی در صورت تایید الگوهای کندل استیک، بهتر است از ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال مثل خط روند و سطوح حمایت و مقاومت، اندیکاتور و… کمک گرفت. در واقع هیچ کدام از الگوهای Candlestick توانایی تعیین هدف قیمتی (Target) را ندارند و صرفا میتوانند به عنوان سیگنال خرید و فروش مورد استفاده قرار بگیرند. بنابراین استفاده از سایر ابزارهای تحلیلی در کنار این الگوها ضروری است.
انواع کندل چکش
مدنظر داشته باشید که چیزی به اسم “کندل چکش صعودی و یا نزولی” نداریم! این تعاریف در واقع ترجمههای غلطی از مقالات انگلیسی (Bullish – Bearish Hammer) هستند که در سایتهای فارسی درج شده است! بعضی مقالات انگلیسی عبارت Bearish Hammer را به عنوان نامگذاری الگوی “Hanging Man” درنظر گرفتهاند که این مترادفسازی هم درست نیست. بهتر است خودتان را درگیر این نامگذاریها نکنید. بنابراین کندل چکش هیچ انواع خاصی ندارد!
تذکر: اگر کندل چکش در انتهای روند صعودی تشکیل شود اسم این الگو “Hanging Man” خواهد بود نه “Hammer” و یا “Bearish Hammer”. در ادامه به تفاوت این دو الگو بیشتر خواهیم پرداخت.
تفاوت کندل چکش و مرد به دار آویخته
همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید هیچ تفاوت ظاهری بین کندل چکش (Hammer) و مرد به دار آویخته (Hanging Man) وجود ندارد! حتی هیچ اجباری به سبز یا قرمز بودن رنگ بدنه کندل وجود ندارد. البته کندل چکش سبز و Hanging Man قرمز از قدرت بیشتری برخوردار هستند ولی لزومی در کار نیست. هر دو جزء الگوهای بازگشتی CandleStick هستند اما تفاوت اصلی در روند قیمتی قبل از شکلگیری آنهاست. در واقع الگوی Hammer در انتهای روند نزولی و Hanging Man در انتهای روند صعودی تشکیل میشوند. بنابراین کندل چکش یک الگوی بازگشتی صعودی و Hanging Man یک الگوی بازگشتی نزولی است.
کندل چکش سبز در روند صعودی، همان الگوی Hanging Man است که قدرت بازگشتی کمتری نسبت به بدنه قرمز دارد. دقت بفرمایید فریب رنگ بدنه سبز آنرا نخورید! این الگو هم برگشتی نزولی است.
میتوانید به این پرسش پاسخ دهید که چرا الگوی چکش و مرد اعدامی با شکل ظاهری یکسان، سیگنال کاملا متفاوت و دقیقا عکس یکدیگر (یکی صعودی و دیگری نزولی) صادر میکنند؟! در واقع چرا اولی بیانگر غلبه قدرت خریداران بر فروشندگان است و دومی بیانگر قدرت بیشتر فروشندگان نسبت به خریداران؟! در مقالهای جداگانه به مفهوم الگوی کندل استیک Hanging Man و پاسخ این پرسش خواهیم پرداخت.
نکته: کندل دوجی سنجاقک از نظر مشخصات ظاهری و نوع سیگنال مشابه الگوی چکش است. تنها تفاوت کوچکی در بدنه Candle دارند. در واقع دوجی سنجاقک تقریبا فاقد بدنه است اما Hammer میتواند بدنه کوچکی داشته باشد.
تذکر: الگوی چکش به پین بار صعودی معروف است. کندل Pin Bar یکی از مهمترین الگوهای پرایس اکشن است.
کندل چکش معکوس (Inverted Hammer)
الگوی چکش معکوس یا وارونه بدینصورت است که سایه بالایی کندل دو تا سه برابر بدنه شمع است و سایه پایینی طول بسیار کوتاهی دارد. الگوی چکش وارونه نیز در انتهای روند نزولی شکل میگیرد و جزء الگوهای برگشتی صعودی است. دقت بفرمایید کندل Inverted Hammer اعتبار کمتری نسبت به الگوی Hammer دارد و سیگنالهای قابل اعتمادی صادر نمیکند! همچنین کندل چکش قرمز معکوس کمترین قدرت را بین الگوهای چکش دارد.
تفاوت الگوی چکش وارونه و ستاره ثاقب
کندل Shooting Star (ستاره ثاقب) از نظر مشخصات ظاهری دقیقا مشابه الگوی Inverted Hammer است. تنها فرق بین چکش معکوس و ستاره ثاقب این است که کندل Shooting Star به عنوان یک الگوی برگشتی نزولی، در انتهای روند صعودی شکل میگیرد. اما چکش وارونه در انتهای روند نزولی، بیانگر شروع صعود قیمتهاست.
اهمیت تایم فریم در الگوهای کندل استیک
در مقالات قبلی به اهمیت انتخاب تایم فریم مناسب در تحلیل تکنیکال پرداختیم. اگر جزء تریدرهای پرایس اکشن هستید قطعا استفاده از مولتی تایم فریم باعث افزایش دقت و اعتبار بیشتر تحلیل شما میشود. در چارت M30 هر کندل بیانگر اطلاعات قیمتی 30 دقیقه قبل و در نمودار H1 (1 ساعته) هر کندل شامل اطلاعات قیمتی 1 ساعت قبل است. بنابراین ترکیب هر 2 کندل در نمودار M30 بیانگر 1 کندل در چارت H1 است.
اهمیت این موضوع ساده زمانی مشخص میشود که 2 کندل کنار یکدیگر نشاندهنده هیچ الگوی خاصی نباشند اما با ترکیب آنها در قالب 1 کندل، یک الگوی Candlestick خواهیم داشت! بنابراین تحلیل همزمان نمودار در تایم فریم بالاتر میتواند باعث تشخیص الگوهای کندل استیکی شود که شاید در چارت اصلی قابل مشاهده نباشد.
یک نکته دیگر در بطن مفاهیم پاراگراف قبلی وجود دارد! بخاطر دارید ابتدای این مقاله به شما گفتم “اگر مفهوم کندلها را درک کنید دیگر نیازی به دانستن الگوهای Candlestick ندارید” این نکته در اینجا کاملا مشهود است. وقتی چند کندل را کنار یکدیگر مشاهده میکنید باید توانایی تشخیص و استخراج الگوهای شمعی – ژاپنی از دل آنها را داشته باشید! البته آشنایی با الگوهای مشهور و پرکاربرد میتواند باعث افزایش سرعت تحلیل شما شود اما از تحلیل مفاهیم موجود در این الگوها غافل نشوید!
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث الگوهای کندل استیک را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون الگوهای کندل استیک در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
دیدگاه شما