vasael.ir
وسائل _در بازار یک کالای خاص باید بین رفتار تولید کنندگان و مصرف کنندگان هماهنگی وجود داشته باشد ، یعنی تولید کنندگان همان میزان تولید کنند که مصرف کنندگان نیاز دارند، که عامل این تعادل قیمت کالاست. به محل تلاقی نمودار عرضه و تقاضا، نقطه تعادلی و به قیمتی که در آن بین میزان عرضه و تقاضا تعادل ایجاد شده است ، قیمت تعادلی می گویند.
به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل حجت الاسلام محسن غرویان در جلسات بیست و سوم و بیست و چهارم درس گفتار ربا که در تاریخ 1 و 2 آبان ماه 1396 شد مناسبات حاکم بر بازار را مورد بررسی قرار داد.
حجةالاسلام غرویان در ابتدا ضمن اشاره به قواعد و فرمول های بازار گفت: تقاضا در قیمت تاثیر دارد و بالعکس ، یعنی قیمت هم در تقاضا تاثیر دارد ، یعنی افزایش قیمت موجب کاهش تقاضا می شود و همچنین افزایش تقاضا باعث افزایش قیمت می شود. که یک اقتصاددان این ها را بر اساس فرمول می سنجد و ارزیابی می کند.
مدرس سطح عالی حوزه علمیه قم در ادامه رفتار تولید کنندگان در تولید کردن به را به سه عامل وابسته دانست و افزود: قیمت کالا ، هزینه های تولید و پیش بینی تولید کنندگان در مورد رکود یا رونق بالا.
وی در پایان با ضمن بیان تقسیم بندی بازار از نظر اقتصاددان ها گفت: ما دو نوع بازار داریم ، 1- بازار رقابتی 2- بازار انحصاری که این دو نوع بازار در هر دو طرف تولید کننده و مصرف کننده وجود دارد یعنی در مجموع چهار بازار داریم .رقابت خریداران به نفع فروشنده تمام می شود، به این خاطر که رقابت مصرف کنندگان موجب افزایش قیمت می شود اما بر عکسش هم هست ، یعنی اگر مصرف کننده منحصر باشد ، این به ضرر فروشنده است ،زیرا در این بازار فروشنده کسی را ندارد که جنسش را به او بفروشد و به همین خاطر قیمت را پایین می آورد.
تقریر این دروس در ادامه می آید
بازار دو طرف تولید کننده و مصرف کننده دارد
تولید کننده، باید انگیزه برای تولید داشته باشد و مصرف کننده نیز باید قیمت و سلیقه و قیمت سایر کالاها را لحاظ کند تا تصمیم گیری کند برای خرید کالا.
بین قیمت کالا و تقاضا رابطه معکوس است، ولی بین قیمت کالا و عرضه چه نسبتی وجود دارد؟ که این مربوط می شود به تولید کننده، زیرا تولید کننده است که عرضه می کند و مصرف کننده فقط تقاضا دارد.
حرف اول را قیمت می زند، چه نزد تولید کننده و چه نزد مصرف کننده ، بحث است که قیمت را چه کسی و چه چیزی تعیین می کند؟ که این را فقهای ما نیز بحث کرده اند. برخی گفته اند که خدا قیمت را تعیین می کند ، البته در دنیا به این خاطر که به خدا کاری ندارند اصلا این بحث برایشان مطرح نیست.
ما باید قواعد و فرمول های تعیین کننده در قیمت را که درون بازار وجود دارد شناسایی کنیم
تقاضا در قیمت تاثیر دارد و بالعکس ، یعنی قیمت هم در تقاضا تاثیر دارد ، یعنی افزایش قیمت موجب کاهش تقاضا می شود و همچنین افزایش تقاضا باعث افزایش قیمت می شود. که یک اقتصاددان این ها را بر اساس فرمول می سنجد و ارزیابی می کند.
فقط یک عامل تاثیر ندارد بلکه عوامل دیگری هم دخیل است، نکته اینکه افزایش قیمت بعضی کالاها موجب تغییر در قیمت سایر کالاها می شود.
برخی گفته اند که افزایش قیمت یک کالا باعث صرفه جویی می شود، مثلا به همسرتان می گویید که برنج قیمتش رفته است بالا و از این به بعد هر روز برنج درست نکن ، بلکه هر یک روز در میان برنج درست کن.
به همین خاطر است که شورای پول و اعتبار برای اینکه صرفه جویی را در جامعه پیاده کند بعضی مواقع قیمت برخی کالاها را بالا می برند.
در مکتب مارکسیسم، اقتصاد مبناست، و آنها می گویند که اخلاق جامعه را نیز با اقتصاد باید حل کرد، البته ما این حرف را قبول نداریم، آنها می گویند که وقتی قیمت یک چیز را ببرید بالا صرفه جویی و گذشت در جامعه زیاد می شود.
چند نکته در رفتار تولید کنندگان
رفتار تولید کنندگان در تولید کردن به سه عامل بستگی دارد :
1- قیمت کالا
2- هزینه های تولید
3- پیش بینی تولید کنندگان در مورد رکود یا رونق بالا
نکته مهم : بین قیمت و عرضه یک کالا رابطه مستقیم است. یعنی هرچه قیمت یک کالا بالاتر باشد ، تولید کننده سود بیشتری می برد و بیشتر تولید می کند. اما در اینجا یک مساله پیش می آید و آن اینکه تولید کننده در این صورت انگیزه پیدا می کند که تولید را بالا ببرد ولی از آنطرف «تولید کننده» نیز در جامعه زیاد می شود و در اینصورت اگر عرضه زیاد شود تعادل بازار از دست خارج می شود و در اینصورت عرضه بیشتر از تقاضا می شود و در اینصورت قیمت پایین می آید. یعنی همان افزایش قیمت موجب کاهش قیمت نیز می شود.
تعادل در دانش اقتصاد : در بازار یک کالای خاص باید بین رفتار تولید کنندگان و مصرف کنندگان هماهنگی وجود داشته باشد ، یعنی تولید کنندگان همان میزان تولید کنند که مصرف کنندگان نیاز دارند، که عامل این تعادل قیمت کالاست. یعنی اگر تولید کننده قیمت کالا را خیلی بالا بزند ، تقاضا کم می شود. الان در دنیا با کارهای روانی می آیند و نیازسازی می کنند برای اینکه بیشتر بفروشد، و این یک ترفند برای فروش بیشتر است.
به محل تلاقی نمودار عرضه و تقاضا، نقطه تعادلی و به قیمتی که در آن بین میزان عرضه و تقاضا تعادل ایجاد شده است ، قیمت تعادلی می گویند.
مساله تشویق به تولید در روایات :
یکی از مسائلی که در روایات ما آمده است ، آثار تجارت است، مثلا در روایات داریم که وقتی می خواهید چیزی را بخرید خیلی در بازار نمانید و سریع عبور کنید زیرا بازار مرتع شیطان است. زیرا بازار فضای حقه بازی و کلاه برداری دارد و لذا بازاری متدین کار بسیار سختی دارد.
امام صادق ع : التجارة تزید فی العقل. حضرت فرمودند که اگر زیاد تجارت کنید موجب زیادت عقل می شود.
این روایت به این معناست که کسی که تجارت می کند، حساب و کتاب دستش می آید. و انسان را حسابگر می کند.
روایت دیگر ، شخصی به نام «مصادف» خدمت موسی ابن جعفر ع می رود ، حضرت به او دو کلمه می فرماید : اغد الی عزک یعنی السوق ، اغدوا یعنی صبح کن ، و بعد به دنبال عزتت برو، که او می پرسد کجا بروم؟ حضرت می فرماید : بازار
امام صادق ع : نعم العون الدنیا علی طلب الاخره ، یعنی اگر آخرت می خواهی یکی از بهترین کمکها، دنیاست.
اگر در جامعه و یا بازار اقتصادی مازاد عرضه و یا مازاد تقاضا اصلاح بشود قیمت تعادلی ایجاد می شود، مازاد تقاضا و یا مازاد عرضه به این معناست که مثلا اگر در یک زمستان بیش از نیاز چتر تولید شود این جا مشکل بوجود می آید و یا اگر در تابستان چتر تولید شود ، خوب به دلیل اینکه این فصل مناسب باران نیست تولید بی فایده است، و همچنین در جایی که نیاز هست ولی تقاضا کم هست نیز مشکل بوجود می آید مثلا در زمستان چتر کم تولید شود و نیاز مردم و تقاضا جواب داده نشود.
اگر عرضه به تعادل نرسد ، تولید کننده مجبور می شود قیمت را پایین بیاورد، البته تا جایی پایین می آید که مصرف کننده رغبت کند که برود و آن کالا را بخرد ، که این قیمت تا جایی پایین می آید که خریداران به صحنه بیایند، از آنطرف در جایی که عرضه کم است اگر هم قیمت بالا رود به دلیل کمبود کالا مشتری رغبت دارد که برود و بخرد و در این حالت تولید کننده رغبت پیدا می کند که دوباره برود و تولید کند تا بفروشد.
قیمت واقعی همان قیمت تعادلی است ، کارشناسان قیمت ماکسیمم و قیمت مینیموم یک کالا را در شرایطی که عرضه زیاد است و تقاضا کم و همچنین در شرایطی که عرضه کم است و تقاضا زیاد را بدست می آورند و میانگین این قیمت ها را می گیرند که این قیمت نهایی می شود قیمت تعادلی در بازار.
بحث رقابت و انحصار را نیز در اقتصاد داریم
اقتصاد دان ها می گویند که ما دو نوع بازار داریم ، 1- بازار رقابتی 2- بازار انحصاری که این دو نوع بازار در هر دو طرف تولید کننده و مصرف کننده وجود دارد یعنی در مجموع چهار بازار داریم
بازار رقابتی تولید کننده ، همان بازار فروش است، بازار فروش وقتی است که چند تولید کننده در بازار یک جنس را بفروشند. حالا اگر بازار فروش رقابتی باشد این به نفع کدام یک از طرفین فروش است؟ این به نفع مصرف کننده است زیرا در این بازار هر فروشنده ای دوست دارد جنس خودش را بفروشد و به همین خاطر قیمت را پایین می آورد تا بتواند بفروشد. یک اثر دیگر هم بازار رقابتی دارد و آن افزایش کیفیت است ، مثلا می گوید که اگر می خواهید ماشین بخرید آپشن های آن را توجه کنید. دلائل اینکه بازار رقابتی به نفع مصرف کننده است 1- کاهش قیمت 2- افزایش کیفیت 3- تنوع کالا 4- هر چه رقابت بیشتر شود ، تبانی فروشندگان برای بالا بردن کالا پایین می آید.
بازار انحصاری : در این حالت یک تولید کننده و فروشنده در تعیین قیمت عرضه و تقاضا بازار وجود دارد ، که این به نفع تولید کننده است و به ضرر مصرف کننده است ، در برخی جاها که انحصار وجود دارد ، دولت خودش می آید و تولید می کند به این خاطر که انحصار را بشکند و قیمت و کیفیت را اصلاح کند. علت ضرر مشتری این است که تولید کننده حصار امنی دارد و به همین خاطر نه قیمت را پایین می آورد و نه کیفیت را بالا می برد. همچنین در این بازار قدرت انتخاب نیز برای مصرف کننده وجود ندارد و همچنین تولید کننده هر وقت بخواهد قیمت را بالا می برد.
رقابت خریداران به نفع فروشنده تمام می شود ، به این خاطر که رقابت مصرف کنندگان موجب افزایش قیمت می شود.
اما بر عکسش هم هست ، یعنی اگر مصرف کننده منحصر باشد ، این به ضرر فروشنده است ،زیرا در این بازار فروشنده کسی را ندارد که جنسش را به او بفروشد و به همین خاطر قیمت را پایین می آورد.
رابطه قیمت، تقاضا و مصرف بنزین
براساس قانون تقاضا، کشش قیمتی تقاضا مقدار تغییر تقاضا را نسبت به تغییر قیمت اندازهگیری میکند. این کاهش قیمت در اشکال مختلفی مانند «کاهش ارزش» بر اثر «نرخ تورم» قابل محاسبه است. در اقتصادهایی که دچار تعیین قیمت عرضه و تقاضا تورم بالا هستند؛ افزایش سطح عمومی قیمتها در صورت افزایش نیافتن قیمت یک کالای پرکشش میتواند کارکردی مانند کاهش قیمت داشته باشد.
این تأثیر در مواردی که قیمت کالا در سبد محاسبه تورم قرار گیرد، برجستهتر میشود. بهعنوان مثال اگرچه قیمت سوخت بهعنوان یکی از اقلام در سبد اندازهگیری نرخ تورم در گروه «مسکن، آب، برق، گاز و دیگر سوختها» استفاده میشود، اما با وجود افزایش قیمتها از سال ۱۳۹۴ تاکنون قیمت سوخت مایع در کشور افزایش نیافته است. همین ثبات قیمت سبب شده است درخواست برای سوخت – بهویژه بنزین- بهطور فزایندهای افزایش یابد.
بااینحال قیمت تنها دلیل افزایش مصرف سوخت مایع در کشور نیست و مؤلفههای متعدد دیگری نیز بر آن تأثیر میگذارد. بررسی گروههای اصلی دخیل در محاسبه نرخ تورم از سوی بانک مرکزی (که نشاندهنده تورم حدود ١٢ درصد برای سال ١٣٩٤ و نرخ ٩ درصد برای سال ١٣٩٥ و حدود ١٠ درصد برای پنجماه امسال است) بهخوبی بیان میکند که اگرچه نرخ تورم در سالیان اخیر بهطور عمده کاهشی بوده اما قیمتها همچنان در حال افزایش است.
از طرفی میزان مصرف بنزین که در پایان سال ۱۳۹۴ بهطور میانگین روزانه ٧١ میلیون لیتر بود، اینروزها به ٨١ میلیون لیتر رسیده که افزایش حدود ١٤ درصدی را نشان میدهد.
با وجود آنکه شیب افزایش قیمتها در کشور ملایمتر شده اما تطبیق تغییرات قیمتی دیگر کالاها و خدمات با قیمت ثابت بنزین و مقایسه این دو مؤلفه با روند افزایشی مصرف بنزین در کشور بهخوبی نشان میدهد که قانون تقاضا در باره بنزین عمل کرده و ثابتماندن قیمت این فرآورده نفتی در کناربالارفتن سطح رفاه جامعه و افزایش انواع وسایط نقلیه در سطح کشور پاسخ معمای دلیل افزایش مصرف بنزین در کشور است.
بههرحال مادامی که دست دولت در تعیین قیمتها تعیین قیمت عرضه و تقاضا در میان باشد، تناقضی آشکار میان سازوکار بازار، عرضه و تقاضا وجود خواهد داشت. این دخالت دولت با توجه به شرایط تورمی سالیان پیش و افزایش قیمتها در سالهای اخیر (همراه با ثابتنگهداشتن قیمت بنزین) سبب شده نوعی نبود تعادل بین گروههای اصلی محاسباتی نرخ تورم از سوی بانک مرکزی ایجاد شود. اثر ملموس چنین وضعی همانا بالارفتن میزان مصرف بنزین بهعنوان کالایی راهبردی است.
کالایی که همچنان سهم قابلتوجهی از یارانه دولت صرف آن شده و افزایش مصرف آن با توجه به «تراز تولید / مصرف» این فراورده موجب استمرار پرداخت یارانه از طرف دولت میشود.با توجه به شرایط اقتصادی کشور و روند مصرف فراوردههای نفتی (در رأس آنها بنزین) بهنظر میرسد معقولترین و اقتصادیترین راه برای مدیریت مصرف آن، اصلاح و ارتقای کیفیت خودروهای ساخت داخل ،برای پایین آوردن مصرف سوخت تا میزان قابل قبول حداقل های جهانی و تمسک به روش افزایش قیمت آن در حدی که با سایر سیاست های کلان دولت در زمینه کنترل تورم و سایر شاخص های اقتصادی تضاد ایجاد نکند است.
راه هایی که بخشی از آن در قوانین بالادستی بر اجرای آن تصریح شده و این امکان را به دولت میدهد تا در کنار تأمین نظر قانونگذار، بخش بزرگی از مشکلات مربوط به تأمین سوخت مایع کشور را برطرف کند.این در حالی است که در شرایط فعلی چشمانداز قابلباوری برای تعدیل حجم تولید خودرو از سوی خودروسازان وجود ندارد.
از سوی دیگر طبق تجارب پیشین، برقراری دوباره نظام سهمیهبندی سوخت نیز خالی تعیین قیمت عرضه و تقاضا از اشکالات اساسی نیست. بنابراین دقیقترین نسخهای که میتوان برای مصرف بنزین در کشور پیچید؛ ارتقای کیفیت خودروها و تعدیل قیمت سوخت است تا در نتیجه آن، در عمل بخشی از قوانین مغفول کشور نظیر ماده (١) قانون هدفمندکردن یارانهها که بر ضرورت اصلاح قیمت فراوردههای نفتی تصریح دارد اجرائی شده و در یک روند برنامهریزیشده، دولت نقش خود را در عرضه و تقاضا به مصلحت کلان کشور اجرا نماید.
تعیین نرخ لبنیات باید براساس عرضه و تقاضا باشد
دبیر انجمن صنفی صنایع لبنی ایران با اعلام اینکه هنوز مصوبه ای برای افزایش قیمت محصولات لبنی صادر نشده است، گفت: تعیین قیمت محصولات لبنی براساس عرضه و .
دبیر انجمن صنفی صنایع لبنی ایران با اعلام اینکه هنوز مصوبه ای برای افزایش قیمت محصولات لبنی صادر نشده است، گفت: تعیین قیمت محصولات لبنی براساس عرضه و تقاضای بازار راهکار کاهش قیمت و خروج از رکود است.
رضا باکری، دبیر انجمن صنفی صنایع فرآورده ای لبنی ایران در گفت و گو با خبرنگار کانون انجمن های صنایع غذایی ایران، با تاکید بر اینکه تاکنون هیچ مصوبه ای دایر بر افزایش قیمت لبنیات ابلاغ نشده است، گفت: ما یک مجموعه تصمیم گیر نیستیم. ما به عنوان تشکل مشورتی فقط پیشنهادات خود را داده ایم. نظر ما این است که باتوجه به شرایط بازار، عرضه و تقاضای فرآورده های لبنی و با در نظر گرفتن قدرت خرید مردم، امکان افزایش قیمت ها وجود ندارد.
وی در پاسخ به این سوال که چقدر توافقات هسته ای بر صنعت لبنیات تاثیرگذار است، اظهار کرد: این موضوع بستگی به این دارد که در تعیین نرخ چه تصمیمی اتخاذ کنند. اگر براساس درخواست صنایع لبنی قیمت ها براساس عرضه و تقاضا اعمال شود، به آرامی مرحله رکود طی شده و به دوران رونق می رسیم اما اگر باز هم قیمت ها به صورت دستوری لحاظ شود، چالش های زیادی در سطح صنعت، مصرف کننده، صنایع لبنی و دامداران به وجود می آید.
وی در ادامه افزود: با تعیین نرخ براساس عرضه و تقاضا و تعیین قیمت عرضه و تقاضا باتوجه به شرایط موجود تصور می کنم که حداقل تثبیت قیمت ها به وجود آید، اگر که روند کاهشی نداشته باشیم.
باکری در پاسخ به این سوال که شما قول کاهش قیمت ها را می دهید یا خیر، گفت: از آنجا که بخش عمده کالای تمام شده ما شیر خام است، بنابراین باید ببینیم در وضعیت شیر خام چه اتفاقی رخ می دهد. اگر در آن بخش کاهش قیمت داشته باشیم قطعا در سایر محصولات لبنی هم با کاهش قیمت رو به رو خواهیم بود.
قانون عرضه و تقاضا
قانون عرضه و تقاضا یک نظریه است که تعامل بین عرضه منابع و تقاضا برای آن منابع را توضیح می دهد. این نظریه تاثیری را در بر دارد که دسترسی به یک محصول خاص و تمایل (یا تقاضا) برای آن محصول به قیمت آن بستگی دارد. به طور کلی، عرضه کم و تقاضای بالا برابر با افزایش قیمت آن است. در مقابل، با عرضه بیشتر و تقاضای پایین تر، قیمت به شدت کاهش می یابد.
قانون عرضه و تقاضا، یکی از ساده ترین قوانین اقتصادی می باشد، و تقریبا به هیچ وجه به اصول اقتصادی پیوند ندارد. در عمل تقاضا و عرضه در برابر یکدیگر مقاومت می کنند تا زمانی که بازار قیمت متعادل را پیدا کند. با این حال، عوامل متعددی می توانند بر عرضه و تقاضا تأثیر بگذارند و موجب افزایش و یا کاهش در روش های مختلف شوند.
چگونه با عرضه و تقاضا در قیمت تعادل ایجاد کنیم؟
قیمت تعادل قیمتی است که در آن تولید کننده می تواند تمام واحدهای مورد نظر خود را به فروش برساند و خریدار می تواند تمام واحدهای مورد نیازش را بخرد، همچنین قیمت پاکسازی بازار نامیده می شود.
بعنوان یک مثال ساده از اینکه چگونه عرضه و تقاضا قیمت تعادل را تعیین می کنند، تصور کنید که کسب و کار یک محصول جدید را راه اندازی می کند. این قیمت بالا را تعیین می کند، اما فقط چند مصرف کننده آن را خریداری می کنند. کسب و کار پیش بینی فروش واحدهای بیشتر را داشت، اما به دلیل عدم علاقه، انبارها پر از محصول است. با توجه به عرضه بالا، کسب و کار قیمت محصول را کاهش می دهد. تقاضا افزایش می یابد، اما با کاهش عرضه، کسب و کار قیمت را افزایش می دهد تا زمانی که قیمت کامل یا تعادل پیدا کند تا عرضه محصول خود را با تقاضای مصرف کننده متعادل کند.
عوامل موثر بر عرضه
مثال بالا، عرضه تنها توسط یک کسب و کار ایجاد می شود. در دنیای واقعی عرضه توسط بسیاری از عوامل دیگر تعیین می شود. ظرفیت تولید، هزینه های تولید مانند کار و مواد و تعدادی از رقبا به طور مستقیم بر میزان سرمایه گذاری های تأمین شده تأثیر می گذارد. عوامل جانبی همچون دسترسی مواد، آب و هوا و قابلیت اطمینان زنجیره های عرضه نیز می توانند بر عرضه تاثیر بگذارند.
عوامل موثر بر تقاضا
تقاضا توسط کیفیت و هزینه یک محصول تحت تاثیر عوامل دیگر قرار می گیرد. تعداد جایگزین های موجود، میزان تبلیغات و تغییرات قیمت محصولات مکمل نیز بر تقاضا تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، اگر قیمت کنسول های بازی های ویدئویی کاهش یابد، تقاضا برای بازی های آن کنسول ممکن است افزایش یابد، زیرا بیشتر مردم کنسول را خریداری می کنند و برای آن بازی می خواهند.
آیا عرضه و تقاضا تنها بر قیمت تاثیر می گذارد؟
قانون عرضه و تقاضا فقط برای قیمت ها اعمال نمی شود. همچنین می توان برای توصیف سایر فعالیت های اقتصادی استفاده کرد. به عنوان مثال، اگر بیکاری بالا باشد، تعداد زیادی از کارگران وجود دارد. به عنوان یک نتیجه، کسب و کار تمایل به کاهش دستمزد دارد. برعکس، زمانی که نرخ بیکاری کم است، عرضه کارگران نیز کم است و در نتیجه، برای جذب کارگران، کارفرمایان تمایل دارند که حقوق بیشتری را ارائه دهند. به همین ترتیب، در جهان سرمایه گذاری سهام، قانون عرضه و تقاضا می تواند به توضیح قیمت سهام در هر زمان خاص کمک کند.
بررسی و مقایسه شاخص های عرضه و تقاضای مسکن
بازار مسکن از دو سمت عرضه و تقاضا تشکیل شده و تلاقی عرضه و تقاضا، نشانگر قیمت و مقدار تعادلی در این بازار است. بر این اساس، تحلیل بازار مسکن، نیازمند شناخت ساختار عرضه و تقاضای مسکن خواهد بود .
الگوی عرضه و تقاضای مسکن
در الگوی عرضه و تقاضای بازار رقابتی، هیچ یک از خریداران و فروشندگان نمی توانند اثر زیادی بر روی قیمت بگذارند. مقدار عرضه و تقاضا، وابسته به قیمت محصول در بازار است.
قانون عرضه می گوید تعیین قیمت عرضه و تقاضا با ثابت بودن سایر شرایط، مقدار عرضه، وابسته به قیمت است و در قیمت بالاتر، عرضه بیشتر و در قیمت پایین تر، عرضه کمتر خواهد بود. قانون تقاضا نیز می گوید با ثابت بودن سایر شرایط، در قیمت بالاتر، تقاضا کمتر و در قیمت پایین تر، تقاضا بیشتر خواهد بود.
در بازار رقابتی، قیمت و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضای بازار برای آن کالا تعیین می شود. در قیمت های بالاتر از قیمت تعادلی، مازاد عرضه اتفاق میافتد. این اضافه عرضه، نیروی کاهشی بر قیمت وارد می کند و باعث میشود که قیمت به سطح تعادلی بازگردد.
در قیمت های پایین تر از قیمت تعادلی نیز، مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر می شود و باعث مازاد تقاضا می تعیین قیمت عرضه و تقاضا شود. این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و در نتیجه بازگشت قیمت به اندازه قبل خود (قیمت تعادلی) میشود. پس از اینکه قیمت به تعادل رسید، این قیمت، میل به استمرار دارد تا اینکه نیروی دیگری بر بازار وارد شود.
هرچند در نیازسنجی مسکن، مواردی چون خانوارهای تازه تشکیل شده ، خانوارهای منحل شده، استهلاک، تخریب و نوسازی و حتی کمبود موجودی فعلی مسکن، مورد توجه قرار می گیرد؛ ولی تقاضای مسکن (تقاضای مؤثر) آن بخش از نیاز است که با قدرت خرید همراه بوده و به بازار مسکن ورود می کند. قدرت خرید یا توان مالی خانوار نیز بستگی به درآمد و پس انداز گذشته، حال و آینده خانوار دارد.
علاوه بر توان مالی خانوار، عوامل متنوعی چون انتظار تغییر قیمت مسکن در آینده نقدینگی و تورم، بازده دارایی های رقیب، تحولات جمعیتی و. بر تقاضای مسکن، اثر می گذارند.
از سوی دیگر باید توجه داشت که مسكن، فقط کالایی مصرفی نیست، بلکه دارای انگیزه های سرمایه ای نیز است. در یک تقسیم بندی کلی می توان سمت تقاضای مسکن را به دو دسته تقاضای مصرفی (واقعی) و سرمایه ای تقسیم کرد.
بسته به شرایط اقتصاد خرد و کلان، شدت حضور چهار جریان تقاضای مسکن در نمودار فوق، تغییر می یابد؛ با این توضیح که در دو مورد اول، عمدتا شرایط اقتصادی، به ورود یا خروج افراد (یا منابع مالی) از بازار می انجامد؛
اما در ارتباط با دو مورد آخر، شرایط اقتصادی، غالبا منجر به جابه جایی افراد (یا منابع مالی) از تعیین قیمت عرضه و تقاضا یک گروه تقاضا به گروه دیگر می گردد.
در یک رویکرد میان درآمدی نیز تقاضای مسکن کم درآمدها (تقاضای مصرفی) بیش از هرچیز به درآمد و توان وام گیری خانوار و قیمت مسکن، حساس است؛
ولی تقاضای مسکن خانوارهای پردرآمد (تقاضای سرمایه ای)، عمدتا نسبت به بازدهی انتظاری بازارهای موازی، حساسیت نشان میدهد
عرضه مسکن دارای ویژگی های خاصی است: نخست اینکه از دو قسمت عرضه واحدهای مسکونی موجود و عرضه واحدهای مسکونی جدید تشکیل شده است. دوم، در کوتاه مدت عرضه مسکن بی کشش است که علت اصلی آن زمان بر بودن فرآیند تولید مسکن است. سوم، ناهمگنی مسکن باعث میشود هر یک از ویژگی های مسکن، از جمله استحكام بنای معماری، فاصله از مرکز شهر و. نیز دارای تابع مختص خود باشد. این موضوع در ادبیات اقتصاد مسکن سبب پدید آمدن تابع هدانیک قیمت مسکن می شود.
عوامل موثر بر عرضه مسکن
عرضه مسکن، افزون بر قیمت آن، تحت تاثیر عوامل متنوعی چون قیمت نهاده های تولید (زمین، هزینه ساخت، دستمزد و. )، اعتبارات ساخت مسکن، فناوری ساخت، طول دوره ساخت، مقیاس تولید، سیاستهای دولتی (مالیات، یارانه، مقررات، مسکن حمایتی و اجتماعی و. )، زمان انتظاری فروش و. است؛
ضمن اینکه عوامل دیگری همچون میزان موجودی مسکن، به ویژه خانه های خالی بر عرضه مسکن، اثر می گذارند. استخراج تابع عرضه مسکن نیز، مانند سایر کالاها بر اساس الگوی حداکثر رساندن سود تولید کنندگان به دست می آید.
عرضه کنندگان مسکن نیز به دو گروه کلی تقسیم بندی می شوند. گروه اول: سازندگانی که برای استفاده شخصی به ساخت مسکن اقدام می کنند؛ گروه دوم: سازندگان حرفه ای مسکن که به منظور فروش، اقدام به ساخت و ساز میکنند.
نگاهی به جدول شماره 1 ، گویای این مهم است که بیش از نیمی از ساختمان های جدید در مناطق شهری کشور، یک یا دو واحدی بوده اند، بر این اساس، همچنان خانوارها بخش قابل توجهی از واحدهای مسکونی ساخته شده در کشور را برای استفاده شخصی می سازند.
البته این موضوع در شهرهای بزرگ، کمرنگ تر است؛ به گونه ای که در استان تهران، کم تر از ۳ درصد ساختمان های تکمیل شده، یک یا دو واحدی بوده اند.
جدول شماره 1 ، توزیع ساختمان های تکمیل شده در مناطق شهری بر اساس تعداد واحد مسکونی - ۱۳۹۳
دیدگاه شما