الگوهای کندل استیک برای معامله گران مبتدی فارکس
در این مقاله با استفاده از راهکارها و راهنمایی های ارائه شده، می توانید دستورات معروف و سیگنال بازارهای صعودی و نزولی را شناسایی کنید و احتمال سود در معاملات خود را افزایش دهید. اگر براساس روند حرکت قیمت در بازار، معاملات خود را انجام می دهید، استفاده از الگوی کندل استیک می تواند به شما کمک شایانی کند.
این الگو، می تواند، به موقع، معامله گر فارکس را از روند نزولی یا صعودی بازار آگاه سازد و فرصتی برای تصمیمات آگاهانه را برای فرد فراهم آورد.
زمانی که معامله گر فارکس برای انجام معاملات خود از ترند و سطوح ساده حمایت و مقاومت استفاده می کند، الگوهای کندل استیک فارکس به عنوان یکی از قدرتمند ترین و ساده ترین ابزارهای تحلیلی در دسترس، می توانند بسیار راهگشا باشند.
در این مقاله، به بررسی کندل استیک های ژاپنی می پردازیم، درباره مهم ترین سیگنال های آنها صحبت می کنیم م و به شما نحوه انجام معاملات با آنها را توضیح می دهیم.
کندل استیک های ژاپنی
یک کندل استیک ژاپنی، تمام اطلاعات مربوط به حرکت بازار را در یک بازه زمانی مشخص، در اختیار معامله گران فارکس قرار می دهد. این کندل استیک ها، معروف ترین روش برای نشان دادن قیمت ها در نمودار هستند و به معامله گران در انجام تحلیل های تکنیکال کمک می کنند و تمام اطلاعات لازم را برای تحلیل سریع چگونگی حرکت قیمت ها، در اختیار معامله گران قرار می دهند.
شرح کندل استیک های ژاپنی
بیایید باهم نگاهی به آناتومی این کندل استیک ها بیندازیم. به یاد داشته باشید که هر کندل، شامل تغییرات قیمت در بازه زمانی مشخص شده توسط معامله گر فارکس است. برای مثال، یک نمودار M15، به بررسی تغییرات قیمت در بازه زمانی 15 دقیقه ای پرداخته است در حالی که کندل های نمودار D1 ، نشان دهنده تغییرات قیمت در یک روز هستند.
بدنه : میزان معاملات انجام شده در مدت زمان بین باز و بسته شدن قیمت ها
فیتیله : قیمت های بالا و پایین کندل
رنگ : جهت حرکت قیمت بین زمان باز و بسته شدن آن
الگوهای معروف کندل استیک
حال که با اجزای کندل استیک ژاپنی آشنا شده اید، بهتر است به معروفترین الگوی های آن در فارکس نگاهی بیندازیم.
هر الگو، می تواند دستخوش تغییرات بازار نزولی و صعودی شود و حرکت قیمت ها را در جهت معکوس نشان دهد.
ما این نمودارها را به الگوهای تک کندل، دو کندل و سه کندل تقسیم کرده ایم و به شما نشان می دهیم که چه زمانی این کندل ها نشان دهنده قیمت معکوس، روندی ادامه دار در قیمت و یا قیمت های با جهت نامشخص هستند.
الگوهای تک کندل
دوجی، یک الگوی کندل خنثی است که نشان دهنده موقعیتی بین بازار صعودی و نزولی است. در این الگو، قیمت ها کمی به سمت بالا و پایین حرکت می کنند و در نهایت به سمت مقداری که بازار با آن قیمت باز شده است، باز می گردند. چنین وضعیتی، نشان دهنده جنگ روند صعودی و نزولی برای کنترل بازار بدون داشتن برنده پایانی است.
بسیاری از معامله گران فارکس ، نسبت به این شرایط دچار سوء برداشت می شوند و تصور می کنند که کندل دوجی، یک کندل معکوس است اما حقیقت این است که این کندل مسیر مشخصی را طی نمی کند و باید به دید خنثی و بی اثر به آن نگاه کرد.
ماروبوزو، کندلی است که نشان می دهد، یک طرف در یک زمان خاص، بازار را کنترل می کند. این کندل، هیچ فیتیله ای در هیچ اندازه ای ندارد که این موضوع به این معنا است که قیمتی که بازار با آن باز شده است، تنها در یک جهت معامله می شود و سپس در حالت افراطی دیگری بسته می شود. می توانید با نگاه کردن به رنگ کندل، از قیمت بسته شده نسبت به شرایط پایدار و حاکم، آگاهی پیدا کنید.
کندل چکش
کندل چکش یا همر(hammer)، نشان دهنده یک روند صعودی برگشتی در بازار است که معمولاً در انتهای یک ترند نزولی ، شکل می گیرد.
کندل شبیه به چکش یا همر است، فیتیله آن به عنوان سر چکش و بدنه آن را می توان به عنوان دسته چکش در نظر گرفت. وقتی که قیمت روندی نزولی را دنبال کند، ممکن است نشان دهنده کف سازی بازار و تلاش آن برای رسیدن به قیمت کف باشد .
از طرفی، فیتیله ی بلند ظاهر شده، نشان دهنده مغلوب شدن بازار نزولی در رقابت با نوع صعودی است. در چنین شرایطی، کندل در یک بازار کنترل شده توسط روندی صعودی بسته می شود.
کندل شوتینگ استار، الگوی برگشتی نزولی است که در ابتدای یک ترند صعودی تشکیل می شود. شکل آن را می توان مانند ستاره دنباله داری در نظر گرفت که وقتی وارد جو زمین می شود، به همین شکل شروع به سوختن می کند.
زمانی که قیمت، روندی صعودی داشته باشد، ممکن است سیگنالی از این مدل دریافت کنید که نشان دهنده پتانسیل بازار برای صعودی شدن خواهد بود. این فیتیله بلند، نشان دهنده فشار قیمت های صعودی به بازار است اما در پایان، این کندل در وضعیت نزولی، بسته می شود.
مدل چکش برگشتی
مدل چکش برگشتی( inverted hammer ) یک الگوی برگشتی صعودی است که در انتهای یک ترند نزولی تشکیل می شود. در واقع، این مدل همان الگوی چکش است که در بالا تشریح کرده ایم اما حالتی برگشتی را دنبال می کند. فتیله بلند رو به بالای این الگو، نشان دهنده بسته شدن کندل در یک بازار صعودی است. چنین وضعیتی، ممکن است نشان دهنده تجمع سفارشات فروش باشد.
الگوی مرد حلق آویز
الگوی مرد حلق آویز (HANGING MAN)، الگویی برگشتی در وضعیت نزولی است که در انتها ،روندی صعودی به خود می گیرد. زمانی که قیمت در یک ترند صعودی باشد، الگوی مرد حلق آویز نشان دهنده این است که قیمت ممکن است وضعیتی صعودی در انتهای نوسان بازار به خود بگیرد. این الگو دارای فیتیله بلند رو به پایین است اما بدنه کندل دارای پتانسیل صعودی است. اگرچه که این الگو، شبیه به مدل چکش است اما در ترندی متفاوت شکل می گیرد و به همین دلیل بازار را به صورتی متفاوت نشان می دهد.
الگوی dragonfly doji
الگوی dragonfly doji، یک الگوی معکوس صعودی است که اغلب در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود. آیا این الگو، شما را یاد اژدهایی نمی اندازد که در هوا پرواز می کند؟ این الگو، ممکن است نشانگر افزایش قیمت در آینده باشد. زمانی که کندل های کلاسیک دوجی هیچ برتری مشخصی بین بازار نزولی یا صعودی را نشان نمی دهند، فیتیله بلند و رو به پایین کندل dragonfly doji اهمیت زیادی پیدا میکند چرا که نشان دهنده برتری بازار صعودی نسبت به نزولی است.
الگوی gravestone doji
الگوی gravestone doji، الگوی معکوس نزولی است که معمولاً در بالای یک روند صعودی شکل می گیرد. این الگو پتانسیل بازار را برای صعودی شدن مشخص می کند. فیتیله رو به بالای آن نشان دهنده پیروزی بازار صعودی در انتهای ترند است که اکنون کنترل خود را بر اوضاع از دست داده است. بسته شدن کندل در نزدیکی قیمت باز شده آن و به میزان پایین، نشان دهنده وجود سفارشات در بازار خرسی یا نزولی است.
الگوهای دو کندل
الگوی پوشای صعودی (bullish engulfing) ، دارای دو کندل است و اغلب در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد. این الگوی دو کندلی، از کندل های کوچکتر نزولی تشکیل می شود که توسط کندل دوم صعودی بزرگتری پوشانده می شود. زمانی که قیمت در یک ترند نزولی قرار بگیرد، ظهور یک کندل پوشای صعودی، می تواند نشان دهنده صعودی شدن روند باشد. در چنین حالتی، روند صعودی توانسته است بر اوضاع مسلط شود و بر وضعیت نزولی برتری پیدا کند، توجه داشته باشید که این حالت معمولاً بعد از ظهور یک کندل کوچک نزولی پیش می آید.
الگوی پوشای نزولی
الگوی پوشای نزولی (bearish engulfing)، دارای دو کندل است و معمولاً در بالای یک روند صعودی شکل می گیرد. این یک الگوی دو کندلی دیگر است که از یک کندل کوچک نزولی و یک کندل نزولی بزرگتر تشکیل شده است. در جایی که قیمت روندی صعودی را دنبال می کند، ظهور یک الگوی پوشای نزولی می تواند نشان دهنده پایان روند صعودی باشد. در چنین وضعیتی، قدرت بازار صعودی کاهش می یابد و روند نزولی بر بازار حاکم می شود.
الگوی هارامی صعودی
الگوی هارامی صعودی (bullish harami)، الگویی برگشتی صعودی است که در انتهای یک ترند نزولی تشکیل می شود. این الگوی ویژه، دارای 2 کندل است که کندل اول نزولی و بزرگتر از کندل دوم است که قبل از تشکیل شدن نسبت به شمع اول دچار گپ یا فاصله می شود. از آنجایی که بازار فارکس نسبت به سهام، کمتر دچار گپ یا فاصله می شود (شکاف قیمت به بیان ساده محدوده ای از نمودار است که در آن معامله ای انجام نشده است) این الگو اهمیت کمتری در تحلیل معاملات خواهد داشت.
الگوی هارامی نزولی
الگوی هارامی نزولی (bearish harami)، یک الگوی برگشتی نزولی است که بیشتر در انتهای یک ترند صعودی تشکیل می شود. این الگوی دو کندلی با ظاهر شدن کندل دوم کوچکتر نزولی و با فاصله از کندل اول بسته ( گپ) می شود. گپی که برای ساخت این الگو مورد نیاز است، معمولاً در بازارهای با نقدینگی بالا اتفاق نمی افتد. بنابراین سعی کنید روی الگوهای دیگر برای انجام معاملات فارکس تمرکز کنید.
الگوی انبرک کف
الگوی انبرک کف tweezer bottom، یک الگوی برگشتی نزولی است که برای تشریح انتهای یک روند نزولی استفاده می شود. این الگو دو شمعی و به همراه فتیله های کوتاهی است که هر دو آنها، در انتها به قیمت یکسانی می رسند. مهم ترین قسمت این الگو، همان فیتیله های با طول یکسان هستند که یک قیمت را نشان می دهند. برای استفاده از این الگو باید توجه داشته باشید که کندل اول در وضعیت صعودی و کندل دوم در وضعیت نزولی بسته شده باشد.
الگوی انبرک سقف
الگوی انبرک سقف tweezer top، یک الگوی برگشتی نزولی است که در انتهای یک ترند صعودی استفاده می شود. این دو کندل دارای فیتیله های رو به بالایی هستند که هر دو یک قیمت را نشان می دهند . مهم ترین قسمت این الگو، فیتیله های با طول یکسان و رو به بالاست که یک قیمت را نشان می دهند. توجه داشته باشید که کندل اول باید نزولی باشد در حالی که کندل دوم باید در وضعیت صعودی بسته شود. سعی کنید در الگوهای انتخابی خود روی فیتیله های کندل ها و سطوح مهم قیمت آنها توجه کنید.
الگوهای سه کندلی
الگوی ستاره صبح، یک الگوی سه کندلی است که با دادن سیگنال های صعودی برگشتی، در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود. این الگو نام خود را از افزایش در قیمت پایین مانند طلوع صبحگاهی ستاره از افق می گیرد. کندل اول، نزولی است و اغلب در انتهای یک روند نزولی طولانی شکل می گیرد. این روند با الگوی دوجی دنبال می شود و در نهایت یک کندل صعودی در میانه بالایی کندل اول بسته می شود. این الگو نشان دهنده تغییر شرایط از روند نزولی به صعودی است.
ستاره شب، یک الگوی 3 کندلی است و زمانی که در انتهای یک ترند صعودی تشکیل می شود، سیگنال نزولی برگشتی را منتشر می کند. این الگو شبیه به ستاره ای است که با گذشت شب، به سمت مکان بالاتری در آسمان حرکت می کند. این الگو، در واقع معکوس الگوی ستاره صبح است و شامل یک کندل صعودی، دوجی و کندلی نزولی که در میانه پایین کندل اول بسته می شود است که نشان دهنده تغییر شرایط از صعودی به نزولی ست.
الگوی کندل استیک 3 سرباز سفید، شامل 3 کندل صعودی بلند اجزای نمودار کندل استیک است که عکس سایر الگوهای برگشتی، هیچ نشانه ای از بازگشت قیمت ها به روند قبل در آن دیده نمی شود بلکه نشان دهنده ی به وقوع پیوستن روند برگشتی قبل از تشکیل این 3 کندل هستند. از مشخصه های این الگو، می توان به بزرگتر بودن هر کندل نسبت به کندل قبل خود همراه با فیتیله های رو به بالای کوچک اشاره کرد. همان طور که می بینید، این کندل ها، الگویی برای نشان دادن وضعیت صعودی بازار هستند.
الگوی 3 کلاغ سیاه، عکس الگوی بالا، نشان دهنده وضعیت نزولی در بازار است. این الگو نام خود را از بدیمنی کلاغ های سیاه گرفته است. این الگو همچنین نشان دهنده حاکمیت وضعیت نزولی در بازار است. الگوی 3 کلاغ سیاه، دارای 3 کندل نزولی است که هر یک از دیگری بزرگتر و دارای فیتیله های کوتاه رو به پایین هستند و الگویی برای نشان دادن وضعیت صعودی بازار اند.
الگوی سه تایی داخلی رو به بالا three inside up، الگوی سه کندلی است و زمانی که در انتهای یک روند نزولی تشکیل شود، نشان دهنده یک روند صعودی برگشتی خواهد بود. در این مدل، کندل دوم و سوم از داخل اولین کندل نزولی بیرون می آیند. تشکیل شدن این الگو در انتهای یک روند نزولی، نشان دهنده این است که روند نزولی کنترل خود را بر بازار از دست داده است و روند احتمالاً با جریان معکوسی ادامه خواهد یافت. در این الگو، اولین کندل باید بدنه بلند نزولی داشته باشد، کندل دوم باید حداقل تا نیمه های کندل اول باشد و کندل سوم در بالای کندل اول بسته شود.
الگوی سه تایی داخلی رو به پایین three inside down، مانند الگوی بالا است اما نشان دهنده جریان نزولی برگشتی در انتهای یک ترند صعودی خواهد بود. همان طور که در الگوی بالا متوجه شده اید، کندل آخر صعودی است اما در این الگو، آخرین کندل، کندلی نزولی است. زمانی که این مدل، در انتهای یک ترند صعودی شکل بگیرد، نشان دهنده از دست رفتن کنترل وضعیت صعودی بر اوضاع و به وقوع پیوستن جریانی برگشتی است.
الگوهای معاملاتی کندل استیک
اکنون که نسبت به الگوهای معاملاتی فارکس آگاهی پیدا کرده اید، نمی توانید بدون آگاهی و بی مقدمه وارد دنیای معاملات فارکس شوید. این الگوها در واقع دستوراتی مطمئن برای دریافت مارجین کال هستند. قبل از ورود به معاملات فارکس باید به دو نکته مهم توجه داشته باشید:
1- روند پیشین ترند
باید بدانید که ترند، دوست شما تا پایان معاملات است. بیشتر الگوهای کندل استیک، بهترین گزینه ها برای نشان دادن جهت حرکت بازار هستند. در مدل های کندل استیک، یک الگوی برگشتی نزولی، نشان دهنده پایان یک دوره صعودی است و یک الگوی برگشتی صعودی، نشان دهنده پایان یک ترند نزولی است. اگر در جهتی اشتباه وارد دنیای معاملات شوید، الگوهای کندل استیک نمی توانند به شما کمک کنند به همین دلیل برای بدست آوردن بهترین نتایج، بهتر است که به ترند پیشین توجه خاصی داشته باشید.
2- سطوح حمایت/ مقاومت
به عنوان یک معامله گر فارکس، باید در هر تحلیل تکنیکالی، سطوح مقاومت و حمایت را به عنوان اساس کار خود در نظر بگیرید. اگر این سطوح را با کندل استیک ها، ترکیب و در پایان ترندها سیگنال های برگشتی را دریافت کنید، می توانید به انجام معاملات موفق و پرسود امیدوار شوید.
انجام معاملات در فارکس به معنای استفاده از موقعیت های پیش آمده برای نتایج بهتر پرسودتر است، این معاملات می توانند فرصت های مناسبی را برای موفقیت فرد فراهم کنند.
نکات پایانی
این مقاله سعی کرده است مبتدیان و معامله گران تازه کار دنیای فارکس را به صورت اجمالی با دنیای معاملات و الگوهای کندل استیک آشنا کند. زمانی که از این الگوها در کنار سطوح مقاومت و حمایت استفاده شود، می توانند به عنوان روشی قدرتمند و کاربردی برای آنالیز بازار استفاده شوند. بهترین معامله گران فارکس، کسانی هستند که می توانند مناسب ترین کندل استیک ها را با توجه به شرایط بازار انتخاب کنند و نتایج مفیدی بدست آورند.
تحلیل تکنیکال: آموزش انواع روشهای تحلیلی، از کجا شروع کنیم؟
فعالیت در بازارهای مالی بدون استفاده از روشهای تحلیلی تفاوتی با قمار ندارد! تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) دو روش اصلی تحلیل در بازارهای مالی هستند. تحلیلگران تکنیکال بازار را با استفاده از دادههای تاریخی مانند قیمت و حجم تحلیل میکنند. در حالی که تحلیلگران بنیادی به دنبال محاسبهی ارزش ذاتی با استفاده از فاکتورهایی مانند درآمد، سود، دارایی، بدهی و… هستند.
در این مطلب از چشم بورس سعی میکنیم شما را با تحلیل تکنیکال، سبکهای مختلف و مزایا و معایب آن آشنا کنیم. اگر چیزی از تکنیکال نمیدانید و یا پس از امتحان کردن سبکهای مختلف سردرگم هستید، با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال چیست؟
تکنیکال پیشبینی آینده و شکار فرصتهای معاملاتی با استفاده از اطلاعات نمودارهای قیمت و حجم است. تکنیکالیستها به دنبال پاسخی برای این سوال هستند: روند فعلی ادامهدار خواهد بود یا خیر؟
تحلیلگران تکنیکال از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند. برخی از تکنیکالیستها به خطوط روند سوگند یاد میکنند، برخی از نمودارهای شمعی استفاده میکنند و گروهی دیگر ترجیح میدهند بر اساس اندیکاتورها بازار را تحلیل کنند. حرفهایها نیز اجزای نمودار کندل استیک اجزای نمودار کندل استیک با ترکیب روشهای مختلف، یک استراتژی کارآمد برای ورود و خروج طراحی میکنند.
پیشفرضهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر 3 فرض اساسی استوار است:
- همه چیز در قیمت نهفته است. هر فاکتوری که بتواند در قیمت تاثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای بنیادی، اخبار سیاسی و… در قیمت یک سهم لحاظ شده است.
- گذشته تمایل دارد که تکرار شود. محرکهای روانشناسی بازار یعنی ترس و طمع تغییر نمیکنند و تاریخ تکرارپذیر است.
- قیمت در روند نمودار و بر اساس الگوهای مشخصی حرکت میکند. گذشته در مسیر روندهای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت تکرار میشود. به عبارت دیگر، حرکتهای قیمت تصادفی نیست.
تاریخچهای مختصر از تحلیل تکنیکال
چند صد سال است که از تحلیل تکنیکال برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار استفاده میشود. در قرن هفدهم، ژوزف دلا وگا تکنیکهای اولیهی تکنیکال را برای پیشبینی بازارهای هلند استفاده میکرد. با این حال، تحلیل تکنیکال به شکل امروزی مدیون تلاشهای چارلز داو، ویلیام پی همیلتون، روبرت رئا و… است.
در سال 1948 رابرت دی ادواردز و جان مگی، مجموعهای جامع با نام تحلیل تکنیکال روندهای سهام منتشر کردند. همزمان در شرق نیز معاملهگران ژاپنی الگوهای شمعی را برای تحلیل قیمت برنج معرفی کردند. سال 1990 و با ظهور بازارهای دیجیتال الگوهای شمعی توسط تحلیلگران آمریکایی رایج شدند. این الگوها تا به امروز از مهمترین روشهای تحلیل بازارهای مالی است. بسیاری از تکنیکالیستها الگوهای شمعی را پایهی تکنیکال و دروازهی ورود به آن میدانند.
انواع نمودارهای قیمت
نمودار قیمت، تغییرات قیمت اوراق بهادار را نسبت به زمان نمایش میدهد. محور افقی زمان و محور عمودی قیمت را نشان میدهد. نمودارهای قیمت به شکلهای مختلفی نمایش داده میشود که به صورت مختصر آنها را شرح خواهیم داد.
نمودار خطی
نمودار خطی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای خطی سادهترین نوع نمودارهای قیمت هستند. این نمودار با وصل کردن قیمتهای بسته شدن بازار رسم میشود. آنها به سادهترین شکل تغییر قیمت در طول زمان را نشان میدهند. برای تشخیص الگوهای قیمتی مفید هستند و معمولا معاملهگران مبتدی از این نمودارها استفاده میکنند.
نمودار میلهای
نمودار میلهای در تحلیل تکنیکال
نمودارهای میلهای علاوه بر قیمت بسته شدن، قیمت باز شدن و همچنین بالاترین و پایینترین قیمت در یک دورهی معاملاتی را نشان میدهند. خط عمودی بازهی قیمتی در یک دورهی معاملاتی را نمایش میدهد. خطوط افقی نشاندهندهی قیمت باز و بسته شدن سهم هستند. خط افقی در سمت چپ قیمت باز شدن و خط افقی سمت راست قیمت بسته شدن را مشخص میکند.
هر میله یک جزیرهی واحد است و رفتار قیمت در یک بازهی زمانی را نشان میدهد. مجموع میلهها نیز در کنار هم روند حرکت قیمت را مشخص میکنند.
نمودار شمعی
نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای شمعی (کندل استیک) بسیار شبیه به نمودارهای میلهای هستند. محدودهی ضخیم، قیمت باز و بسته شدن بازار را نمایش میدهد. سایهی (فتیله) بالایی، بالاترین قیمت در دورهی معاملاتی را نمایش میدهد. سایهی پایین نیز نشاندهندهی پایینترین قیمت در طول دورهی معاملاتی است. اگر قیمت در دورهی زمانی، صعودی باشد شمع سبز رنگ (یا توپر) و اگر نزولی باشد شمع قرمز رنگ (یا توخالی) است.
تحلیلگران تکنیکال بیشتر از نمودارهای شمعی و میلهای استفاده میکنند. نمودارهای شمعی نسبت به نمودارهای میلهای خواناتر هستند.
سبکهای مختلف تحلیل تکنیکال
حمایت و مقاومت و روندها
حمایت محدودهی قیمتی است که تقاضا بر عرضه غلبه میکند. خطوط حمایت از اتصال کفهای (درهها) نمودار اجزای نمودار کندل استیک به همدیگر رسم میشوند. در محدودههای حمایتی احتمال ریزش بیشتر قیمت کم است.
مقاومت نقطهی مقابل حمایت است. در این نقاط قدرت عرضه افزایش مییابد. مقاومت با اتصال سقفهای (قلهها) نمودار به همدیگر رسم میشود و احتمال ریزش قیمت در این محدوده بالاست.
سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
روندها جهت بازار را مشخص میکنند. اگر نمودار قیمت سقفها و کفهای بالاتر ثبت کند روند صعودی است. همچنین با ثبت سقفها و کفهای پایینتر، قیمت وارد روند نزولی میشود. جهت روند را با خطوط روند مشخص میکنند. خطوط روند در اصل محدودههای حمایت و مقاومتی هستند.
فیبوناچی
نسبتهای فیبوناچی را ریاضیدان ایتالیایی به نام لئوناردو فیبوناچی کشف کرده است. خطوط فیبوناچی براساس این نسبتها رسم میشوند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند این خطوط محدودههای مهم برگشت بازار را مشخص میکنند.
فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی شکلهای تکرارشونده در نمودار قیمت هستند. گفتیم که تکرارپذیری یکی از پیشفرضهای تحلیل تکنیکال است. الگوها به دو دستهی بازگشتی و ادامهدهنده تقسیم میشوند. تحلیلگران تکنیکال با شناسایی این الگوها محدودههای بازگشت یا ادامهی بازار را شناسایی میکنند. مثلث، پرچم، فنجان و دسته، سر و شانه تنها برخی از الگوهای قیمتی مهم هستند.
اندیکاتورها
اندیکاتورها و اوسیلاتورهای تکنیکال با استفاده از محاسبات ریاضی روی قیمت و حجم به دست میآیند. به بیان دیگر، اندیکاتورها ابزارهای کمکی برای تفسیر بهتر نمودارها هستند. اندیکاتورهایی که روی نمودار رسم همپوشان (Overlay) نام دارند. برخی دیگر از اندیکاتورها در یک نمودار جدا نمایش داده میشوند و اوسیلاتور نام دارند.
میانگین متحرک، باند بولینگر و SAR از مهمترین اندیکاتورهای همپوشان هستد. از مهمترین اوسیلاتورها نیز می توان به مکدی (MACD)، شاخص قدرت نسبی (RSI) و استوکاستیک اشاره کرد.
ایچیموکو
ایچیموکو تنها یک اندیکاتور نیست بلکه یک استراتژی معاملاتی بسیار کارآمد است. با این اندیکاتور جهت روندها و سطوح حمایت و مقاومت شناسایی میشوند. ایچیموکو در اصل بر اساس میانگینهای متحرک رسم میشود و در یک نمودار سه اندیکاتور متختلف را در اختیار معاملهگران قرار میدهد.
ایچیموکو در تحلیل تکنیکال – خطوط تنکان، کیجون، سنکو و چیکو و ابر ایچیموکو
پرایس اکشن
تحلیلگران سبک پرایس اکشن اندیکاتورها را ابزارهایی با اطلاعات سوخته میدانند. آنها معتقدند که باید با نمودار خام ترید کرد. تمرکز اصلی پرایس اکشن بر حرکت قیمت در طول زمان است. تحلیلگران این سبک با استفاده از خطوط روند و الگوهای شمعی به دنبال پیشبینی حرکت قیمت بدون هیچ تاخیری هستند. پرایس اکشن از سبکهای بسیار محبوب در بازارهای دوطرفه مانند بازار فارکس است.
تکنیکال یا فاندامنتال؟
تکینکال و بنیادی دو مکتب اصلی تحلیل بازار هستند. هر دو سبک برای پیشبینی روند آتی بازار استفاده میشوند و بدیهی است هر کدام موافقان و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار بر اساس ارزش ذاتی است. تحلیلگران بنیادی همه فاکتورها از وضعیت اقتصاد کلان و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها را مطالعه میکنند. درآمدها، هزینهها، داراییها و بدهیها از مهمترین فاکتورهای تحلیل بنیادی هستند.
در نقطهی مقابل ورودیهای تحلیل تکنیکال فقط قیمت و حجم هستند. فرض اساسی تکنیکال این است که تمام فاکتورهای بنیادی، سیاسی وغیره در قیمت نهفته است. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازهگیری نمیکنند، بلکه با استفاده از نمودارها به دنبال پیشبینی روندها هستند. مثالهای زیادی از تحلیلگران موفق هر دو سبک وجود دارد. برخی نیز ترکیبی از هر دو سبک را استفاده میکنند.
تحلیل تکنیکال روشی بسیار سریع و ساده است. در نقطهی مقابل تحلیل بنیادی روشی پیچیده و وقتگیر است. شما کدامیک را ترجیح میدهید؟ به سرعت به حرکات بازار واکنش نشان دهید یا اینکه آهسته اما مطمئنتر گام بردارید؟ برای روشنتر شدن موضوع بهتر است مزایا و معایب تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم.
مزایای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال ساده و انعطافپذیر است. آن را میتوان در هر بازاری که بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا کار میکند استفاده کرد. در نقطهی مقابل تحلیل بنیادی هر بازار و صنعت را به صورت تخصصی تحلیل میکند. در بازارهای سهام بورس، رمزارزها، کالا و فارکس میتوانیم از تحلیل تکنیکال استفاده کنیم.
فرقی نمیکند معاملهگر ساعتی روزانه و یا بلندمدت باشید. تکنیکال در همهی دورههای زمانی کارایی دارد. تحلیل بنیادی اینگونه نیست و معاملهگران معمولا نگاه میانمدت و بلندمدت به بازار دارند.
سرعت بالا دیگر مزیت تحلیل تکنیکال است. در تحلیل بنیادی باید فاکتورهای زیادی از شرایط اقتصادی گرفته تا صورتهای مالی شرکتها را بررسی کنید. ولی تکنیکالیستها تنها با چند کلیک و با استفاده از نمودارها به سرعت خود را با بازار هماهنگ میکنند.
معایب تحلیل تکنیکال
مهمترین مشکل در تحلیل تکنیکال وجود تفسیرهای مختلف از نمودارهای قیمت است. افراد با روش های متفاوت نمودارها را تحلیل میکنند و ممکن است تفسیرهای متفاوت و حتی متضادی از یک نمودار وجود داشته باشد.
ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال سیگنالهایی متفاوت و گاه متضاد صادر میکنند. ممکن است در شرایط یکسان اندیکاتوری سیگنال خرید و اندیکاتور دیگر سیگنال فروش صادر کند.
برخی معتقدند تکنیکال علم توجیه است! تعصبات و شایعات باعث میشوند معاملهگران نمودارها را به شکلی تحلیل کنند که همسو با تعصبات شخصی آنها باشد.
منابع مفید برای یادگیری تحلیل تکنیکال
منابع زیادی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد. با استفاده از کتاب و مقالات اینترنتی میتوانید به یک تحلیلگر حرفهای تبدیل شوید. ما نیز در چشم بورس تلاش میکنیم مجموعهای جامع از سبکهای مختلف تحلیل تکنیکال را کاملا رایگان آموزش دهیم. کتابهایی که در ادامه معرفی میشوند منابعی مفید برای یادگیری تکنیکال هستند:
- تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه؛ جان مورفی
- داینامیک تریدینگ (معاملهگری پویا)؛ رابرت سی ماینر
- دورهی نمودارهای شمعی؛ استیو نیسون
- معامله با بهترین الگوهای نموداری؛ توماس بولکوفسکی
- راهنمای کامل اندیکاتورها و نمودارهای رایج در تحلیل تکنیکال؛ استیون بی اکلیس
- مرجع کامل امواج الیوت در بازارهای سرمایه؛ علی محمدی
- سیستم معاملاتی ایچیموکو در بازارهای سرمایه؛ مانش پاتل
- پرایس اکشن روندها؛ ال بروکز
سخن آخر
در این مطلب در مورد تحلیل تکنیکال و سبکهای مختلف آن سخن گفتیم. مزایا و معایب سبکهای مختلف را بررسی کردیم تا تصویر روشنی از این سبک تحلیلی ارائه دهیم. به نظر ما هیچ سبکی کامل نیست. تکیه کردن بیش از حد به تکنیکال با ریسک زیادی همراه است. معاملهگران موفق تکنیکال را در کنار روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده میکنند. اینها سه پایهی اصلی موفقیت در بازارهای مالی هستند.
خود را به یک سبک محدود نکنید. میتوانید با استفاده از تحلیل بنیادی سهمهای ارزنده را شناسایی کنید و با تحلیل تکنیکال نقاط دقیق ورود و خروج به بازار را شناسایی کنید.
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال بررسی و پیشبینی روند بازار بر اساس حجم و قیمت است.
هر دوی این روشها برای پیشبینی آینده بازار استفاده میشوند. در تحلیل بنیادی با ارزش ذاتی شرکتها و میزان سودسازی آنها کار داریم. در نقطهی مقابل تحلیل تکنیکال تنها از نمودار قیمت استفاده میکند. تکنیکالیستها معتقدند همه چیز در چارت قیمت وجود دارد.
تریدرهای موفق از سبکهای مختلفی استفاده میکنند. نمیتوان گفت کدامیک بهتر است. حتی میتوانید بنیادی و تکنیکال را در کنار هم استفاده کنید.
نمودارهای مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند. محبوبترین آنها نمودار شمعی است. علاوه بر این نمودار میلهای و خطی نیز پرکاربرد هستند. نمودارهای دیگری نیز وجود دارند مانند هیکن آشی و هالو چارت که کمتر استفاده میشوند.
خیر! روشهای تحلیلی صرفا برای کاهش ریسک معاملات استفاده میشوند. نتایج تکنیکال به صورت تضمین شده نیستند. به همین دلیل رعایت مدیریت ریسک و سرمایه بسیار حیاتی است.
کندل دوجی چیست؟ نگاهی بر انواع کندل های دوجی
قبل از هر چیزی برای معرفی آنکه کندل دوجی چیست توضیح مختصری درباره ی کندل استیک ها به شما میدهیم تا بتوانیم نگاه بهتری به کندل دوجی بی اندازیم. همچنین داشتن هوش مالی کمک بسیار زیادی برای انجام معاملات و دریافت سود های بسیار خوب خواهد کرد.
انواع نمودارهایی که برای تحلیل روندهای قیمت و حجم معاملات انجام شده استفاده میشود عبارتند از:
- نمودار خطی
- نمودار میله ای
- نمودار شمعی ژاپنی
سابقه نمودار شمعی به سال ۱۶۰۰ میلادی باز میگردد که برنج کاران ژاپنی برای پیش بینی قیمت برنج مورد استفاده قرار دادند و بعدها در سال ۱۹۹۰ در غرب استیو نیسون الگوهای کندل استیک را مطرح کرد.
اجزای اصلی کندل
هر کندل (شمع) از ۴ جزء اصلی تشکیل شده است:
- بالاترین قیمتی که سهم در بازه زمانی مشخص مورد معامله قرار گرفته است (High)
- پایین ترین قیمتی که سهم در بازه زمانی مشخص مورد معامله قرار گرفته است (Low)
- قیمت آغازین معامله سهم (باز شدن (Open))
- قیمت آخرین معامله سهم (بسته شدن(Close))
فاصله قیمت باز تا بسته، بدنه اصلی کندل را تشکیل میدهد و فاصله بدنه تا بالاترین قیمت را سایه بالایی و فاصله بدنه تا پایین ترین قیمت را سایه پایینی کندل مینامند.
بررسی کندل ها در چه تایم فریمی بهتر است؟
اساس روانشناسی بازار همان بدنه اصلی کندل میباشد همچنین بررسی کندلها زیر یک ساعت بی مفهوم است چرا که زمان کافی برای شکل گیری شخصیت آن وجود ندارد، لذا کندل ها را در تایم فریم یک ساعت به بالا بررسی میکنند.
باید دقت داشت که برای تحلیل، تنها از یک کندل استفاده نمیشود بلکه کندلهای قبل و بعد نیز باید تایید کننده الگو باشند و همچنین اغلب کندل ها همراه با سایر ابزارهای تحلیلی همانند خطوط روند و حمایت و مقاومت استفاده میشوند.
اگر قیمت باز شدن سهم بیشتر و بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد، کندل مربوط به آن را با رنگ سبز یا سفید یا تو خالی نشان میدهند که نشان دهنده قدرت بیشتر خرید و نشان از صعودی بودن قیمت سهم است.
اگر قیمت باز شدن اجزای نمودار کندل استیک سهم کمتر و پایین تر از قیمت بسته شدن آن باشد، کندل مربوط به آن را با رنگ قرمز یا مشکی و یا توپر نشان میدهند که نشان قدرت بیشتر فروش و نشان از نزولی بودن قیمت سهم است.
کندل دوجی
کندلی که قیمت باز و بسته شدن سهم یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر باشد.
اغلب کندل دوجی به معنای خستگی در بازار و عدم پیروزی خریداران و فروشندگان بر یکدیگر است و حالت انتظار را برای معامله کنندگان سهم به وجود میآورد.
کندل بعد از دوجی یا سایر ابزارهای تکنیکال جهت روند سهم را مشخص مینمایند و تصمیم درست را به معامله گران نشان میدهند.
انواع کندل دوجی
پرتکرارترین کندلهای دوجی که در نمودارهای قیمت سهم ها ظاهر میشوند در سه دسته عمده جای دارند:
- دوجی پایه بلند (Long leg Doji)
- دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji)
- دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji)
دوجی پایه بلند
در این کندل که قیمت باز و بسته شدن سهم یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است، سایههای بالایی و پایینی بسیار بلندی شکل میگیرد.
به این معنا که در محدودههایی از زمان فشار تقاضا باعث شده که قیمت تا حد زیادی بالا برود و در محدودههایی از زمان نیز فشار بالای عرضه قیمت را تا حدود زیادی پایین برده است.
این امر نوسان زیاد بازار را نشان میدهد و باعث عدم قطعیت در معاملات سهم میشود. به همین دلیل سهم نیاز به استراحت خواهد داشت و احتمالا در بازار روند دار بعد از ظهور کندل دوجی پایه بلند، برای مدتی بازار سهم در محدوده همان دوجی پایه بلند نوسان ریز خواهد داشت و به اصطلاح رنج میشود.
دوجی سنجاقک
در دوجی سنجاقک قیمت باز و بسته شدن سهم و بالاترین قیمت سهم یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است و سایه پایینی بلندی در کندل شکل میگیرد.
یعنی سهم در بالاترین قیمت شروع به معامله میکند اما فشار عرضه قیمت را تا حدود زیادی کاهش میدهد اما دوباره فشار تقاضا و خرید باعث بالا رفتن قیمت سهم تا بالاترین قیمت معامله شده میشود و در همان قیمت نیز بسته میشود.
میتوان گفت این کندل نشان از پیروزی تقاضا و روند رو به رشد قیمت سهم دارد.
به همین دلیل زمانی که دوجی سنجاقک در انتهای روند نزولی و در ناحیه حمایتی سهم شکل بگیرد میتواند نشان از شروع روند صعودی در سهم باشد .
نقطه مناسبی برای ورود و خرید سهم است به شرط آنکه کندل بعدی بالاتر از دوجی سنجاقک باشد و شروع روند صعودی را تأیید کند.
دوجی سنگ قبر
در دوجی سنگ قبر قیمت باز و بسته شدن و پایین ترین قیمت معامله یکسان و یا بسیار نزدیک به یکدیگر است.
به این معنا که سهم در قیمت پایین آغاز به معامله کرده است اما فشار تقاضا و خرید خریداران قیمت را بالا برده است اما دوباره فشار عرضه فروشندگان باعث کاهش قیمت سهم شده و در همان پایین ترین قیمت بسته شده است.
کندل دوجی سنگ قبر نشان از روند رو به کاهش قیمت سهم دارد.
ظهور دوجی سنگ قبر در انتهای روند صعودی و در ناحیه مقاومتی سهم، نشان دهنده ی آغاز روند نزولی است به شرط آنکه کندل بعدی پایین تر از کندل سنگ قبر شکل گیرد و تأیید کننده آغاز روند نزولی باشد.
چرا کندل دوجی پایه بلند تشکیل میشود؟
زمانی که قیمت در یک روند قوی صعودی یا نزولی قرار دارد، دوجی پایه بلند یک نشانه است. تشکیل این دوجی نشان میدهد فشار عرضه و تقاضا نزدیک به حالت تساوی قرار دارند و امکان برگشت روند وجود دارد.
این تساوی و بیتصمیمی به این علت است که قیمت هیچ فشاری از سمت روند قبلی خود دریافت نمیکند و احساسات روانی بازار در حال تغییر است.
در یک روند صعودی، فشار خرید بیشتر از فروش است، پس قیمت باز شدن کندل بعدی پایینتر از قیمت بسته شدن آن است. اما با شکلگیری دوجی پایه بلند، جنگ ناتمام بین خریداران و فروشندگان در حال پایان است.
روندی که قبلا خریداران کنترل بازار را در آن به دست داشتند، اکنون به یک حالت برابری فشار عرضه و تقاضا رسیده است.
پس قیمت در کندل دوجی پایه بلند پس از باز شدن به سمت بالا حرکت میکند، اما فشار فروش اجازه بسته شدن در همان قیمت را نمیدهد و ریزش آن تا قیمت شروع بازار ادامه دارد و در نهایت در همان قیمت آغازین بسته میشود.
کارایی دوجی پایه بلند در روندهای صعودی بهتر عمل میکند و احتمال برگشت روند را به همراه دارد.
محدودیتهای الگوی کندل دوجی
الگوهای کندل دوجی نشانگرهایی خنثی هستند که اطلاعات کمی را دربارۀ بازار به ما میدهند. علاوه بر این دوجیها الگوهایی معمول در بازار محسوب نمیشوند.
بههمین دلیل، ابزاری قابل اعتنا برای تشخیص نکات مهم قیمتی مانند بازگشتهای قیمتی محسوب نمیشوند.
همواره نمیتوان در زمان تشکیل این الگوها به آنها اعتماد نمود. زیرا هیچ تضمینی در مورد بازگشت قیمتی و یا ادامهٔ قیمت در روند سابق خود به معاملهگر نمیدهند.
به همین سبب نباید بهتنهایی به این الگوهای نموداری جهت بررسی و آنالیز بازار تکیه نمود.
اندازهٔ سایز سایههای کندل دوجی در کنار کندلهای تأییدیه آن میتواند بهعنوان یک نقطهٔ ورود به بازار در نظر گرفته شوند.
به این معنی است که معاملهگران نیاز به پیدا کردن مکانی دیگر برای قرار دادن دستور استاپ حفاظتی خود خواهند داشت، یا اینکه آنها نیاز به دست کشیدن از این معامله خواهند داشت
زیرا که قرار دادن یک دستور استاپ حفاظتی بسیار بزرگ و یا بسیار کوچک ممکن است باعث ضرر دیدن آنها در معامله شود. البته امکان سود نیز وجود دارد.
تمامی این موارد بستگی به ریسکپذیری معاملهگر و میزان سود به زیان او خواهد داشت. پیشبینی میزان سود دریافتی و یا میزان پتانسیل سود در معاملاتی که بر پایهٔ الگوهای کندلی دوجی انجام میشود نیز سخت میباشد.
زیرا این الگوهای کندلی به ما هیچگونه هدف قیمتی (Target Price) را ارائه نمیدهند. بنابراین، استفاده از دیگر ابزارها و تکنیکها مانند الگوهای کندلی دیگر، اندیکاتورها (Indicators) و یا دیگر استراتژیهای معاملاتی برای در نظر گرفتن محلهای ورود و خروج از معامله لازم و ضروری میباشد.
چه زمانی کندل دوجی اتفاق میافتد؟
پس از یک روند طولانی صعودی، ظهور کندل استیک دوجی میتواند یک نشانه اخطار باشد که روند به قله رسیده یا نزدیک به اتمام قرار دارد.
دوجیها نباید به صورت مکانیکی ارزیابی شوند، هرچند که پس از یک روند قوی، اغلب یک نشانه بزرگ برای برگشت هستند.
همیشه برای تشخیص کندل دوجی، اجازه دهید بهطور کامل تشکیل شود تا بتوانید رفتار مناسب را در مقابل آن انجام دهید. اینکه چقدر برای اخطار تغییر روند باید صبر کرد بستگی به نسبت ریسک به بازدهی معامله دارد.
اگر فردی محافظهکار هستید، پس از وقوع یک کندل دوجی به خصوص در روند صعودی باید صبر بیشتری برای تایید تغییر روند داشته باشید تا ریسک کمتری را متحمل شوید.
براساس تئوری حراج، دوجی نشاندهنده نوعی بیتصمیمی بین خریداران و فروشندگان است. همه با هم برابرند، پس قیمت به هیچ سمتی نمیرود و خریداران و فروشندگان سهم سردرگم هستند.
با اینکه تحلیلگران دوجی را نشانه تغییر روند تفسیر میکنند، اما برخی معتقدند که ممکن است در زمانهایی دوجی حاکی از افزایش حرکت توسط خریداران و فروشندگان برای ادامه روند باشد.
چرا دوجی برای معامله گران مهم است؟
- یک کندل دوجی به ما کمک می کند تا یک قله یا کف بالقوه را در نمودار، تایید یا رد کنیم.
- دوجی می تواند بعنوان یک اندیکاتور پیشرو، بازگشت کوتاه مدت قیمت را به ما اعلام کند.
- همچنین دوجی می تواند دیگر اندیکاتورهای بازگشتی را تایید کند. این موضوع مخصوصا در زمانیکه دوجی بر روی سطوح حمایت یا مقاومت قرار می گیرد یا بعد از یک کندل بزرگ ایجاد می شود دارای اهمیت بیشتری است.
- اگر پس از تشکیل یک دوجی اتفاق خاصی در نمودار رخ ندهد، احتمالا روند قبل از دوجی به راه خود ادامه خواهد داد.
رفتار کندلهای دوجی در نقاط بحرانی
بهطور کلی، کندلهای دوجی بر خلاف دیگر کندلها در تحلیل تکنیکال، توانایی عبور از خط مقاومت و نگه داشتن حمایت را ندارند و پس از برخورد با آنها دچار بیتصمیمی و در اغلب موارد ریزش خواهند شد.
واکنش کندل دوجی در تحلیل تکنیکال
پس از برخورد با خط مقاومت
زمانی را در نظر بگیرید که قیمت از کف شروع میکند به حرکت پرقدرت به سمت بالا. در اواسط راه شاید تنفس کوتاهی هم داشته باشد و یک شمع مشکی تشکیل شود.
اما بعد از آن به حرکتش رو به بالا ادامه میدهد تا وقتی که به نقطهی بحرانی در سقف برسد و یک کندل دوجی تشکیل شود. اکنون که قیمت به سقفی که از نوع مقاومت (مینور یا ماژور بودن آن فرقی ندارد.) است رسیده، دیگر توان ادامه ندارد.
درست در همین نقطه، بازار دچار یک نوع بیتصمیمی خواهد شد. وقتی با چنین حالتی مواجه شدید، باید بدانید که به احتمال بسیار قوی این نمودار شایستهی ریزش است.
پس از برخورد با خط حمایت
گفتیم که پس از تشکیل کندل دوجی در نزدیکی خط مقاومت، بازار دچار یک نوع بیتصمیمی میشود و در پی آن شروع به ریزش میکند.
دقت داشته باشید که در اینجا هم شاید یک تنفس کوتاه وجود داشته باشد و برای مدت بسیار کمی بازار روند صعودی به خودش بگیرد و قیمت سهم افزایش یابد.
در همین موقع، شاید خیلی از افراد بیتجربه فریب خورده و به امید سود بیشتر، اقدام به خرید سهم نمایند. اما واقعیت این است که این حالت کاملاً گذرا میباشد و پس از آن، طی مدتزمان کوتاهی، بازار مجدداً شروع به ریزش کرده.
به نقطهی بحران در کف میرسد و دوباره همانجا یک نوع کندل دوجی در تحلیل تکنیکال تشکیل میشود. باز هم با رسیدن قیمت به کفی که از نوع حمایت میباشد، بازار خنثی خواهد شد و به احتمال زیاد ریزش ادامه خواهد داشت.
اجزای نمودار کندل استیک
نمودار الگوهای شمع ژاپنی یا کندل استیک که توسط یک شالیکار ژاپنی به نام هوما ابداع شد ، نسبت به سایر نمودارها اعم از میله ای ، خطی و … اطلاعات بیشتری از تغییرات قیمت در اختیار ما قرار داده در تحلیل تکنیکال خاصه ارزیابی رفتار قیمت ( پرایس اکشن ) ، بهصورت بسیار کاربردی استفاده میشوند. هر کندل از اجزای مختلفی تشکیلشده است بهگونهای که اگر روزی بازار را چک نکرده باشید، تغییرات آن را میتوانید با نگاه کردن به کندل متوجه شوید.
کنار هم قرار گرفتن کندلها می تواند سبب ایجاد الگوهایی گردد که پیش بینی تغییرات پیش رو را تا حدودی ممکن سازد.
متاسفانه اکثر جزوات آموزشی با پیچیده کردن موضوع و اختصاص نامهای متفاوت بر الگوهای موجود ، یادگیری اصل موضوع را با مشکل مواجه می سازند.
در این مجموعه سعی شده با ساده ترین زبان ممکن ، الگوها و ساختارهای مورد استفاده آنالیز شده با ترکیب و یا تجزیه الگوها ، مسیر تفسیر تغییرات قیمت بسیار آسان گردد گویی کندلها خود صحبت کرده پرده از راز قیمتی موجود بر می دارند…
دوره های مرتبط
دیجیتال مارکتینگ
دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ دیجیتال مارکتینگ مجموعه ای از تلاش ها در زمینه بازاریابی است که با استفاده از اینترنت انجام…
سیستم جادویی ایچیموکو
سیستم جادویی ایچیموکو این اندیکاتور اولین بار درسال ۱۹۳۰ توسط یک روزنامه نگار ژاپنی به نام Goichi Hosoda طراحی شد…
انواع الگوهای دو کندلی و سه کندلی
الگوهای دو کندلی به الگوهایی گفته می شود که از دو شمع تشکیل می شود و معیارهایی که برای تحلیل روی آن ها انجام می شود با در نظر گرفتن هر دو کندل در کنار یکدیگر است.
برای پیش بینی روند در الگوهای دو شمعی به رنگ و نوع شمع دوم دوم توجه کنید. اگر شمع دوم سفید رنگ و نزولی باشد روندی که در انتظار سهم است صعودی است و اگر رنگ کندل دوم سیاه و نزولی باشد، ما شاهد یک روند نزولی خواهیم بود.
نمونه ای از الگوهای دو شمعی
به طور مثال در تصویر بالا رنگ کندل دوم قرمز رنگ است و بنابراین اگر این دو کندل در نمودار یک سهم مشاهده شود، انتظار داریم که روند قیمتی نماد در ادامه نزولی شود.
الگوی بولیش اینگولفینگ و یا پوشش دهنده صعودی
این نوع الگو از دو کندل سفید و سیاه تشکیل شده است (سبز و قزمز) که شمع صعودی کل شمع نزولی را پوشش داده است. پس از این الگو انتظار داریم که روند قیمتی صعودی شود. اسم دیگر این الگو، الگوی پوشش دهنده صعودی است.
الگوی پوشش دهنده صعودی
الگوی بیریش اینگولفینگ یا پوشش دهنده نزولی
این الگو در دسته الگوهای نزولی قرار دارد، به این معنا که هر جا این الگو مشاهده شود در ادامه روند شاهد نزول قیمت خواهیم بود. شمع اول سفید (سبز) رنگ و شمع دوم سیاه (قرمز) رنگ است، شمع قرمز رنگ به طور کامل بدنه شمع سبز رنگ را پوشش می دهد.
پوشش شمع سبز رنگ توسط شمع قرمز رنگ از سیگنال های فروش و یا خروج از سهم است چرا که رنگ کندل دوم تعیین کننده ادامه روند است. اسم دیگر این روند پوشاننده نزولی است.
الگوی پوشاننده نزولی
الگوی بولیش هارامی و یا هارامی صعودی
این الگو در جایی تشکیل می شود که روند قرار است از نزولی به صعودی تغییر پیدا کند. یک کندل نزولی بسیار بزرگ و یک شمع صعودی کوچک اجزای تشکیل دهنده این الگو هستند.
رنگ کندل دوم در این الگو سبز رنگ است و بنابراین روند صعودی پس از ظاهر شدن این الگوها در انتظار سهم است.
الگوی بولیش هارامی یا هارامی صعودی
الگوی بیریش هارامی یا هارامی نزولی
الگوی هارامی نزولی دقیقا برعکس هارامی صعودی است. در این الگو یک کندل نزولی بسیار بزرگ و یک شمع صعودی بسیار کوچک داریم و چون رنگ شمع دوم سبز رنگ است بنابراین پس از این الگو شاهد روند صعودی سهم خواهیم بود.
الگوی هارامی نزولی
نکته ای که در مورد الگوهای دو شمعی باید به آن توجه شود این است که حتما دو عدد شمعی که در کنار یکدیگر قرار می گیرند باید در دو رنگ متضاد باشند.
به این معنا که رو شمع نزولی و صعودی در کنار یکدیگر الگوهای دو کندلی را تشکیل می دهند و شمع های هم رنگ نشان دهنده سیگنال خاص خرید و یا فروش نیستند.
الگوی دارک کلود و یا ابر سیاه
این الگو از دو کندل تقریبا هم اندازه تشکیل می شود که رنگ شمع اول سبز رنگ و صعودی و رنگ شمع دوم قرمز رنگ و نزولی است. شمع دوم که نزولی است در سطحی بالاتر از شمع اول صعودی تشکیل می شود. این الگو در انتهای روند صعودی و ابتدای روند نزولی شکل می گیرد.
نکته ی قابل توجه این است که کندل قرمز رنگ دوم حداقل باید پنجاه درصد از بدنه کندل سبز رنگ را پوشش دهد.
الگوی ابر سیاه پوششی
الگوی پیرسینگ و یا ابر نفوذی
این الگو بر خلاف الگوی ابرسیاه پوششی شکل می گیرد. کندل اول قرمز رنگ و شمع دوم سبز رنگ است.
این الگو نشان دهنده پایان روند نزولی و شروع روند صعودی است چرا که رنگ کندل دوم سبز رنگ و صعودی است. در این الگو نیز لازم است که شمع دوم حداقل باید پنجاه درصد از بدنه شمع اول را پوشش دهد.
الگوهای سه کندلی
به الگوهایی گفته می شود که از سه شمع تشکیل شده اند و برای تحلیل کردن آن ها لازم است که حتما سه شمع در کنار یکدیگر باشند.
الگوی مورنینگ استار و یا ستاره صبحگاهی
این الگو از سه شمع تشکیل شده است، دو شمع سبز رنگ و یک شمع قرمز رنگ، شمع اول نزولی و دو شمع بعدی صعودی هستند.
به این دلیل که رنگ شمع آخر سبز رنگ است بنابراین ما پس از مشاهده این الگو می توانیم پیش بینی کنیم که روند صعودی در انتظار سهم است. شمعی که در وسط قرار دارد معمولا دارای بدنه بسیار کوچک تری نسبت به دو شمع دیگر است.
الگوی ستاره صبح گاهی
الگوی ستاره عصرگاهی یا ایونینگ استار
این الگو در پایان روند صعودی و شروع روند نزولی شکل می گیرد و انتظار داریم که قیمت سهم پس از ظهور این الگو کاهش یابد. رنگ کندل اول در این الگو سبز و رنگ شمع سوم قرمز رنگ است.
شمعی که در وسط قرار دارد معمولا دارای بدنه بسیار کوچک تری نسبت به دو شمع دیگر است. نکته قابل توجه این است که کندل سوم باید حداقل پنجاه درصد از بدنه شمع اول را پوشش دهد که اعتبار این الگو سه شمعی افزایش یابد.
نکته بسیار مهم در مورد الگوهای سه شمعی این است که رنگ بدنه شمع وسط در الگو بی تاثیر است و نزولی و یا صعودی بودن شمع در تحلیل شمع اثری نخواهد داشت.
الگوی ستاره عصر گاهی
الگوهای دوجی
از دیگر الگوهایی که در تحلیل تکنیکال به کار می روند می توان به الگوهای دوجی اشاره کرد.
ویژگی منحصر به فرد الگوهای دوجی این است که قیمت سهم در نهایت و پس از آن که نوسان های بسیاری را در تایم فریم مشخص شده دنبال می کند در قیمت ثابتی باز و در همان قیمت بسته می شود.
از انواع این الگوها می توان به الگوهای زیر اشاره کرد:
الگوی سنگ قبر، الگوی دوجی طبیعی، الگوی دوجی سنجاقک شکل
مشخصه این الگوها این است که باعث تغییر روند می شوند، یعنی اگر در یک روند صعودی ظاهر شوند آن را به نزولی تغییر می دهند و اگر در یک روند نزولی شکل بگیرند باعث تغییر روند به صعودی خواهند شد. نوع دوجی در تغییر روندها موثر نیست و هر کدام از آن ها که در نمودار قیمتی ظاهر شود تغییر روند صورت می گیرد.
دیدگاه شما