روانشناسی بازار بورس
حتما تا بحال دیده اید که با انتشار یک خبر اقتصادی و یا سیاسی بازارهای مالی به جنبش بیشتری افتاده و معامله گران زیادی در عرصه بازار حاضر می شوند. این رفتار معامله گران را می توان از طریق روانشناسی بازار مورد بررسی و تحلیل قرار داد تا در مواقع مناسب به کسب سود در بازار منتهی شود.
برای مشاوره روانشناسی بازار بورس
برای مشاوره روانشناسی بازار درک معامله گران سهام بورس
عناوین اصلی این مقاله
عوامل متعددی هستند که بر مبادلات مالی تاثیرگذار هستند. یکی از این عوامل تاثیرگذار، مسائل احساسی و روانی معامله گران است. با به وجود آمدن تغییرات مختلف در بازارهای مالی، احساسات معامله گران به گونه ای تغییر می کند که این تغییرات، تاثیر زیادی بر خرید و فروش سهام ها می گذارند. گاهی تنها به علل مسائل روانی، ارزش سهمی در بازار دچار افت و یا افزایش قیمت می شود.
به بررسی اخبار مختلف و تاثیر آن ها بر رفتار معامله گران در معاملات، روان شناسی بازار بورس گفته می شود. معامله گران موفق، به غیر از توجه به مسائل تکنیکی بازار، باید به اهمیت روانشناسی بازار بورس نیز واقف باشند. با توجه به اهمیت زیاد این مسئله در معاملات، در این مقاله قرار است پرسش روان شناسی بازار بورس چیست پاسخ داده شود و همچنین کاربرد روان شناسی بازار بورس در معاملات مختلف نیز مورد بررسی قرار گیرد.
روانشناسی بازار چیست
در ابتدای بررسی پرسش روانشناسی بازار بورس چیست، لازم است در ابتدا اصطلاح روانشناسی بازار و کاربردهای آن به صورت کامل معرفی شوند. آشنایی با مفهوم کلی این مسئله، باعث می شود که اهمیت روان شناسی بازار بورس نیز بهتر درک شود. همان طور که در قسمت های قبلی نیز به آن اشاره شد، در بسیاری از اوقات مسائل روانی به گونه ای بر سهام داران تاثیر می گذارد که آن ها معاملات خود را تحت تاثیر این مسائل انجام می دهند و در نتیجه موضوعات احساسی بر نرخ معاملات بازارهای مالی تأثیر می گذارد.
احساساتی همچون ترس از دست دادن سرمایه، طمع کردن برای بیشتر شدن سهام ها و مواردی از این قبیل تاثیر زیادی بر رفتار معامله گران در بازارهای مالی دارد. به تحلیل این احساسات و تاثیر آن ها بر میزان خرید و فروش سهام ها، روان شناسی بازار گفته می شود. معامله گران حرفه ای، در کنار تحلیل های تکنیکی خود همواره به مسائل احساسی و روانی نیز دقت دارند. روان شناسی بازار علمی مهم در دنیای بازارهای مالی و سرمایه گذاری است. این تکنیک، به صورت هم زمان مرتبط با اقتصاد و روان شناسی است و علاقه مندان به یادگیری روانشناسی بازار باید با این دو علم آشنا باشند. آشنایی با این علم و درک معامله گران سهام اطلاع از کاربرد روان شناسی بازار، می تواند کمک های مفیدی را به معامله گران در انجام معاملات برساند.
برای اینکه بتوانیم در بازار سرمایه گذاری موفق باشیم بایستی در ابتدا اهداف و استراتژی های خود را مشخص کرده و سپس به موارد دیگر از جمله روانشناسی و تحلیل بازار بپزداریم.
بیشتر بخوانید: اهداف سرمایه گذاری
اهمیت روانشناسی بازار
در ادامه بررسی پرسش روانشناسی بازار بورس چیست، لازم است که به اهمیت این مسئله و تأثیر آن در بازارهای مالی و انجام معاملات پرداخته شود. به طور مثال بازار بورس ایران، یکی از بازارهایی است که تحت تأثیر اخبار و مسائل احساسی است. به طور مثال اخبار مربوط به مذاکرات برجام، همواره تاثیر زیادی در این بازار داشته است. معامله گرانی که به تاثیر این مسائل در بازار واقف هستند می توانند معاملات سودده تر و مطمئن تری را انجام دهند. به طور مثال، معامله گران درک معامله گران سهام حرفه ای معمولاً به دنبال اخبار مربوط به مذاکرات برجام هستند و با آگاهی از تاثیر این مذاکرات بر قیمت ها، به خرید و فروش سهام های خود می پردازند.
روان شناسی بازار به غیر از زمان هایی که معامله گران به دنبال سود بیشتر هستند، برای جلوگیری از ضرر در معاملات نیز موثر است. استفاده کاربردی از علم روان شناسی بازار باعث می شود که معامله گران در مواقع حساس بتوانند سرمایه خود را از بازار خارج کنند و از ضرر دیدن سهام ها جلوگیری کنند. همچنین اهمیت دیگر روان شناسی بازار بورس مربوط به تصمیم به حضور کوتاه مدت و یا بلند مدت در بازارهای مالی می شود. معامله گران با آشنایی با این علم، می توانند تصمیم بگیرند که سهام های خود را به صورت بلند مدت و یا کوتاه مدت معامله کنند. برای استفاده از مزایای متعدد این علم، سرمایه گذاران باید با چند فاکتور مختلف آشنا باشند، که در ادامه این مقاله این مسائل به صورت کامل بررسی شده اند.
عوامل موثر در روانشناسی بازار
پس از بررسی تعاریف مربوط به روان شناسی بازار، برای بررسی بیشتر پرسش روانشناسی بازار چیست، لازم است که به عوامل و فاکتورهای مؤثر در استفاده از این علم پرداخته شود. مسائل مختلفی وجود دارند که معامله گرانی که به دنبال استفاده از کاربرد روانشناسی بازار بورس در معاملات خود هستند برای تسلط به این علم، باید بر آن ها مسلط باشند. در این قسمت از مقاله قرار است که مهم ترین فاکتورهای مؤثر بر روان شناسی بازار معرفی شوند.
شاخص بورس: توجه به شاخص بورس، اولین مسئله مهم در بررسی عوامل مؤثر بر روان شناسی بازار است. این شاخص نشان دهنده وضعیت کلی بازار بورس است. معامله گران با تحلیل این شاخص، می توانند روند افزایش و یا ریزش قیمت ها را بررسی کنند. در زمان هایی که اخبار مهم تاثیرگذار بر بازار منتشر می شود، معامله گران می توانند با تحلیل شاخص بورس میزان تاثیرگذاری این اخبار بر معاملات را بررسی کنند. با تحلیل این شاخص معامله گران میتوانند مناسب ترین استراتژی برای انجام معاملات را طراحی کنند.
تحلیل اخبار: مسئله مهم بعدی که در روان شناسی بازار بورس تاثیر بسیار زیادی می گذارد، تحلیل اخبار روز است. همان طور که در قسمت های قبل نیز به آن اشاره شد، مسائلی هم چون مذاکرات هسته ای میت واند بر شاخص های کلی معاملات به وضوح تاثیر زیادی بگذارد. به همین علت باید معامله گران به صورت مداوم پیگیر اخبار تاثیرگذار بر بازار باشند.
کنترل خوش بینی و بدبینی: مسئله تاثیرگذار بعدی بر روان شناسی بازار، این است که معامله گران باید بتوانید میزان خوش بینی و یا بدبینی شان در انجام معاملات و یا تحلیل بازار را مدیریت کنند. در بسیاری از مواقع خوش بینی و یا بد بینی افراطی باعث می شود که معامله گران متحمل ضررهای هنگفتی شوند و یا سود خود را از دست دهند. کنترل این مسئله، می تواند تاثیر زیادی بر کیفیت انجام معاملات بگذارد.
با روانشناسی درست از بازارهای مالی می توان به سرمایه های زیادی دست یافت. این در حالیست که نباید خطرات و ریسک های پیش رو را فراموش کرد و در تلاش برای عدم انجام معامله های پرریسک بود.
بیشتر بخوانید: افزایش سرمایه در بورس
کاربرد روانشناسی بازار در معاملات
برای پاسخ دادن به سوال روانشناسی بازار چیست، به غیر از مسائلی که در قسمت های قبلی مورد بررسی قرار گرفت، لازم است که بررسی کاربردهای این علم در بازار معاملات نیز پرداخته شود. پس از آشنایی با کاربردهای این علم معامله گران بیشتر به اهمیت روانشناسی بازار بورس پی می برند. همان طور که در قسمت های قبلی به آن اشاره شد، یک معامله گر برای اینکه سهام های خود را به خوبی مدیریت کند و بتواند معاملاتی سودده داشته باشند، لازم است که مسائل مختلفی را مد نظر داشته باشد. یکی از مهم ترین مسائل مربوط به مدیریت سهام ها، استفاده از علم روان شناسی بازار است. معامله گران زمانی می توانند از این علم به خوبی بهره مند شوند که از کاربرد روان شناسی بازار بورس در انجام معاملات مطلع باشند. در ادامه این قسمت از مقاله، کاربردهای مختلف استفاده از این علم آورده شده است.
اولین کاربرد مربوط به استفاده از روان شناسی بازار، مدیریت بهتر سرمایه ها است. استفاده از روان شناسی بازار از تصمیمات احساسی معامله گران جلوگیری می کند و تا حد زیادی جلوی ضررهای نامعقول را می گیرد.
کاربرد بعدی استفاده از این این علم، این است که استفاده از آن، باعث می شود که معامله گران بتوانند موقعیت های سودده را شناسایی کنند.
دیگر کاربرد استفاده از علم روانشناسی بازار این است که با استفاده از آن معامله گران می توانند تصمیم بگیرند که سرمایه خود برای چه بازه زمانی در بازار نگه دارند.
همچنین سرمایه گذاران می توانند با روانشناسی بازار و تحلیل قیمت ها در موارد مختلفی سرمایه گذاری کرده که یکی از آنها سرمایه گذاری در املاک می باشد.
بیشتر بخوانید: سرمایه گذاری در مسکن
تاثیر روانشناسی بازار در معامله
آخرین مسئله ای که در بررسی پرسش روان شناسی بازار بورس چیست لازم است که با آن پرداخته شود،، تأثیر استفاده از این علم در بازارهای سرمایه است. همان طور که در قسمت های قبلی نیز به آن اشاره شد، استفاده از روانشناسی بازار، باعث می شود که معامله گران بتوانند معاملات بهتری را انجام دهند. استفاده از روانشناسی بازار به درک معامله گران سهام دو صورت در بازار معاملات تأثیر می گذارد. اولین نوع تأثیرگذاری این علم به صورت فردی است. تأثیر فردی به این معنی است که معامله گران با استفاده از آن می توانند معاملات بهتری را انجام دهند و سود بیشتری را به دست بیاورند. اما دومین شکل تاثیرگذاری علم روانشناسی بازار در معاملات، به این صورت است که استفاده از آن باعث می شود که معاملات شکل حرفه ای به خود بگیرند و در نهایت بازار مالی در مسیری حرفه ای تری قرار بگیرد که این مسئله به نفع تمامی معامله گران است.
افرادی که قادر به روانشناسی درست بازار نیستند و در اکثر موارد به تحلیل های نادرستی دست پیدا می کند می توانند در اقدامی سرمایه خود را به شرکت های سبدگردان بورسی بسپارند تا بتوان از این راه کسب سود کرد.
در ادامه بخوانید: سبدگردانی بورس
برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد روانشناسی بازار بورس در کانال تلگرام تجاری عضو شوید. کارشناسان مرکز مشاوره دینا نیز آماده اند تا با ارائه خدمات مشاوره تجاری تلفنی دینا به سوالات شما عزیزان پیرامون بازار و کاربرد روان شناسی در بازار سرمایه گذاری پاسخ دهند.
سوالات متداول
1- روانشناسی بازار چیست؟
روانشناسی بازار علمی است که با استفاده از آن احساسات تاثیرگذار معامله گران در بازارهای مالی مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد که توضیحات بیشتر در این مقاله ارائه شده است.
2- چه عواملی بر روانشناسی بازار تاثیرگذار هستند؟
عواملی همچون انتشار اخبار مختلف، احساسات معامله گران و مواردی از این قبیل بر روانشناسی بازار تاثیرگذار هستند که توضیحات بیشتر در این مقاله ارائه شده است.
3- استفاده از علم روانشناسی بازار چه تاثیری بر بازارهای مالی می گذارد؟
استفاده از این علم باعث حرفه ای تر شدن معاملات در بازارهای مالی می شود توضیحات بیشتر در این مقاله ارائه شده است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
حتماً میدانید یکی از ابزارهای مهم برای تحلیل در بازارهای مالی و معاملاتی « تحلیل تکنیکال » است، در این مقاله که توسط تیم تولید محتوای پارسیان بورس گردآوری شده. میخواهیم مقدمهای برای یادگیری تحلیل تکنیکال را مرور کنیم. در مقالات بعدی آموزش تحلیل تکنیکال را از 0 تا 100 به شما عزیزان ارائه دهیم.
تحلیل تکنیکال یا تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) روشی برای پیش بینی قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است. تحلیل تکنیکال در بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارز و فارکس و نیز بازارهای بورس کالا مورد استفاده قرار میگیرد. در تحلیل تکنیکال با استفاده از تاریخچه حجم و قیمت میتوان وضعیت یک سهام را سنجید و در مورد آن تصمیمگیری کرد.
حتما بازدید کنید: دوره جامع آموزش تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
تاریخچه تحلیل تکنیکال
اشکال اولیه تحلیل تکنیکال در قرن ۱۷ در آمستردام هلند و در قرن ۱۸ در ژاپن مورد استفاده قرار میگرفت. اما شکل مدرن این تحلیل از فعالیتهای چارلز داو، خالق شاخص اقتصادی میانگین صنعتی داو جونز، آغاز شد. شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است. چارلز داو که بنیان گذار وال استریت ژورنال است، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز طراحی کرد . هنوز با وجود نواقص این شاخص و نقدهایی که بر آن وارد است، از جمله شاخصهای مهم اقتصادی محسوب میشود.
چارلز داو
تکنیکال رفتار اعداد یا احساس
با وجود آن که در تحلیل تکنیکال با شاخصها، اعداد و نمودارها سروکار دارید، این تحلیل به نوعی مطالعه رفتار انسانها در بازارهای مالی محسوب میشود. رفتارهایی که با احساسات انسانی عجین شده و گاهی خود را در قالب ترس و طمع در شرایط مختلف نشان میدهد.
باید توجه داشت تمام معاملهگرانی که یک سهام در بازار بورس یا یک ارز دیجیتال در صرافیها را خرید و فروش میکنند، در واقع «بازار» را برای آن ارز دیجیتال یا سهام شکل میدهند و «احساسات» این معاملهگران و سرمایهگذاران است که قیمت را تعیین میکند.
به عبارتی دیگر نیروهای «عرضه» (Supply) و «تقاضا» (Demand) که هسته بازارهای مالی را شکل میدهند. به نوعی از احساسات معاملهگران ناشی میشوند که بر اساس آنها حرکات قیمتی شکل میگیرد. پس درک معامله گران سهام تحلیل تکنیکال را میتوان به نوعی تحلیل رفتارهای انسانی نیز تعریف کرد.
لازم به اشاره است که از تحلیل تکنیکال در بازارهای تحت شرایط عادی با حجم معاملات و نقدینگی بالا میتوان پاسخ مناسبتری دریافت کرد.
پیشنهاد ویژه: دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن
تعریف تحلیل تکنیکال را میتوان به سه صورت مطرح کرد:
- تحلیل نوسانهای گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت
- تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال
- روشی برای پیش بینی قیمت کالاها بر اساس الگوی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار
تحلیل نوسانهای گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت
شاید بتوان ادعا کرد جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهودهای باشد.
یک تحلیلگر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه میرسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
این اصل بدان معنیست که هر پارامتر، هر خبر و هر شاخصه تاثیرگذار در اقتصاد و به خصوص بازارهای مالی نظیر بورس، اثر خود را در قیمت آن کالا یا سهام خلاصه میکند. با درک واقعی این مفهوم از سوی معامله گر، وی را از تعقیب اخبار و بمباران های خبری بی وقفه و استرس ناشی از آن مصون میدارد.
باورهای تکنیکالی
همه تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت.
اکثر تحلیل گران تکنیکال معتقدند که نیرویی که فشارهای خرید و فروش به عبارت دیگر متقاضیان خرید و یا فروش عوض میکند. برآیند تغییرات بنیاد، عملکرد شرکت و همچنین مربوط به اقتصاد بازار میباشد و همین نیرو بر قیمت ها تاثیر میگذارد. نمودارها در برگیرنده علتهای رشد و سقوط قیمت سهم نیستند، بلکه نشاندهنده تاثیر آنها بر ارزش سهام شرکت ها هستند.
پس تحلیلگر تکنیکال در باز بورس و هر بازار مالی دیگری فقط تمرکز خود را بر نمودار قیمتی سهم معطوف داشته، روندها را شناسایی میکند و با سوار شدن بر موجها از آن سود دریافت میکند.
تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال
نظریهی ثابت شدهای نیز وجود دارد که میگوید قیمت ها براساس روندها حرکت میکنند. به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را به جای تغییر جهت حفظ کنند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن دربارهی حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت سهم به روند فعلی خود ادامه میدهد تا زمانی که عوامل بازدارندهی حرکت، آن را متوقف کند. این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل گران میباشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تاثیر نگذاشته جهت خود را حفظ میکنند.
استفاده از علم ریاضیات در تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر اساس ریاضیات و آمار و احتمالات بنا شده است، یعنی این تحلیل از احتمالات کمک میگیرد. به کمک احتمال میتوان وضعیت بازار سهام را پیشبینی کرد، با این نوع تحلیل دید خوبی نسبت به آینده و روندها بهدست میآید و برآورد تغییر قیمتها منعکس میشود. سرعت و دقت این روش در کوتاه مدت بسیار بیشتر از تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) است.
لازم به ذکر است تمامی ابزارهای کمکی نظیر اندیکاتورها (نوسانگر نماها، روندها و حجمها) جملگی بر مبنای فرمولهای ریاضیات و آمار استوار هستند. نموداری که به ما نمایش میدهند حاصل انجام معادلاتی روی نمودار قیمتی سهم هستند.
نتیجه گیری
آخرین باری که هواشناسی پیشبینی دقیقی ارائهداد را به یاد میآورید؟ احتمالا برخی از این پیشبینیها درست از آب درنیامده باشند. حتی در بسیاری از موارد پیشبینی کردن کار بیهودهای به نظر میرسد چرا که بسیاری از آنها نتیجه اشتباهی را پیشبینی میکنند. با این حال چرا باز هم به پیشبینیهای هواشناسی گوش میدهیم؟
پیشبینیها در کل مفید هستند. چراکه ما را برای اتفاقی که احتمال وقوع آنها وجود دارد، آماده میکنند. مثلا اگر هواشناسی هوا را بارانی پیشبینی کرده باشد، ما برای اطمینان با خودمان چتر میبریم و اگر آفتابی پیشبینی کند، عینک آفتابی خود را میزنیم. میدانیم که احتمال دارد به وسایل همراهمان نیاز پیدا نکنیم اما به هر حال برای این اتفاقها آماده خواهیم بود.
تحلیل تکنیکال هم شباهت زیادی با پیشبینی هواشناسی دارد. تحلیلگران تکنیکال میدانند برای چه اتفاقی آماده شوند، اما این را نیز به خاطر دارند، که قیمتها همیشه موافق نظر آنها حرکت نمیکند.
10 اشتباه رایج معامله گران مبتدی که باید از آنها پرهیز کرد
محدودیت های کمی برای ورود به بازار ارزهای رمزنگاری وجود دارد. به این معنی که هر کس با اتصال به اینترنت و از طریق تلفن های هوشمند یا رایانه و داشتن اندکی سرمایه به لحاظ تئوری می تواند وارد بازار ارزهای رمزنگاری شده و به یک معامله گر تبدیل شود. متاسفانه اغلب این مبتدیان سخت می آموزند و ورشکسته می شوند. در اینجا به 10 اشتباه رایج معامله گران مبتدی اشاره می شود که باید از آنها پرهیز کرد:
1) شروع کار با پول واقعی
هیچ دلیلی وجود ندارد که یک معامله گر مبتدی زمانی که منابعی برای انجام مبادلات شبیه سازی شده وجود دارد، از پول واقعی برای ورود به بازار و کسب تجربه در ابتدای کار استفاده کند. کسی که قصد دارد تبدیل به یک معامله گر حرفه ای شود، ابتدا باید بتواند سیستمی مبتنی بر مجموعه ای از دستورالعمل های ساده برای ورود، خروج و مدیریت ریسک سرمایه خود تهیه کند. این مدیریت ها نباید در ابتدا با پول واقعی انجام شود. در ابتدا از پلتفرم هایی که مبادلات را شبیه سازی می کنند استفاده کنید.
2) انجام مبادلات بدون در نظر گرفتن حد ضرر(stop loss)
معامله گران مبتدی معاملات خود را احساسی انجام می دهند، که در امتناع کردن آنها از پذیرش ضرر کاملا مشخص است. اساسی ترین مهارتی که یک مبادله کننده باید از آن برخوردار باشد، توانایی پذیرش ضرر و حرکت به سمت مبادله بعدی است. عدم انجام این کار دلیل اصلی ضرر معامله گران است. یک حد ضرر برای خود تعیین کنید و هنگامی که بازار برخلاف میل شما بود، آن را تغییر ندهید زیرا این تغییر احتمالا باعث ضرر بیشتر شما می شود.
3) عدم حفظ تعادل
معامله گران موفق یک سبد متعادل از سرمایه های خود ایجاد کرده و این تعادل را حفظ می کنند. برای مثال نویسنده این مقاله عنوان می کند که فقط 10 درصد از سرمایه خود را وارد بازار ارزهای رمزنگاری کرده است. 70 درصد از این سرمایه، مربوط به سرمایه گذاری بلند مدت بوده که بخش اعظم آن به نگهداری بیت کوین اختصاص پیدا کرده است. 15 درصد دیگر از این سرمایه نقدینگی و 15 درصد برای انجام مبادلات است. وی می گوید:
من فقط با 15 درصد از سرمایه مربوط به ارزهای رمزنگاری خود مبادله انجام می دهم. سرمایه گذاری من برای ارزهای رمزنگاری تنها 10 درصد از کل سرمایه ام را تشکیل می دهد.
ایجاد توازن دوباره، فرایند بازگشت به سرمایه قبلی و تخصیص سرمایه به دارایی هدف، بر اساس برنامه مشخص شده سرمایه گذاری است. ایجاد دوباره توازن کار بسیار مشکلی است، زیرا ممکن است شما را مجبور کند دارایی هایی که عملکرد خوبی داشته اند را بفروشید و دارایی هایی با عملکرد بد را بخرید. این کار برای سرمایه گذاران مبتدی بسیار دشوار است.
4) تبدیل شدن به یک معامله گر بازنده
سرمایه گذاری و تجارت متفاوت هستند. سرمایه گذاران یک میانگین سرمایه نزولی(average down) را در اساس سرمایه گذاری در یک دارایی کاملا سالم و با در نظر گرفتن یک افق زمانی بلند مدت، در نظر می گیرند. اما معامله گران میزان ریسک و ضرر خود را در مبادلات تعیین می کنند. زمانی که آنها به حد ضرر می رسند، مبادله را تمام کرده و باید به سراغ دارایی دیگری بروند. هرگز به عنوان یک معامله گر، به سراغ استراتژی average down نروید.
نکته: average down یک استراتژی سرمایه گذاری است که در آن یک صاحب سهام پس از کاهش قیمت سهام خود، مقدار بیشتری از سهام را خریداری می کند. نتیجه خرید دوم کاهش متوسط قیمت سهامی است که در آن سرمایه گذاری کرده است. برای مثال اگر یک سرمایه گذار 100 سهم را با قیمت هر سهم 50 تومان خریداری کرده باشد، اگر قیمت این سهام به 40 تومان کاهش یابد و سرمایه گذار 100 سهم دیگر خریداری کند، به این ترتیب متوسط قیمت برای هر سهم به 45 تومان خواهد رسید. این استراتژی معمولا برای سرمایه گذاری بلند مدت اتخاذ می شود.
5) عدم ثبت وقایع و جزئیات مبادلات
معامله گران موفق با برنامه کار می کنند. بخشی از مبادلات با برنامه این است که خود را مسئول اقدامات خود بدانید. تنها راه برای انجام این کار، ثبت جزئیات یک مبادله است. این بهترین روش برای یادگیری و جلوگیری از تکرار اشتباهات در تجارت است. یک دفتر برای این منظور تهیه کرده و به آن مراجعه کنید. روند فکری، وضعیت انجام مبادلات احساسی و نتایج مبادلات خود را در آن ثبت کنید. این کار فوق العاده به شما کمک خواهد کرد.
6) ریسک بالاتر از حد توان
در بازار ارزهای رمزنگاری، افراد در صورت قرار گرفتن در مکان مناسب و در زمان مناسب به این ایده میرسند که برای کسب پول روش زندگی را تغییر دهند. در نتیجه تماما به سرمایه گذاری در ارزهای رمزنگاری می پردازند و با قرار دادن همه چیز در ارزهای رمزنگاری که برای آنها مانند بلیط قرعه کشی است، ریسک می کنند.
7) کمبود سرمایه
این گفته معروف است که برای کسب پول، پول لازم است. بسیاری از سرمایه گذاران مبتدی، با این وعده و تصور که در خانه بر روی مبل می نشینند و کسب درآمد میکنند، وارد بازار شده اند. این تصوری کاملا اشتباه و وعده ای کذب است، مگر این که قبلا سرمایه ای قابل توجه برای انجام مبادلات داشته باشید.
معامله گری که می خواهد حرفه ای باشد باید بتواند کل زندگی خود را از طریق انجام مبادلات پشتیبانی کند. به این معنی که سود وی از انجام مبادلات بتواند هزینه های زندگی را تامین کند، بدون این که نیاز باشد به سرمایه اصلی خود دست بزند. در بیشتر نقاط جهان این سرمایه باید حدود 50 تا 100 هزار دلار برای انجام مبادلات باشد تا بتواند سود ماهیانه 10 درصدی را برای خود داشته باشد.
در واقعیت دستیابی به این موقعیت بسیار دشوار است. در نتیجه بسیاری از معامله گران مبتدی هنگامی که معاملاتشان بازده مورد انتظار آنها را ندارد و با واقعیت مواجه می شوند، تحت فشار زیادی قرار می گیرند.
8) استفاده از اهرم
نکته: اهرم یا (leverage)عبارت است از نسبت وجوه معامله گر به اندازۀ اعتبار کارگزار. به عبارت دیگر، اهرم عبارت است از سرمایۀ قرض گرفته شده به منظور افزایش درآمدهای بالقوه.
این کار را نکنید. طبق یک گفته معروف در فضای سرمایه گذاری، اهرم مانند یک شمشیر دو لبه است، زیرا هم می تواند بازده معاملات سود آور را افزایش دهد و هم می تواند ضرر و زیان انجام یک معامله را تشدید کند. ابزار اهرم فقط باید توسط معامله گران حرفه ای استفاده شود که سال ها تجربه و سود داشته اند. هیچ راه مطمئن تر و سریعتری از اهرم برای از دست دادن سرمایه وجود ندارد.
9) عمل به الگوی معاملات و شاخص هایی که به وضوح قابل درک نیستند
معامله گران مبتدی در تجزیه و تحلیل فنی وحشتناک عمل می کنند. آنها غالبا الگوهایی که در واقع در نمودار وجود ندارد و یا بر اساس برداشت های اشتباه و نادرست از نمودار اتخاذ شده، عمل می کنند. معامله گران مبتدی باید از یک سیستم ساده برای مبادلات خود استفاده کنند و از تصمیم گیری بر اساس الگوها یا شاخص هایی که آنها را درک نمی کنند، خودداری نمایند. با بررسی سطوح حمایت و مقاومت یا شاخص هایی واضح و قابل فهم مثل میانگین متحرک نمایی شروع کنید.
10) مانند سایرین عمل کردن
یک اشتباه رایج دیگر بین معامله گران مبتدی این است که آنها کورکورانه عملکرد سایرین را تقلید می کنند. به این ترتیب آنها در نهایت مبلغ زیادی را از دست می دهند یا به دلیل فومو ایجاد شده در یک ارز، ضرر میکنند. معامله گران باتجربه عادت دارند هنگامی که خیلی شلوغ می شود از مبادله خود خارج شوند. معامله گران مبتدی ممکن است در موقعیت مبادله خود حتی زمانی که در ضرر هستند، برای مدتی طولانی باقی بمانند. معامله گران همچنین ممکن است به دلیل عدم اعتماد به نفس در مواقع لزوم، خلاف درک معامله گران سهام نظر عموم عمل کنند.
همانطور که قبلا گفته شد، بیشتر معامله گران مبتدی، کورکورانه افرادی را که نمی شناسند در توییتر دنبال می کنند. به این ترتیب سرمایه ای را که به سختی کسب کرده اند، به راحتی از دست می دهند. به ویژه توسط افرادی که احتمالا شما را برای کسب سود خود، ترغیب به سرمایه گذاری در یک دارایی می کند.
حرف آخر
تجارت و انجام مبادلات سخت است. اما اگر به درستی از سرمایه استفاده شود و اقدامات اساسی را برای یادگیری مبادلات و مدیریت ریسک انجام دهید، می توانید موفق باشد و سرمایه گذاری سودآور را تجربه کنید. نکته اصلی و کلیدی داشتن یک برنامه درست است. مهم نیست چه اتفاقی می افتد، به برنامه خود عمل کنید.
فلسفه سرمایه گذاری در بورس و بازار سرمایه چیست؟
سرمایه گذاری در بورس و بازار سرمایه :
اگر شما توانایی درک مسائل اقتصادی را داشته باشید لزوما به این معنی نیست که بدانید در بازار سرمایه (بورس) چه اتفاقاتی خواهد افتاد و چه زمانی در آن سرمایه گذاری کنید. وارن بافت میگوید: بین عملکرد اقتصاد و بازارهای سهام رابطه مستقیمی وجود دارد.
در اصل، این موضوع مطرح است متخصصان اقتصادی میتوانند پیشبینیهای دقیقی در مورد اقتصاد و آینده آن انجام دهند؛ ولی این موضوع قطعا به این معنی نیست که از طریق این پیشبینی شما بتوانید سبد سهام خود را مدیریت نمایید. در حقیقت، تحلیلی که توسط Ned Davis انجام شده است نشان میدهد که ارتباط بین تولید ناخالص داخلی (GDP) و شاخصهای کلی بازار سرمایه نسبتاً کم است. اگرچه بسیاری کارشناسان شاخص های بورس را به عنوان “پیش بینی کننده” مناسب اقتصادی برمیشمارند .به گفته ند دیویس ، این نشان میدهد که بازار سهام به احتمال زیاد در جهت مخالف تولید ناخالص داخلی حرکت میکند.
بورس اوراق بهادار به محلی اطلاق درک معامله گران سهام میشود که در آن فعالیتهای منظم خرید، فروش و انتشار سهام شرکتهای دارای سهام عمومی صورت میگیرد. این فعالیتهای مالی ممکن است از طریق مبادلات توسط یک نهاد رسمی (دولتی) و یا بازارهای خارج از بورس (OTC) انجام بپذیرد، که تحت مجموعه مشخصی از مقررات فعالیت میکنند. در یک کشور یا یک منطقه میتواند چندین مکان مبادلات سهام وجود داشته باشد که امکان انجام معاملات در سهام و سایر اوراق بهادار را فراهم کند.
درک بورس و سرمایه گذاری در آن:
در حالی که امروز تقریباً همه چیز را بصورت آنلاین میتوانید خریداری کنید، معمولاً برای هر کالایی بازار مشخصی وجود دارد. به عنوان مثال، مردم برای خرید گل و گیاه و درختان به بازار گل میروند ، برای خرید چوب و سایر مواد لازم برای مبلمان و بازسازی منزل، به نجاری مراجعه میکنند و برای تهیه مواد غذایی معمولی خود به فروشگاههای زنجیرهای و سوپرمارکتها میروند. چنین بازارهای اختصاصی به عنوان محلی عمل می کنند که خریداران و فروشندگان متعددی در آن ملاقات ، تعامل و معامله می کنند. از آنجا که تعداد فروشندگان در بازارهای محلی (فیزیکی) بسیار زیاد است، خریداران از قیمت مناسب کالاها اطمینان دارند. به عنوان مثال، اگر در کل شهر فقط یک فروشنده گل و گیاه وجود داشته باشد، او این آزادی را دارد که هر قیمتی را که بخواهد روی درک معامله گران سهام کالاهای خود بگذارد؛ زیرا خریداران دیگر جایی برای خرید کالای مشابه را نخواهند داشت. اگر تعداد فروشندگان گل و گیاه در یک بازار مشترک زیاد باشد، فروشندگان آن مجبور هستند برای جذب خریداران با یکدیگر رقابت کنند.
بنابراین بورس اوراق بهادار همان بازار مشخص برای تجارت انواع اوراق بهادار در یک محیط کنترل شده، ایمن و مدیریت شده است. از آنجا که در بازار سهام صدها هزار نفر از فعالان بازار که مایل به خرید و فروش سهام هستند، جمع میشوند، شیوه های قیمت گذاری عادلانه و شفافیت در معاملات تضمین شده است. دقیقا مشابه بازارهای محلی در اینجا نیز به علت وجود خریداران و فروشندگان متعدد، رقابت شدیدی بین آنها برقرار است.
بورسهای اوراق بهادار به عنوان مؤسسات انتفاعی فعالیت میکنند. منبع اصلی درآمد این بورسها مبالغ حاصل از هزینه معاملاتی است که به صورت غیرمستقیم از مشتریان کارگزاریها دریافت میکنند که برای انجام هر معامله صورت میپذیرد.
بازار بورس چگونه کار میکند؟
به طور خلاصه، بورس اوراق بهادار محیطی امن و تنظیم شده را فراهم میکند که در آن فعالان بازار میتوانند با اطمینان با ریسک نزدیک به صفر، سهام و سایر اوراق ارزشمند مالی واجد شرایط را معامله و در آن سرمایه گذاری کنند. بازار سهام با رعایت قوانین تعریف شده مطابق دستورالعمل بیان شده، به عنوان بازارهای اصلی و بازارهای ثانویه عمل میکنند. در واقع بورس اوراق بهادار به عنوان یک بازار اصلی، به شرکتها این امکان را میدهد که سهام خود را برای اولین بار از طریق فرآیند عرضه های اولیه عمومی (IPO) برای عموم مردم صادر کنند و به فروش برسانند. این فعالیت به شرکتها کمک می کند تا سرمایههای لازم را از سرمایهگذاران جمع کنند. در اصل بدین معنی است که یک شرکت تقسیم به تعدادی سهام مشخص (مثلاً 20 میلیون سهم) میشود و بخشی از آن سهام (مثلاً 5 میلیون سهم) را با قیمتی (مثلاً 1000 ریال برای هر سهم) به عموم مردم میفروشد.
برای تسهیل این فرآیند، یک شرکت به بازاری نیاز دارد که بتواند این سهام را بفروشد. این بازار توسط سازمان بورس اوراق بهادار فراهم میشود. اگر همه چیز طبق برنامهها پیش برود، آن شرکت با موفقیت 5 میلیون سهم را با قیمت 1000 ریال برای هر سهم به فروش میرساند و 5 میلیارد ریال بودجه جمع میکند؛ بنابراین افرادی که موفق به خرید سهام شرکت مورد نظر شدهاند، برای کسب سود مورد نظرشان در انتظار افزایش قیمت سهام و هر گونه درآمد احتمالی در قالب پرداخت سود سهام میمانند. همچنین کارگزاران بازار سرمایه به عنوان تسهیلکننده این روند برای جمعآوری سرمایه مورد نظر عمل میکنند و هزینه خدمات خود را از این شرکتها و سهامداران (شرکای شرکت) دریافت میکنند.
سازمان بورس اوراق بهادار مسئولیت اطمینان از شفافیت قیمت، نقدینگی، کشف قیمت و معاملات منصفانه در چنین فعالیتهای تجاری را بر عهده دارد. از آنجا که تقریباً همه بازارهای بزرگ بورس در سراسر جهان اکنون بصورت الکترونیکی فعالیت میکنند، سازمان بورس وظیفه مدیریت، نگهداری و بهروزرسانی پلتفرمهای معاملاتی را نیز برعهده دارد که به طور کارآمد سفارشات خرید و فروش از شرکتکنندگان مختلف بازار بدون ایجاد مشکل انجام گردد.
سازمان بورس اوراق بهادار همچنین کلیه اخبار، اطلاعیهها و گزارشهای مالی شرکتها را حفظ میکند که معمولاً در وب سایتهای رسمی آنها قابل دسترسی است. بورس اوراق بهادار همچنین از فعالیتهای مختلف مرتبط با معامله در سطح شرکتها پشتیبانی میکند. به عنوان مثال شرکتهای سودآور ممکن است با پرداخت سود سهام که معمولاً از بخشی از درآمد شرکت حاصل میشود به سرمایهگذاران پاداش دهند. بورس تمام این اطلاعات را حفظ میکند و ممکن است پردازش آن را تا حدی پشتیبانی کند.
در کنار سرمایهگذاران بلندمدت و معامله گران کوتاه مدت، انواع مختلفی از بازیگران مرتبط با بازار سهام وجود دارد. هر کدام نقش منحصر به فردی دارند اما بسیاری از نقشها در هم تنیده هستند و به یکدیگر وابستهاند تا بازار بتواند به طور مؤثر اداره شود. کارگزاران بورس اوراق بهادار، مدیران پرتفوی یا سبدگردانان، بانکها و سایر سرمایه گذاران.
انواع رقابت برای سرمایه گذاری در بازار سرمایه (بورس) :
در حالی که بورسهای انفرادی برای به دست آوردن حداکثر حجم معاملات، مقابل یکدیگر رقابت میکنند در دو جبهه با تهدید روبرو هستند.
استخرهای تاریک (Dark Pool):
استخرهای تاریک که بورس خصوصی یا فرومهایی برای مبادله اوراق بهادار هستند و در گروههای خصوصی فعالیت میکنند، چالشهایی را برای بازارهای سهام عمومی ایجاد میکنند. اعتبار قانونی آنها تابع مقررات محلی است، زیرا شرکتکنندگان در هزینههای معامله زیاد صرفهجویی میکنند که این باعث گرایش افراد زیادی به این نوع بازارها میشود. البته این نوع بازارها به صورت عمومی متداول نیستند؛ اما پیشبینی میشود در آیندهای نزدیک بسیار متداولتر و عمومی تر به رقابت با بازارهای رسمی بورس اوراق بهادار بپردازند.
مشاغل مربوط به بلاکچین:
در پی افزایش محبوبیت بلاکچینها در دنیا که از تبادلات رمزنگاری شده استفاده میکنند خطری جدی بورسهای رسمی اوراق بهادار را تهدید میکند. چنین مبادلاتی مکانی برای تجارت ارزهای رمزپایه و مشتقات مرتبط با آن طبقه دارایی را شامل میشود. اگرچه محبوبیت آنها محدود است؛ اما آنها با اتوماسیون بخش عمدهای از کارهای انجام شده توسط فعالان مختلف بورس سهام و ارائه خدمات صفر تا کم هزینه، تهدیدی برای مدل سنتی بورس کالا ایجاد میکنند.
اهمیت بازار سهام
بازار سهام یکی از مهمترین مؤلفه های اقتصاد بازار آزاد است. بازار سرمایه این امکان را به شرکتها میدهد که با ارائه سهام و اوراق مشارکت سهام، پول جمع کنند. همچنین این درک معامله گران سهام اجازه را به آنها میدهد تا سرمایهگذاران بتوانند از طریق دستاوردهای مالی شرکتها که منجر به کسب سود از سرمایه میشود سود کسب کنند و نیز از طریق سود سهام کسب درآمد کنند؛ اگرچه ضرر نیز ممکن است. در حالی که سرمایهگذاران حقوقی و مدیران حرفهای کسب و کار به دلیل داشتن دانش بهتر نسبت به سرمایهگذاران خرد و همچنین توانایی ریسک پذیری بالاتر از برخی امتیازات برخوردار هستند، بازار سهام تلاش میکند تا زمینه بازی کردن را برای افراد عادی نیز فراهم کند.
بورس اوراق بهادار به عنوان سکویی عمل میکند که از طریق آن پسانداز و سرمایه گذاری افراد به پیشنهادهای سرمایه گذاری مولد منتقل میشود که این موضوع میتواند در درازمدت به شکلگیری سرمایه و رشد اقتصادی کشور کمک میکند.
رایج ترین اشتباهات معامله گران فارکس را بدانید
اشتباهات معامله گران فارکس با اینکه یک موضوع تکراری محسوب می شود اما همچنان بسیاری از تریدرها ، (اگر نگوییم همه) از آن ها رنج می برند،پس تصمیم گرفتیم در این مقاله به طور عمیق این اشتباهات را که اشاره ای به روانشناسی معامله گری دارد، مورد بررسی و بحث قرار دهیم. رایج ترین اشتباهات معاملاتی، و مهمتر از آن، ما سعی خواهیم کرد ابزارهایی را در اختیار شما قرار دهیم تا آن چالش ها را ساده تر برطرف کنید.
اگر میخواهید یک معامله گر موفق در بازار فارکس باشید، یک لیوان قهوه یا چای برای خودتان بریزید و در ادامه مقاله همراهمان باشید 🙂
رایج ترین اشتباهات معامله گران فارکس چه مواردی هستند؟
دو چیز وجود دارد که معاملهگران فکر میکنند بیشتر از همه از آن رنج میبرند :
1- انجام معامله بیش از حد مجاز ( Over trading )
2- اهرم یا لوریج بالا
اما اینها فقط قسمت کوچکی از یک مشکل بسیار بزرگتر هستند،در واقع اینها فقط اقدامات هستند، آنها مانند علامت بیماری می مانند که باید آن را درست شناسایی کنیم.
چیزی در پشت این رفتار وجود دارد که باعث می شود معامله گران در نهایت وارد معامله یا اهرم بیش از حد شوند.دقیقا همان چیزی است که ما می خواهیم بفهمیم.
در ادامه چند نمونه از نمودارها را برایتان قرار دادیم که هر نمودار داستانی را بیان می کند:
اهرم یا لوریج بالا
این یک حساب 80 هزار دلاری است، ما میتوانیم برای مدتی سودهای بسیار کمی را ببینیم، و ناگهان با ضرر بزرگی به پایان میرسد و حساب را صفر میکند. بنابراین، این یک معامله اهرمی یا انتقامی یا معامله بیش از اندازه است که باعث این امر شده است.
این می تواند نتیجه عدم صبر باشد، معامله گر احساس بی حوصلگی می کرد و می خواست به سرعت سود کند اما در نهایت ضرر زیادی متحمل شد.
عدم صبر
چیزی مشابه در اینجا، (یک حساب 10 هزار دلاری) خط نقطه چین، خط حقوق صاحبان سهام است و خط آبی خط تعادل است، بنابراین می توانید با توجه به سودهای اندک، کاهش شدیدی را در سهام مشاهده کنید،
این معامله گر برای به دست آوردن سودهای ناچیز، مقدار زیادی ضرر را متحمل می شود. .
نظم و انضباط کافی برای حفظ یک استراتژی که ممکن است خیلی طول بکشد تا به شما نتیجه دهد ممکن است ناامید کننده باشد و درک معامله گران سهام احساساتی را برانگیزد که باعث شود معامله گر آرزوی بازدهی بیشتری در مدت زمان کمتری را داشته باشد، سپس معاملاتی را باز کند که در نهایت ضرر شود و آرزوی بزرگ سود زیاد از دست بدهد .
برای سوددهی سریعتر، معامله گر حساب را منفجر می کند !
اعتماد به نفس بیش از حد
اینجا نیز ما میتوانیم تعادل خوبی را ببینیم، اما همچنین سهامی را که مدت زیادی در حال کاهش است،
ببینیم. این معاملهگر چقدر به هدف نزدیک بود؟ فقط چند صد دلار فاصله داشت؟ اعتماد بنفس بیش از اندازه ای که این معامله گر در طول این مدت بخاطر سودهای بیشتر داشت و میخواست سریعتر به هدف خود برسد که باعث شد حسابش دچار ضرر بزرگی شود و حسابش را از دست بدهد و هر چه به دست آورده بود به بازار پس بدهد.
حجم بیش از اندازه
چیزی مشابه در اینجا، معاملهگری که در اوایل کارش با رعایت حجم شاهد رشد و ضرر حسابش است، کارش خوب است و ولی زمانی که میخواهد سریع به هدف برسد، بنابراین اندازه لات یا حجم را افزایش میدهد که در نهایت منجر به یک ضرر بزرگ میشود.
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward) یا سود به ضرر منفی
در اینجا معامله گر در ابتدا با رعایت این نسبت توانسته است حساب خودش را به آهستگی رشد دهد هر چند گاهی حساب ضررهایی را داشته است، اما وقتی که معاملهگر میخواهد به سرعت به هدف برسد – معامله بزرگتری انجام میدهد، ضرر بزرگی دریافت میکند و سپس به نقطه پایان میرسد.
هر نموداری داستانی پشت خود دارد و ما میتوانیم علل یا محرکهای متفاوتی را در هر کدام ببینیم. برخی از این محرک ها می تواند شامل یک احساس باشد، ممکن است یک انتظار باشد، ممکن است فقدان نظم و انضباط، عدم ثبات، عدم اعتماد به سیستم، حرص و آز و شاید اعتماد بنفس بیش از حدی باشد که در نهایت با استفاده از اهرم بالاتر یا معاملات بیش از حد مجاز منجر به از دست دادن حساب خواهد شد.
انتظارات غیرواقعی
بیایید در مورد دلایل احتمالی اشتباهات رایج معامله گری در معاملات بیش از حد و اهرم بالا که در واقع همان انتظارات غیر واقعی هستند صحبت کنیم:
اگر کمی بیشتر آن را بررسی کنیم، انتظارات غیر واقعی را می توانیم در سه جنبه متفاوت دسته بندی کنیم :
- انتظارات غیر واقعی در مورد موفقیت
- انتظارات غیر واقعی در مورد نتایج
- انتظارات غیرواقع بینانه در مورد زمان
داشتن انتظارات غیر واقعی از موفقیت
به عنوان یک انسان، ممکن است زمانی که شروع به انجام هر کاری می کنیم، گمان کنیم مسیر پیشرفت و موفقیت ما یک مسیر خطی و ساده است و به راحتی به هدف خود خواهیم رسید.
اما در تجارت و معامله گری، مسیر موفقیت واقعاً اینگونه به نظر می رسد:
این یک راه طولانی بسیار سخت است، تا حدی به این دلیل که ما، به عنوان انسان، به انجام برخی اقدامات و گرفتن نتیجه ای از آن عمل عادت کرده ایم. در ریاضیات 2+2 همیشه 4 است. اگر یک ساز بزنیم، هر بار که یک نت خاص را می نوازیم همیشه یکسان می شود. اما اینجا در معاملات گاهی اوقات فکر میکنیم که داریم همان عمل را انجام میدهیم، سیستم یا استراتژی خود را دنبال میکنیم، سیگنالی در استراتژی خود داریم و نتایج یکسانی دریافت نمیکنیم، گاهی اوقات این معاملات منجر به برد میشوند، گاهی اوقات زمانی که بازخورد مثبتی از بازار نداریم، اندازه گیری موفقیت یا پیشرفت بسیار سخت است.
انتظارات ما در مورد موفقیت در بازار با آنچه در زندگی تجربه می کنیم بسیار متفاوت است. در شرایط سخت بازار اینکه بتوانیم موفقیت مداوم بدست آوریم کاری سخت است و باعث می شود احساس عدم موفقیت و پیشرفت به ما دست دهد. برای همین در اینجا به مواردی بپردازیم که برای پیشرفت مداوم شما و بودن همیشگی در بازار نیاز هست بپردازیم:
معیار خود باشید
چگونه می توانیم تعریف کنیم که موفقیت برای هر یک از ما چیست؟ باید بدانید موفقیت یعنی که هر بار چه میزان نسبت به قبل و به طور مداوم پیشرفت کنیم. این واقعیت که همه ما پیشینههای مختلف، اندازه حسابهای مختلف، مهارتهای مختلف، زمان در دسترس متفاوت داریم، این مسیر بسیار متفاوتی است که هر معاملهگری باید از آن عبور کند و شما باید شروع به اندازهگیری خودتان با خودتان کنید، باید شروع به مقایسه خودتان با خودتان کنید و سپس ببینید آیا پیشرفتی داشته اید یا خیر.
معیار خود باشید، از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و شروع به مقایسه خود با نتایج 100 معامله قبل یا یک ماه قبل یا یک سال قبل کنید. آیا شما یک معامله گر بهتر هستید یا یک معامله گر بدتر؟ این پیشرفت را تصدیق کنید. موفقیت در تجارت بسیار نسبی است. اگر یک معامله گر بازنده بودید و اکنون یک معامله گر سربه سر هستید، این یک نوع موفقیت است. اگر شما یک معامله گر سربه سر هستید و سپس تبدیل به یک معامله گر ثابت می شوید، بهتر درک معامله گران سهام است، و از ثبات تا سودآوری شروع می کنید به بهتر شدن، اما این کار زمان می برد.
اکنون وقتی به نتایج فکر می کنیم، البته پول نتیجه نهایی معامله است ، باید به این فکر کنیم که چه چیزی واقع بینانه است؟ اندازه حساب ما چقدر است؟ و چه چیزی می توانیم از آن به دست آوریم؟ ما نمی توانیم از یک حساب بسیار کوچک انتظار داشته باشیم که پول زیادی به دست آورد، این چیزی است که واقع بینانه نیست. شما این را از قبل می دانید، بنابراین ما باید در مورد نتایج خود به روشی واقع بینانه فکر کنیم و تجارت را به عنوان حرفه ای در نظر نگیریم که می تواند میلیون ها دلار را خیلی سریع یا با یک حساب کوچک به شما بدهد زیرا این واقع بینانه نیست.
همین امر در مورد زمان نیز صدق می کند. به مدرک دانشگاهی فکر کنید، ما سال ها از زندگی خود را سرمایه گذاری می کنیم تا در کاری حرفه ای شویم و بنا به دلایلی می خواهیم بازدهی و موفقیت فوری داشته باشیم و باید به یاد داشته باشیم که تجارت به سال ها تمرین و تجربه نیاز دارد، بنابراین شما باید به زمان متعهد باشید. ممکن است در مورد 10000 ساعت مورد نیاز برای تسلط بر برخی مهارت ها شنیده باشید( هر نوع مهارتی که کاربردی و عملی است)، بنابراین شاید برای حرفه ای شدن در معامله گری هم نیاز به 10000 معامله در بازار داشته باشید و باید زمان در دسترس و آزاد خود را جهت انجام این تعداد معامله را در نظر بگیرید.
شما ممکن است شغل دیگری داشته باشید، بنابراین مجبور به معامله در تایم فریم های بزرگتر هستید و در نتیجه ستاپ های کمتر و زمان کمتری خواهید داشت و اگر زمان آزاد بیشتری برای تمرین داشته باشید، شاید مسیرتان کوتاهتر شود، اما این نکته را فراموش نکنید که ما باید درک کنیم واقعیت ما چیست و زمان در دسترس ما برای تمرین چقدر است و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که در کمتر از شش ماه، یک سال یا دو سال به موفقیت های بزرگ در معاملات دست پیدا کنیم. کمتر از این مدت زمان در واقع بسیار نامعقول و غیر منطقی است!
دیدگاه شما