ضریب هوشی چیست؟


ضریب فکری عددی است که از مجموع نتایج به دست آمده پس از انجام نوع خاصی از آزمون به دست می آید. این آزمون بر اساس مقیاس اولیه سنجش هوش ارائه شده توسط بینه و سیمونی که در کار خود جمع آوری شده است. روشی برای سنجش رشد هوش در کودکان خردسال("روشی برای اندازه گیری رشد هوش در کودکان")، نوعی سؤال را ارائه می دهد که به طور ویژه برای اندازه گیری چابکی ذهنی سوژه در یک سری از ظرفیت های فکری مانند منطق در الگوهای تصاویر، شکل ها یا حروف طراحی شده است. محاسبه ریاضی؛ کسر نتیجه بر اساس دنباله قبلی و غیره

پرتال الکترونیکی مهرورزان

شما می توانید با ارسال ایمیل خود ، بصورت رایگان مشترک شده و از بروزسانی مطلع شوید.

به مهرورزان بپیوندید!

” پرتال الکترونیکی مهرورزان ” راهی ساده، مطمئن و موثر برای برقراری ارتباط و ساختن یک زندگی ایده عال

در جستجوی چه هستید؟

    (148) (27) (31) (11) (14) (33) (43) (7) (16) (62) (56) (189) (51) (64) (106) (6) (16) (149) (14) (29) (15)

آخرین مقالات سایت

ضریب هوشی چیست؟

عبارت ساده ای مانند «هوش» را همه ما به کار می بریم اما همین عبارت در روانشناسی پیچیدگی های زیادی دارد. امروزه با گسترش بحث های روانشناسی در رسانه ها، اصطلاحات و عبارات زیادی از روانشناسی وارد فرهنگ عامه و گفتگوهای روزانه شده است اما نکته ای که در این بین وجود دارد، این است که این اصطلاحات گاهی اوقات چندان دقیق و در معنای درست واصولی آن مورد استفاده قرار نمی گیرد.

«هوش» عبارتی است که بسیاری از ما تصور می کنیم دیدی دقیق و درست درباره آن داریم اما بد نیست بدانید به رغم تصور بسیاری از ما هنوز هم تعریف مشخص و واحدی از هوش در روانشناسی وجود ندارد و در بسیاری از مواقع زمانی که صحبت از بهره هوشی می شود در واقع منظور نمره به دستآمده توسط فرد در آزمونی مشخص است.

البته در زمان صحبت از بهره هوشی افراد در غالب اوقات از عبارت IQ استفاده می شود. راستی IQ به چه معناست؟

بسیاری از ما ممکن است در صحبت های روزانه خود از اصطلاح IQ استفاده کنیم، بدون آن که از معنای دقیق آن اطلاعی داشته باشیم. IQ مخفف عبارت Intelligence Quantity است و معنای آن بهره هوشی است. روانشناسان برای محاسبه بهره هوشی از فرمولی ساده استفاده می کنند.در این فرمول سن ذهنی فرد بر سن زمانی او تقسیم و سپس در عدد 100 ضرب می شود. اگر بخواهیم کمی این فرمول ضریب هوشی چیست؟ را ساده تر کنیممی توانیم بگوییم، اگر توانایی ذهنی فردی کاملا برابر با توانایی باشد که همسالان او در آن محدوده سنی دارند، بهره هوشی او مساوی با عدد 100 خواهد بود.

البته کمی بالا یا پایین تر بودن از عدد 100 نشانه دهنده هوش بالاتر یا پایین تر نمی تواند محسوب شودو متخصصان درباره تفسیر عدد به دست آمده با احتیاط زیادی عمل می کنند. در واقع به صورت معمول حد فاصل نمرات 90 تا 109 را به عنوان هوش متوسط در نظر می گیرند. البته روانشناسان برای این موضوع دلایلی دارند.

در پیچیدگی تفسیر IQ همین بس…

روانشناسان می گویند هر آزمونی دارای مقداری خطاست. این بدان معناست که به رغم دقیق بودن و اعتبار بالای یک آزمون باز هم ممکن است نتیجه به دست آمده صددرصد درست نباشد. به همین دلیل در زمان تفسیر نتایج لازم است کمی احتیاط کنیم و برفرض اگر نمره به دست آمده 92 بود سریع نگران توانایی ذهنی کودک نشویم چرا که ممکن است خطای آزمون باعث پایین آمدن چند نمره ای شده باشد.

درست است متخصصان همه تلاش خود را می کنند تا سوالات آزمون های هوش شامل مواردی باشد که تحت تاثیر آ»وزش نباشد، در عمل همیشه درصدی از سوالات در آزمون های هوش وجوددارند که می توانند پاسخ درست آنها آموخته شوند. این نکته از آن رو اهمیت دارد که امروزه و با دسترسی آسان به سوالات آزمون های هوش توسط افراد، نتایج به دست آمده می تواند تا حدی محل بحث قرار بگیرد.

هر آزمونی با توجه به کشوری که در آن تولید شده است، تا حدی تحت تاثیر فرهنگ آن کشور است.البته این تاثیرات چندان قوی نیست، به هر صورت می تواند روی نتایج آزمون تا حد کمی اثرگذار باشد. به رغم همه انتقاداتی که بصورت تخصصی به آزمون های هوش وارد است، هنوز برخی آزمون های هوش مانند استنفورد – بینه یا وکسلر ابزاری کارآمد برای سنجش میزان بهره هوشی افراد اسیت.

اما شاید بهتر باشد درباره نتایج آزمون های هوش باز هم احتیاط خود را کنار نگذاریم چرا که مطالعات نشان داده است آزمون های سنجش هوش فقط بخشی از توانایی افراد را می توانند ارزیابی کنند.

کدام هوش سنجیده می شود؟

نکته مهم این است که آزمون های سنجش هوش همه جنبه های هوش و البته همه انواع هوش را نمی توانند مورد سنجش قرار دهند. به عنوان مثال اگر نظریه گاردنر را درباره هوش های چندگانه در نظر بگیریم، هیچ کدام از آزمون های رایج نمی توانند همه انواع هوش های مطرح شده را تحت پوشش قرار دهند.

از سویی امروزه در روانشناسی انواع مختلف هوش مطرح است؛ به عنوان مثال هوش هیجانی، هوش اجتماعی یا هوش اخلاقی. هر کدام از این انواع هوش آزمون های مختص خود را دارندو نمرات هر کدام از این آزمون ها مقیاس مختص خود را دارند. یکی دیگر از مواردیکه توسط آزمون های هوش نمی توانند به درستی مورد ارزیابی قرار بگیرند و البته در همه این سال ها محل مناقشه بوده اند، خلاقیت است. این مسئله از آن رو اهمیت داردکه بررسی ها نشان می دهد خلاقیت و هوش با هم همبستگی مثبت دارند اما تلاش برای ارزیابی خلاقیت توسط آزمون ها تاکنون نتیجه مطلوبی به دنبال نداشته است.

آیا باهوش بودن اهمیت زیادی دارد؟

شاید نکته ای که در روانشناسی این روزها اهمیت بیشتری دارد این است که بالا بودن نمره آزمون یک نفر در آزمون های هوشی معیار محکم و دقیقی برای موفقیت فرد یا ارزشگذاری های رایج محسوب نمی شود. در روانشناسی انواع هوش در کنار همدیگر معنا می یابند. بد نیست بدانید ضریب هوشی چیست؟ برعکس هوش ذهنی که اثر ژنتیکی و زیستی در آن قوی است، درباره دیگر انواع هوش، غالب روانشناسان معتقدند محیط می تواند اثری قوی تر داشته باشد. به عنوان مثال امروزه اثبات شده است اتخاذ روش های فرزندپروری مشخص می تواند باعث رشد هوش هیجانی در کودکان شود.

امروزه کنجکاوی برخی والدین برای دانستن توانایی های فرزندشان باعث شده است برخی افراد که توانایی و صلاحیت چندانی در اجرای آزمون های هوش ندارند، به سراغ این کار بروند و با گرفتن پول این آزمون ها را اجرا کنند. توجه داشته باشید موارد استفاده از این آزمون ها محدود است و استفاده برای همه افراد و به صورت دوره ای به هیچ عنوان کاری تخصصی محسوب نمی شود.

متخصصان فقط در مواردی مشخص افراد را برای سنجش بهره هوشی به افراد دارای صلاحیت ارجاع می دهند. فراموش نکنید اجرای آزمون های هوش شرایط خاص خود را دارد و فقط افراد آموزش دیده و مجرب توانایی اجرای آن را به درستی دارند.

ضریب هوشی (IQ) چیست؟

ضریب فکری عددی است که از مجموع نتایج به دست آمده پس از انجام نوع خاصی از آزمون به دست می آید. این آزمون بر اساس مقیاس اولیه سنجش هوش ارائه شده توسط بینه و سیمونی که در کار خود جمع آوری شده است. روشی برای سنجش رشد هوش در کودکان خردسال("روشی برای اندازه گیری رشد هوش در کودکان")، نوعی سؤال را ارائه می دهد که به طور ویژه برای اندازه گیری چابکی ذهنی سوژه در یک سری از ظرفیت های فکری مانند منطق در الگوهای تصاویر، شکل ها یا حروف طراحی شده است. محاسبه ریاضی؛ کسر نتیجه بر اساس دنباله قبلی و غیره

میانگین آماری نتایج در آزمون IQ یا IQ جمعیت عمومی یک منحنی گاوسی ترسیم می‌کند (نمودار زنگوله‌ای که نشان می‌دهد اکثریت قریب به اتفاق افرادی که در این آزمون شرکت کرده‌اند در وسط قرار می‌گیرند و افراد کمی هستند. ضریب هوشی بسیار بالا یا بسیار پایین، هرچه به افراط نزدیک می شوند کمتر و کمتر می شود) و حدود 100 است.

یعنی اگر فردی تست هوشی بدهد و نتیجه ای نزدیک به 100 بگیرد، ضریب او در حد میانگین است. اگر نتیجه کمتر از 100 باشد، فرد دارای ضریب هوشی کمتر از حد معمول و اگر بیشتر از 100 باشد، ضریب هوشی بالاتری دارد. افرادی که ضریب هوشی بالایی دارند (بیش از 130) تیزهوش نامیده می شوند.

معمولاً قرار است تست‌های IQ سطح هوش افراد را اندازه‌گیری کنند. این تا حدی درست است، زیرا، مگر اینکه با انواع دیگر آزمون‌هایی که انواع دیگر توانایی‌های روان‌شناختی را که به هوش نیز مرتبط هستند، تکمیل شوند، فقط توانایی فرد را برای استدلال و محاسبه، بر اساس استدلال، نتیجه‌گیری بیان می‌کنند. با استفاده از اطلاعات قبلی

فردی با ضریب هوشی بالا، با توجه به مهارت بیشتری که در مشاهده و استنباط دارد، در حل مسائلی که اکثر افراد به تنهایی ضریب هوشی چیست؟ قادر به حل آنها نیستند، توانایی بیشتری در نظر گرفته می شود.

ریاضیدانان، فیزیکدانان و ستاره شناسان بزرگ در تاریخ مانند آیزاک نیوتن، استیون هاوکینگ یا آلبرت انیشتین با توانایی بینایی عظیمشان در شهود، محاسبه و استنباط چیزی که هیچ کس قبل از آنها قادر به دیدن آن نبوده است، با مشخصات استعدادها مطابقت دارند. شخصیت‌هایی از ادبیات کلاسیک مانند شرلوک هلمز یا کارآگاهانی که آگاتا کریستی خلق کرده‌اند را نیز می‌توان در مشاهده دقیق جزئیات و دقت نتیجه‌گیری‌هایشان با استعداد در نظر گرفت.

امروزه در حیطه آموزشی و روانشناختی جایگاه کاملتر و متعادل تری در ارزیابی سطوح هوش فرد وجود دارد و نتایج به دست آمده از طریق آزمون IQ کلاسیک تکمیل می شود.

یکی از بزرگترین مشارکت کنندگان در این تغییر پارادایم، هوارد گاردنر است که هشت نوع مختلف هوش را شناسایی کرد: کلامی-زبانی، که توانایی برقراری ارتباط از طریق زبان را ارزیابی می کند. منطق-ریاضی یا کسر و محاسبه – اساساً این چیزی است که با استفاده از آزمون هوشی کلاسیک تعیین می شود. بصری- فضایی یا شناخت فضا و ابعاد آن. جسمی- حرکتی یا کنترل حرکت. موزیکال-ریتمیک تولید یا درک صدا. بین فردی-اجتماعی که به نحوه ارتباط با دیگران مربوط می شود. درون فردی، در مورد ظرفیت صمیمی برای تأمل، و طبیعت گرایانه، در مورد توجه به محیط و اطراف.

ماریا کنسپسیون پومار

کودکان فقر ضریب هوشی پایین‌تری دارند

کودکان فقر ضریب هوشی پایین‌تری دارند

از سال‌ها قبل جامعه‌شناسان مشاهده کرده بودند که کودکانی که در خانواده‌های فقیر رشد می‌کنند، نسبت به کودکان دیگر در گذراندن امتحانات مدارس، مشکل بیشتری داشته، و به طور متوسط، کمتر از دبیرستان فارغ‌التحصیل می‌شوند. به همین دلیل شانس کمتری برای ورود به دانشگاه داشته و نهایتا توانایی ورود به بازار کار را نخواهند داشت.

به گزارش ایمنا، پژوهش‌های روانشناسی نشان داده که کودکان فقیر نسبت به بقیه کودکان، ضریب هوشی پایین‌تری دارند. در دو دهه اخیر، دانشمندان درصدد برآمدند که رابطه بین فقر، و تاثیرات آن را بر سلول‌های مغز دریابند.

پژوهش‌های نخستین روی اندازه هیپوکامپ (قسمتی از لوب گیجگاهی که مسئول حافظه کوتاه‌مدت است) به کمک تصویربرداری ام‌ آر‌ آی. مغز انجام شد. چهار گروه پژوهشی گوناگون، مشاهده کردند که، اندازه هیپوکامپوس در کودکان، در گروه‌های گوناگون مورد پژوهش، ارتباط مستقیم با توانایی مالی خانواده کودک دارد. در سال ۲۰۱۵، کیمبرلی نوبل نتیجه مطالعه گسترده خود را در مورد اثرات فقر روی تغییرات سطح، و ضخامت قشر مغز گزارش کرد. او ۱۰۹۹ کودک را در 10 شهر گوناگون آمریکا، که از نژادها و طبقات گوناگون اجتماعی بودند، مطالعه کرد. کودکانی که درآمد خانواده‌شان کمتر از ۲۵۰۰۰ دلار در سال بود، اندازه سطح قشر مغزشان، ۶ درصد کمتر از کودکانی بود که درآمد والدینشان بیش از ۱۵۰ هزار دلار بود. در یک پژوهش دیگر، همین رابطه بین ضخامت قشر مغز و درآمد والدین کودکان مشاهده شد.
ست پولاک از دانشگاه ویسکانسین و جان گابریلی از موسسه فناوری ماساچوست، نشان دادند که این تغییرات قشر مغز در کودکان فقیر، باعث اختلالات ذهنی به میزان ۱۵ تا ۴۴ درصد می‌شود. احتمالا فقر در خانواده باعث رخدادهای مکرر استرس‌زا شده، و والدین این کودکان توانایی ارتباطی مناسب را با کودکان‌شان نخواهند داشت.
پژوهش‌های کیمبرلی نوبل همچنان نشان داد، که این تغییرات مغزی در زمان جنینی رخ نمی‌دهد بلکه حداقل چهار روز بعد از تولد آغاز می‌شود.
اما اینجا یک پرسش مهم پیش می‌آید، اینکه آیا فقر باعث این تغییرات مغزی می‌شود، یا اینکه این کودکان، به خاطر مشکلات ارثی دارای اختلالات مغزی هستند؟
در چند پژوهش نه چندان گسترده، در اروپا و آمریکا، نشان داده شده که کمک مالی حتی به میزان محدود به این خانواده‌ها، می‌تواند میزان این آسیب‌های مغزی را کاهش دهد. پژوهشی دیگر در آمریکا نشان داده، کمک مالی به میزان ۳۳۰ دلار در ماه به این خانواده‌ها، بسیار به رشد مغزی سالم کودکان این خانواده‌ها کمک کرده است.
به دلیل چنین پژوهش‌هایی است که بعضی از کشورهای اروپایی، مثل سوییس و فنلاند، در حال وضع قوانین برای پرداختن نوعی «درآمد پایه کافی» برای تمام خانواده‌ها هستند.
فقر می‌تواند به رشد مغزی کودکان آسیب‌های جدی وارد کند. این‌گونه آسیب‌ها آینده تاریکی را برای کودکان آسیب‌دیده رقم می‌زند. پژوهش‌های جدید نشان داده که حتی کمک محدود مالی به این خانواده‌ها، می‌تواند از این تاثیرات مخرب پیشگیری کند.
11130/130/3

ضریب هوشی 81 کشور جهان، ضریب هوشی و آی کیو ایران 84 با رتبه 56

خبراقتصادی - ضریب هوشی 81 کشور جهان بین نمره 59 تا 107 بوده و از هنگ کنگ و کره جنوبی، ژاپن و اروپا با نمره بالا تا کشورهای آفریقایی با نمره پایین را شامل می شود. ایران، عراق، کوبا و. نیز با نمره 84 تا 87 در رتبه های میانی هستند.

براین اساس روشن است که در کنار طیف وسیع نخبگان و تحصیلکرده های ایرانی و افراد بسیار باهوش در بین هموطنان ما، نمره متوسط آی کیو یا ضریب هوشی ما ایرانیان در حد متوسط جهان است و از این نظر افراد خیلی باهوش ارزیابی نمی شویم بلکه در حد متوسط جهان هستیم.

یک استاد دانشگاه دکتر شهرام یزدانی نیز به عنوان کارشناس در پایان این گزارش نظر خود را در مورد دلایل پایین بودن ضریب هوشی اعلام کرده است.

اما آنچه كمی ناشناخته باقی مانده و هنوز گروه زیادی با آن غریبه هستند، ‌EQ‌ یا همان هوش هیجانی است؛ همان چیزی كه براساس نظر دانشمندان می‌تواند عاملی برای موفقیت افراد باشد، همان چیزی كه می‌تواند برای كنترل استرس و اضطراب به فرد كمك كند و همان چیزی كه موجب می‌شود افراد در جامعه موفق‌تر عمل كنند.

سال‌های سال دانشمندان تصور می‌كردند IQ تنها عاملی است كه می‌تواند موفقیت افراد را تعیین و آن را تضمین كند، در حالی كه امروزه نظر آنها تغییر كرده و می‌گویند EQ هم عاملی بسیار مهم برای موفق‌ بودن یا ‌ نبودن افراد مختلف است.‌

البته براساس نظریاتی كه امروزه مطرح می‌شود، EQ حتی مهم‌تر از IQ نیز به حساب می‌آید، به این معنا كه EQ تعریف گسترده‌تری دارد و IQ تنها بخش كوچكی از آن است. ‌

خلاقیت، ارتباط مناسب با دیگران، استفاده از حواس پنجگانه و تجربیات مناسب از حواس همگی در محدوده هوش‌هیجانی، هوش‌عاطفی یا همان هوش‌احساسی جای می‌گیرد البته باید بدانید هوش‌هیجانی قابلیت رشد و پرورش هم دارد و هرچه بهتر و موفق‌تر بتوانیم آن را مدیریت كنیم و هوش‌هیجانی را در خودمان و فرزندان‌مان بیشتر پرورش دهیم، تاثیرات مثبتی هم از آن در زندگی‌مان مشاهده خواهیم كرد.

برای این‌كه بهتر متوجه این موضوع شوید، به این مثال توجه كنید: امنیت شغلی یكی از موضوعات مهم و یكی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های انسان امروزی است،اما فردی كه EQ بالایی دارد و براحتی می‌تواند با دیگران ارتباطات مناسبی برقرار كند، به طور حتم امنیت شغلی بهتر و بیشتری هم خواهد داشت البته مبحث EQ فقط به این موضوع ختم نمی‌شود و تعریف‌های گسترده‌تری دارد؛ رضایتمندی از زندگی زناشویی، داشتن روابط اجتماعی لذت‌بخش، ارتباط شغلی مناسب، انگیزش شغلی و ارتباط مناسب والدین با فرزندان همگی از جمله مواردی است كه در صورت استفاده مناسب از هوش‌هیجانی می‌تواند رشد كند و بهبود یابد.

در واقع، هوش‌هیجانی بیشتر بر موضوع ارتباط مناسب افراد با یكدیگر تاكید می‌كند كه متأسفانه در این دوران كمی به دست فراموشی سپرده شده است.

در صورتی كه اگر به این موضوع اهمیت بیشتری بدهیم، تاثیر مثبتی بر خود بویژه فرزندان‌مان خواهیم گذاشت كه به این ترتیب در پرورش هوش‌هیجانی آنها نیز موثر خواهیم بود.

عبارت ساده ای مانند «هوش» را همه ما به کار می بریم اما همین عبارت در روانشناسی پیچیدگی های زیادی دارد. امروزه با گسترش بحث های روانشناسی در رسانه ها، اصطلاحات و عبارات زیادی از روانشناسی وارد فرهنگ عامه و گفتگوهای روزانه شده است اما نکته ای که در این بین وجود دارد، این است که این اصطلاحات گاهی اوقات چندان دقیق و در معنای درست واصولی آن مورد استفاده قرار نمی گیرد.

«هوش» عبارتی است که بسیاری از ما تصور می کنیم دیدی دقیق و درست درباره آن داریم اما بد نیست بدانید به رغم تصور بسیاری از ما هنوز هم تعریف مشخص و واحدی از هوش در روانشناسی وجود ندارد و در بسیاری از مواقع زمانی که صحبت از بهره هوشی می شود در واقع منظور نمره به دستآمده توسط فرد در آزمونی مشخص است.

البته در زمان صحبت از بهره هوشی افراد در غالب اوقات از عبارت IQ استفاده می شود. راستی IQ به چه معناست؟

بسیاری از ما ممکن است در صحبت های روزانه خود از اصطلاح IQ استفاده کنیم، بدون آن که از معنای دقیق آن اطلاعی داشته باشیم. IQ مخفف عبارت Intelligence Quantity است و معنای آن بهره هوشی است. روانشناسان برای محاسبه بهره هوشی از فرمولی ساده استفاده می کنند.در این فرمول سن ذهنی فرد بر سن زمانی او تقسیم و سپس در عدد 100 ضرب می شود. اگر بخواهیم کمی این فرمول را ساده تر کنیم می توانیم بگوییم، اگر توانایی ذهنی فردی کاملا برابر با توانایی باشد که همسالان او در آن محدوده سنی دارند، بهره هوشی او مساوی با عدد 100 خواهد بود.

البته کمی بالا یا پایین تر بودن از عدد 100 نشانه دهنده هوش بالاتر یا پایین تر نمی تواند محسوب شودو متخصصان درباره تفسیر عدد به دست آمده با احتیاط زیادی عمل می کنند. در واقع به صورت معمول حد فاصل نمرات 90 تا 109 را به عنوان هوش متوسط در نظر می گیرند. البته روانشناسان برای این موضوع دلایلی دارند.

روانشناسان می گویند هر آزمونی دارای مقداری خطاست. این بدان معناست که به رغم دقیق بودن و اعتبار بالای یک آزمون باز هم ممکن است نتیجه به دست آمده صددرصد درست نباشد. به همین دلیل در زمان تفسیر نتایج لازم است کمی احتیاط کنیم و برفرض اگر نمره به دست آمده 92 بود سریع نگران توانایی ذهنی کودک نشویم چرا که ممکن است خطای آزمون باعث پایین آمدن چند نمره ای شده باشد.

درست است متخصصان همه تلاش خود را می کنند تا سوالات آزمون های هوش شامل مواردی باشد که تحت تاثیر آ»وزش نباشد، در عمل همیشه درصدی از سوالات در آزمون های هوش وجوددارند که می توانند پاسخ درست آنها آموخته شوند. این نکته از آن رو اهمیت دارد که امروزه و با دسترسی آسان به سوالات آزمون های هوش توسط افراد، نتایج به دست آمده می تواند تا حدی محل بحث قرار بگیرد.

هر آزمونی با توجه به کشوری که در آن تولید شده است، تا حدی تحت تاثیر فرهنگ آن کشور است.البته این تاثیرات چندان قوی نیست، به هر صورت می تواند روی نتایج آزمون تا حد کمی اثرگذار باشد. به رغم همه انتقاداتی که بصورت تخصصی به آزمون های هوش وارد است، هنوز برخی آزمون های هوش مانند استنفورد – بینه یا وکسلر ابزاری کارآمد برای سنجش میزان بهره هوشی افراد اسیت.

اما شاید بهتر باشد درباره نتایج آزمون های هوش باز هم احتیاط خود را کنار نگذاریم چرا که مطالعات نشان داده است آزمون های سنجش هوش فقط بخشی از توانایی افراد را می توانند ارزیابی کنند.

نکته مهم این است که آزمون های سنجش هوش همه جنبه های هوش و البته همه انواع هوش را نمی توانند مورد سنجش قرار دهند. به عنوان مثال اگر نظریه گاردنر را درباره هوش های چندگانه در نظر بگیریم، هیچ کدام از آزمون های رایج نمی توانند همه انواع هوش های مطرح شده را تحت پوشش قرار دهند.

از سویی امروزه در روانشناسی انواع مختلف هوش مطرح است؛ به عنوان مثال هوش هیجانی، هوش اجتماعی یا هوش اخلاقی. هر کدام از این انواع هوش آزمون های مختص خود را دارندو نمرات هر کدام از این آزمون ها مقیاس مختص خود را دارند. یکی دیگر از مواردیکه توسط آزمون های هوش نمی توانند به درستی مورد ارزیابی قرار بگیرند و البته در همه این سال ها محل مناقشه بوده اند، خلاقیت است. این مسئله از آن رو اهمیت داردکه بررسی ها نشان می دهد خلاقیت و هوش با هم همبستگی مثبت دارند اما تلاش برای ارزیابی خلاقیت توسط آزمون ها تاکنون نتیجه مطلوبی به دنبال نداشته است.

شاید نکته ای که در روانشناسی این روزها اهمیت بیشتری دارد این است که بالا بودن نمره آزمون یک نفر در آزمون های هوشی معیار محکم و دقیقی برای موفقیت فرد یا ارزشگذاری های رایج محسوب نمی شود. در روانشناسی انواع هوش در کنار همدیگر معنا می یابند. بد نیست بدانید برعکس هوش ذهنی که اثر ژنتیکی و زیستی در آن قوی است، درباره دیگر انواع هوش، غالب روانشناسان معتقدند محیط می تواند اثری قوی تر داشته باشد. به عنوان مثال امروزه اثبات شده است اتخاذ روش های فرزندپروری مشخص می تواند باعث رشد هوش هیجانی در کودکان شود.

امروزه کنجکاوی برخی والدین برای دانستن ضریب هوشی چیست؟ توانایی های فرزندشان باعث شده است برخی افراد که توانایی و صلاحیت چندانی در اجرای آزمون های هوش ندارند، به سراغ این کار بروند و با گرفتن پول این آزمون ها را اجرا کنند. توجه داشته باشید موارد استفاده از این آزمون ها محدود است و استفاده برای همه افراد و به صورت دوره ای به هیچ عنوان ضریب هوشی چیست؟ کاری تخصصی محسوب نمی شود.

متخصصان فقط در مواردی مشخص افراد را برای سنجش بهره هوشی به افراد دارای صلاحیت ارجاع می دهند. فراموش نکنید اجرای آزمون های هوش شرایط خاص خود را دارد و فقط افراد آموزش دیده و مجرب توانایی اجرای آن را به درستی دارند.

اعلام میانگین ضریب هوشی 84 برای ایرانی‌ها، سبب تعجب بسیاری از نخبگان ایران گردید. عده‌ای با انکار این آمار درصدد اعتراض به آن برآمده‌اند، اما برای اینجانب، این آمار هیچ‌گونه جای تعجبی نداشت، زیرا این موضوع را در سال هفتاد و نه در سخنرانی در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی تحت عنوان نظریه "ترقیق هوشی" پیش بینی کرده بودم. در این مقاله به اختصار علل افت میانگین ضریب هوشی در کشور را بررسی خواهیم کرد و سپس به راهکارهای مقابله با این رخداد تلخ خواهیم پرداخت.

ضریب هوشی یک نسبت است که از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضربدر صد به دست می‌آید. اگر سن عقلی با سن تقویمی یکسان باشد، ضریب هوشی صد می‌شود ولی در بعضی مواقع در بعضی افراد سن عقلی بیشتر می‌شود ضریب هوشی چیست؟ که این فرد هوشی بیشتر از سایر افراد دارد.

برای به دست آوردن سن عقلی راه‌های زیادی وجود دارد و معمولا کارشناسان از تست‌های خاصی استفاده می‌کنند که جنبه‌های مختلفی مانند تشخیص الگوها، قدرت حافظه کوتاه ‌مدت، استفاده فرد از واژه‌ها، سرعت محاسبه فرد، درک روابط یا جبر، اطلاعات عمومی، محاسبات ریاضیات، درک فضایی، منطق و املا را ارزیابی می‌کند.

به این ترتیب دستیابی به میانگین ضریب هوشی بالاتر یکی از ابزار توسعه و به طور هم‌ زمان یکی از دستاوردهای مهم توسعه محسوب می‌گردد.

میانگین ضریب هوشی در آمریکا و انگلستان حدود 100 است. این عدد برای شهروندان ژاپنی، چینی، کره‌ای، هنگ کنگی و تایوانی 105 و برای ترکیه، کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا بین 78 و 90 و برای کشورهای آفریقایی پایین تر از صحرای آفریقا بین 65 تا 75 است. در این میان کشور ما ایران با ضریب هوشی متوسط 84 رتبه 97 را بین 185 کشور جهان دارا می‌باشد.

اما هنگامی که با تفاوت میانگین ضریب هوشی میان دو کشور یا دو نژاد مواجه می‌شویم قایل شدن به تفاوت ژنتیکی، به نوعی به معنای وجود نژاد برتر (ژن برتر) است.

جدای از عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی متعددی روی ضریب هوشی تاثیر می‌گذارد وضعیت تغذیه‌ای به خصوص در دوران کودکی، استرس‌ها و تروماهای روانی، فقر عاطفی و ارتباطی و کمیت و کیفیت تحصیلات همگی بر ضریب هوشی تاثیر می‌گذارند.

مهاجرت انتخابی نخبگان اثری مخرب بر توسعه ملل می‌گذارد. بدیهی است که بار توسعه و پیشرفت جوامع بر دوش هوشمندان و نخبگان هر جامعه‌ای است. حال وقتی در یک جامعه شرایط به گونه‌ای باشد که نخبگان در گذر زمان آن را ترک می‌کنند، نه تنها خروج آنها مستقیماً جامعه را متاثر می‌کند، بلکه در دراز مدت، ذخیره ژنتیکی کشور را نیز فقیرتر می‌کند و در نسل‌های آتی، روند انتقال ضرایب بالای هوشی به «نسل‌های آینده» با اختلال مواجه می‌شود.

این امر در مورد کشور اسکاتلند طی بیش از نیم قرن به دقت مطالعه شده است. از اوایل قرن بیستم، هر ساله تعداد زیادی از افراد تحصیل کرده اسکاتلندی به انگلستان مهاجرت می‌کنند. درصد متوسط مهاجرت سالانه تحصیل کردگان دانشگاهی از اسکاتلند به انگلستان 17.2 درصد و ضریب هوشی متوسط این مهاجران 108.1 می‌باشد.

این موضوع سبب شده است که میانگین ضریب هوشی اسکاتلندی‌ها به طور متوسط در هر نسل یک امتیاز نسبت به نسل قبل کاهش پیدا کند و اسکاتلندی‌ها در اواسط قرن بیستم به کم‌هوش‌ترین ملت اروپایی (با میانگین ضریب هوشی 97) تبدیل شدند.

بر اساس آمار صندوق بین المللی پول، ایران با ضریب مهاجرت 15 درصد، رتبه اول را در میان 61 کشور توسعه نیافته و در حال توسعه دارا می‌باشد و می‌توان تخمین زد که در طی سه دهه اخیر حداقل سه واحد از ضریب هوشی متوسط ایرانی‌ها صرفا به سبب مهاجرت کاهش پیدا کرده است.

مهاجرت نخبگان تنها سبب کاهش میانگین ضریب هوشی ملل نمی‌شود، بلکه این کشورها را از نوابغ تهی می‌سازد. با نگاهی به فهرست اسامی افرادی مانند لئوناردو داوینچی (ضریب هوشی220)، گوته(210)، پاسکال (195)، نیوتن (190)، لاپلاس (190)، ولتر (190)، دکارت (185)، گالیله (185)، کانت (175)، داروین (165)، موزارت (165)، بیل گیتس (160)، کوپرنیک (160) و اینشتین(160) به ‌سادگی درمی‌یابیم که توسعه دانش بشر در طول تاریخ بیش از هر چیز مرهون افراد نابغه می‌باشد. نوابغ همان کسانی هستند که توان حل پیچیده‌ترین مشکلات یک کشور را دارا می‌باشند و مسوولیت راهبری کشور را در وضعیت‌های بحرانی بر عهده دارند.

تاثیر نوابغ روی توسعه جوامع به حدی است که می‌توان عبارت معروف «ملتی که قهرمان ندارد، هیچ چیز ندارد» را با جمله «ملتی که نوابغ را در راس مدیریت خود ندارد، به هیچ جا نخواهد رسید» جایگزین کرد.

بررسی‌های متعدد ارتباط بین هوش و تحصیلات و همچنین ارتباط میان تحصیلات و تبعیت از سیاست‌های کنترل موالید را به اثبات رسانده است. ضریب هوشی متوسط 20 درصد، پرهوش جامعه حدود 115 و ضریب هوشی متوسط 20 درصد، کم‌هوش جامعه حدود 85 درصد می‌باشد. اگر فرض کنیم که میزان زاد و ولد در گروه کم‌هوش جامعه تنها 30 درصد بیش از میانگین جامعه و میزان زاد و ولد در گروه پر هوش جامعه 30 درصد کمتر از میانگین جامعه باشد، میانگین ضریب هوشی نسل دوم از محاسبه زیر به دست می‌آید:

تحلیل فوق به خوبی می‌تواند آمار توصیفی ارایه شده از سوی نهادهای بین‌المللی را توجیه نماید، اما اصلاح این وضعیت نیازمند اتخاذ رویکردی مداخله‌ای و همه‌جانبه است. اتخاذ تمهیدات و سیاست‌های علمی برای فقرزدایی و مقابله با شکاف رو به فزونی طبقاتی، توجه به مدیریت عوامل خطرزای سلامت و عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، حمایت و مدیریت علمی نخبگان و تلاش برای متوقف و معکوس نمودن سیر مهاجرت نخبگان و بازنگری علمی سیاست‌های کنترل جمعیت تنها بخشی از رژیم ‌درمانی ملتی است که به تدریج هوش خود را از دست می‌دهد. به این ترتیب می‌توان انتظار داشت که میانگین ضریب هوشی هر نسل 1.2 امتیاز از میانگین ضریب هوشی نسل قبل کمتر شود

"ریچارد لین ” روانشناس و استاد ۸۱ ساله دانشگاه اولستر بریتانیا در کتابی که در سال ۲۰۰۶ انتشار داد نتایج تحقیقات خود را در این باره منتشر ساخته است .

وی که متخصص مطالعه بر روی تاثیر دو متغیر ” نژاد ” و ” هوش ” بر روی یکدیگر است ، در کتاب خود وضعیت ضریب هوشی مردم جهان را با توجه به نژاد بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که باهوش ترین مردم جهان با ضریب هوشی ۱۰۵ و بالاتر مردم کشورهای شرق آسیا ( چین ، کره شمالی و جنوبی و ژاپن ) هستند .

در رده میانی کشورهای اروپایی ، روسیه ، آسیای مرکزی و قفقاز و حتی مغولستان قرار می گیرند که متوسط ضریب هوشی آنها ۹۰ تا ۱۰۰ است .

ایرانیان به همراه تمامی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا ، هند ، پاکستان و کشورهای آسیای جنوبی و نیز دو قاره آمریکای شمالی و جنوبی در رده میانی یعنی با ضریب هوشی ۸۵ تا ۹۰ قرار می گیرند.

جایگاه چهارم از آن کشورهای آفریقایی است که ضریب هوشی آنها ۷۰ تا ۸۰ است و مردم اقیانوسیه ( استرالیا ) و کشور آفریقایی بوتسوانا ، با دارا بودن کمترین میزان ضریب هوشی یعنی ضریب هوشی ۶۰ تا ۷۰ در آخرین رده قرار می گیرند.

همچنین در تحقیقات پروفسور لین مشخص شده است که متوسط ضریب هوشی مردم دنیا رو به کاهش است . متوسط ضریب هوشی مردم جهان در سال ۱۹۵۰ بالای ۹۱ بوده است ولی تحقیقات پروفسور لین نشان می دهد که این ضریب در سال ۲۰۵۰ به ۸۶ کاهش خواهد یافت.

دلایل این امر می تواند متعدد باشد اما پیشرفت تکنولوژی و وابستگی به ماشین و تکنولوژی های مدرن به جای حفظ کردن و استفاده از مغز ، می تواند یکی از دلایل کم کاری مغز انسان ها باشد.

هوش چیست و چه انواعی دارد؟

سال ها است این دغدغه بسیاری از افراد است که هوش آن ها چقدر است و آیا میزانی برای اندازه گیری هوش وجود دارد؟ یا اینکه آیا می شود IQ را افزایش داد و اینکه چه چیز هایی موجب کاهش IQ می شود؟ یا اصلاً معنای هوش چیست ؟ همچنین خیلی از افراد به دنبال تست هایی می‌گردند که بتوانند با استفاده از آن ها میزان هوش خود را بسنجند

هوش چیست ؟ (Intelligence)

همان طور که گفته شد نظریه‌های هوش در طول تاریخ تغییر کرده‌اند. هوش یکی از جذابترین و جالب توجه ترین فرایندهای روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده می‌شود. واژه هوش کیفیت پدیده ای را بیان می‌کند که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رویت نیست. به علت دارا بودن چنین ویژگی، تعریف آن مشکل است و از این رو تعاریف متعددی از آن ارائه شده است.

هنگامی که از مردم بپرسید هوش چیست ، بیش‌ تر از هوش با عنوان عقل انسان یاد می‌کنند. یا از هوش هیجانی و یا IQ سخن می‌گویند، اما به راستی هوش چیست ؟

هوش مجموعه ای از استعدادها است که حافظه، دقت، تمرکز، یادگیری، درک، سرعت پردازش و استدلال در آن دخیل هستند. در واقع هوش، فرآیندی ذهنی و دربرگیرنده‌ی ظرفیت منطقی، درک خودآگاهی، یادگیری، مهارت حل مسئله، برنامه‌ریزی، خلاقیت، دانش فردی، زبان و… است. هوش، توانایی یادگیری از تجربه‌ها، تفکر انتزاعی و برخورد کارآمد با محیط و افراد پیرامون خود است.

هوش در همه‌ مردم یکسان و به یک اندازه نیست و تفاوت‌های فردی در این زمینه بسیار برجسته است. چیزهای گوناگونی مانند عوامل فیزیولوژیکی، وراثت، یادگیری، شرایط خانوادگی، شرایط محیطی – اجتماعی و عوامل فردی در میزان هوش نقش دارند.

برخی از روان‌شناسان بر این باور هستند که هوش یک توانایی عمومی برای درک مطلب و استدلال است و خود را به صورت‌های گوناگون نشان می‌دهد. ما با بهره‌گیری از هوش است که می‌توانیم در برابر دیگران و محیطی که در آن هستیم رفتاری مناسب از خود بروز دهیم و کنش و تعامل سازنده‌ای با دیگران داشته باشیم و به حل مسائل زندگی بپردازیم.

تعریف هوش از دیدگاه روانشناسان

در علم روانشناسی تعریف های متعددی از هوش شده است اما روانشناسان آن ها را در این ۴ دسته کلی طبقه بندی کرده اند و در پاسخ به سوال هوش چیست می‌گویند:

  1. هوش یعنی سازگاری با محیط.
  2. هوش یعنی تفکر انتزاعی.
  3. هوش یعنی توانایی و استعداد کافی در یادگیری.
  4. هوش یعنی به کار انداختن توانایی های خود برای رسیدن به هدف مطلوب در زندگی و کسب و کار.

بهره هوشی (IQ) چیست؟

بسیاری از ما ممکن است در صحبت های روزانه خود از اصطلاح IQ استفاده کنیم، بدون آن که از معنای دقیق آن اطلاعی داشته باشیم. IQ مخفف عبارت Intelligence Quotient است و معنای آن بهره هوشی است. روانشناسان برای محاسبه بهره هوشی از فرمولی ساده استفاده می‌کنند. در این فرمول سن ذهنی فرد بر سن زمانی او تقسیم و سپس در عدد 100 ضرب می‌شود. اگر بخواهیم کمی این فرمول را ساده تر کنیم می‌توانیم بگوییم: اگر توانایی ذهنی فردی کاملاً برابر با توانایی باشد که همسالان او در آن محدوده سنی دارند، بهره هوشی او مساوی با عدد 100 خواهد بود.

البته کمی بالا یا پایین تر بودن از عدد 100، نشانه دهنده هوش بالاتر یا پایین تر محسوب نمی‌شود و متخصصان درباره تفسیر عدد به دست آمده با احتیاط زیادی عمل می‌کنند. در واقع به صورت معمول حد فاصل نمرات 90 تا 109 را به عنوان هوش متوسط در نظر می‌گیرند.

اما بهترین زمان برای افزایش هوش، در سنین کودکی و به خصوص بین 3 تا 8 سالگی می‌باشد. به این دلیل که تقریباً همه چیز کودک به خصوص شخصیت و هوش او در این سن شکل می‌گیرد و در اصطلاح به این سن، سن طلایی گفته می‌شود. به همین دلیل ما بسته جامع و کاملی برای شما تهیه کردیم که بتوانید با استفاده از آن، تمامی هوش های کودک خود را افزایش دهید. پس به شما پیشنهاد می‌کنم حتماً به بسته جامع استعدادیابی و افزایش هوش کودکان هم نگاهی بیندازید تا بتوانید با استفاده از راهکارهای فوق العاده آن، آینده درخشانی برای کودک خود بسازید.

چگونه IQ یا بهره هوشی خود را افزایش دهیم؟

بیشتر مردم به اشتباه فکر می‌کنند IQ چیزی است که از هنگام تولد ثابت می‌ماند. اما در حقیقت مغز ما بی نهایت انعطاف پذیر است و می‌توانیم به راحتی ضریب هوشی خود را افزایش دهیم. حداقل اتفاقی که می‌افتد این است که می‌توانید عملکرد مغزتان را افزایش بدهید و استراتژی‌هایی را یاد بگیرید که توانایی شما را برای فرا گرفتن، به خاطر سپردن و بهره وری از دانش و اطلاعات‌تان بهبود ببخشد.

برای تقویت بهره هوشی یا همان IQ راه های بسیار زیادی وجود دارد که به آن ها به صورت جدا گانه در مقاله راه های افزایش هوش به آن ها پرداخته ایم. اما اکنون به 10 مورد از بهترین راه های آن اشاره می‌کنیم.

  1. بیشتر راه بروید.
  2. نفس عمیق بکشید.
  3. دفتر رویدادهای روزانه داشته باشید.
  4. چیزهای جدید را کشف کنید.
  5. استراحت‌های کوتاه و مکرر داشته باشید.
  6. حافظه‌تان را تقویت کنید.
  7. صبحانه بخورید.
  8. مدیتیشن کنید.
  9. از مصرف قند اجتناب کنید.
  10. بیشتر از آنتی اکسیدان‌ها مصرف کنید.

رفتار هایی که باعث کاهش IQ در انسان می شود

متخصصان معتقدند همه چیز، از فناوری گرفته تا عادات غذایی و شیوه زندگی، بر عملکرد مغز ما تأثیر می‌گذارد و عادت های نادرست باعث افت کارایی ذهن و توانایی فکر کردن می‌شود. اخیراً، نتایج بررسی محققان کانادایی نشان داده است که مصرف میزان زیاد چربی های اشباع، تأثیر زیادی روی عملکرد مغز می‌گذارد و حتی به اعتیاد منجر می‌شود.

از سال 1930 به علت شرایط بهتر زندگی، بهبود تغذیه و تحصیلات، «آی کیو» افراد در سراسر جهان بهتر شد. اما اکنون محققان ادعا می‌کنند که در سال های گذشته میزان بهره هوشی افراد کاهش پیدا کرده و از طرفی طی 50 سال اخیر هوش اجتماعی هم افت پیدا کرده است. محققان تأکید می‌کنند علاوه بر یاد گرفتن مهارت های جدید، موارد دیگری نیز برای حفظ آی کیو لازم است



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.