الگوهای موج Elliott


با وجود فرم ثابت امواج، درجات مختلفی از اهمیت آنها وجود دارد. روندها؛ درجات بسیار مخلفی دارند. الیوت روند را به ۹ درجه مختلف از لحاظ اهمیت یا بزرگی طبقه بندی کرد که از دورهای عظیم ۲۰۰ ساله تا دورهای چند ساعتی را شامل می شود. این نکته را در نظر داشته باشیم که ۸ موج مقدماتی به اینکه در کدام درجه از روند قرار دارد ارتباطی ندارد.

آشنایی با امواج الیوت + آموزش تصویری

امواج الیوت

امواج الیوت از جمله ابزارهای مهم برای بررسی وضعیت یک چارت و موفقیت تحلیل گران در بازار مالی به شمار می آید. البته یکی از مهم‌ترین کارهایی که تحلیلگران بازارهای مالی برای پیش‌بینی قیمت‌ها در آینده انجام می‌دهند، نگاه دقیق به گذشته قیمت در چارت است. این سبک تحلیلی بر هر سه مولفه قیمت، زمان و الگوها تمرکز دارد و می‌تواند دید خوبی را از نمودارها را در اختیار تحلیل گران قرار می دهد.

رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott), یک حسابدار و نویسنده آمریکایی است که در دهه ۱۹۳۰ نظریه امواج الیوت را توسعه الگوهای موج Elliott داد. وی تحت تاثیر تئوری DOW و مشاهده دقیق طبیعت به این نتیجه رسید که حرکت بازار مالی با مشاهده و تشخیص یک سری امواج تکرار‌پذیر قابل پیش‌بینی است. سرمایه‌گذاران در تلاش برای سودآوری از روند بازار به نوعی «سوار بر موج» هستند.

«الیوت وِیو اینترنشنال» (Elliott Wave International) بزرگترین شرکت مستقل تجزیه و تحلیل مالی و پیش‌بینی بازار در جهان است که تجزیه و تحلیل و پیش‌بینی بازار در آن، بر اساس مدل الیوت انجام می‌شود.

طبق نظریه الیوت، یک موج انگیزشی (Motive Wave)، که در کل در جهت روند بزرگ‌تر حرکت می‌کند، همیشه در الگوی خود پنج موج دارد. از سوی دیگر، موج اصلاحی (Corrective Wave) در جهت مخالف روند اصلی است و سه موج دارد. همچنین، الگوها خود را در مقیاس‌های همیشه کوچک‌تری به نام اینفینیتوم (Infinitum) تکرار می‌کنند.

امواج الیوت

الگوی امواج الیوت

نظریه امواج الیوت به صورت زیر تبیین می‌شود:

پنج موج در جهت روند اصلی حرکت می‌کنند و به دنبال آن سه موج در یک اصلاح رخ می‌دهند. این حرکت پنج-سه یا ۵-۳ سپس به دو زیربخش از حرکت موج بالاتر بعدی تبدیل می‌شود.

الگوی زیرین ۵-۳ ثابت است، اگرچه طول هر موج ممکن است متغیر باشد.

امواج ۱، ۲، ۳، ۴ و ۵ انگیزش را تشکیل می‌دهند و امواج B ،A و C تشکیل دهنده اصلاح هستند. پنج موج مربوط فاز انگیزشی، به نوبه خود، موج ۱ را درجه بعدی بزرگ‌تر شکل می‌دهند و سه موج اصلاحی نیز تشکیل دهنده موج ۲ درجه بزرگ‌تر بعدی هستند.

موج اصلاحی به طور معمول دارای سه حرکت مشخص است: دو حرکت در جهت اصلاح اصلی (A و C) و دیگری در مقابل آن (B). امواج ۲ و ۴ در تصویر بالا اصلاح هستند. ساختار امواج اصلاحی به طور معمول الگوهای موج Elliott به صورت شکل زیر است.

امواج الیوت

توجه داشته باشید که در تصویر بالا، امواج A و C در جهت روند در یک درجه بزرگ‌تر حرکت می‌کنند و بنابراین، انگیزشی هستند و از پنج موج تشکیل شده‌اند. در مقابل، موج B مخالف روند اصلی است و بنابراین اصلاحی است و از سه موج تشکیل شده است. تشکیل موج انگیزشی، و به دنبال آن موج اصلاحی، درجه موج الیوت را تشکیل می‌دهد که از روندها و تقابل‌ها تشکیل شده است.

همان‌طور که از الگوهای تصویر بالا مشاهده می‌کنید، پنج موج همیشه به سمت بالا حرکت نمی‌کنند و به طور مشابه، سه موج همیشه به سمت پایین حرکت نخواهند کرد. این روند اصلی صعودی یا نزولی است که جهت امواج را مشخص می‌کند.

درجه امواج الیوت

طبق نظریه امواج الیوت، امواج را می‌توان در ۹ درجه و از بزرگ‌ترین به کوچک‌ترین، به صورت زیر دسته‌بندی نمود:

۱- اَبَرچرخه بزرگ (Grand Supercycle)

۲- ابرچرخه (Supercycle)

۴- اصلی یا اولیه (Primary)

۵- متوسط (Intermediate)

۸- بسیار ریز (Minuette)

۹- کوچک‌تر از بسیار ریز (Sub-Minuette)

قوانین

در هر زمان، ممکن است بازار در الگوی اصلی پنج موج قرار داشته باشد و از آنجا که الگوی پنج موج شکل اصلی روند بازار است، تمام الگوهای دیگر را نیز تحت تأثیر خود قرار می دهد. قوانین خاصی وجود دارد که حاکم بر الگوی پنج موج است. این سه قانون به شرح زیر هستند:

قانون اول:الگوهای موج Elliott موج ۲ نمی‌تواند بیش از ۱۰۰ درصد موج ۱ تغییر کند. اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است موج ۲ موج اصلاحی قابل انتظار نباشد و در واقع می‌تواند در جهت یک موج انگیزشی با درجه بزرگ‌تر قرار گیرد.

قانون دوم: موج ۳، که اغلب نمایانگر قوی‌ترین قسمت چرخه است، نمی‌تواند از موج ۱ و موج ۵ کوتاه‌تر باشد.

قانون سوم: موج ۴ نمی‌تواند از سقف موج ۱ عبور کند. اگر این اتفاق بیفتد، آخرین حرکت بازار باید بخشی از یک موج انگیزشی بزرگ‌تر باشد که می‌تواند به بالاتر یا پایین‌تر پیشرفت کند.

الگوهای موج Elliott

قابلیت های تحلیل الیوتی

یکی از مشکلات رایجی که امروزه با آن روبرو هستیم عدم فهم درست قابلیت های روش های تکنیکی است بدین مفهوم که بسیاری از افراد نمی دانند کاربرد دقیق دروس تحلیل تکنیکال چیست که به طور خاص در مورد قاابلیت های امواج الیوت می پردازیم.

بیان مباحث پیش رو برای خودم چالش برانگیز ، سخت و در عین حال آسان است.

آسان است چرا که وقتی با توجه به مراجع صحبت می کنیم و نمی خواهیم از خودمان اجتهاد کنیم! که یکی قبول داشته باشد و دیگری نه.

سخت است چون متاسفانه اکثریت تکنیکالیست ها به اشتباه از تکنیکال استفاده می کنند و سوالی که تازه واردان به عرصه تحلیل تکنیکال می پرسند این که مگر می شود اکثریت اشتباه کنند!

و در نهایت چالش برانگیز است چرا که برای مثال اگر 10 تحلیل الیوتی را بررسی کنیم احتمالا 8 یا 9 تای آن غلط علمی دارد و درست نیستند! و دوباره سوالی که مطرح می کنند این است که مگر می شود…!

متاسفانه جمیع جهات باعث می شود افرادی که درست وعلمی کار می کنند در اقلیت باشند و افرادی که اشتباهات زیادی در تحلیل هایشان وجود دارد دنباله روهای آماتور بیشتری داشته باشند.

عدم فهم دقیق کاربردهای واقعی صرفا مربوط به الیوت نیست و در همه جای تحلیل تکنیکال از جمله تحلیل تکنیکال کلاسیک ، هارمونیک ، چنگال آندروز و پرایس اکشن مشهود است و در مقاله زیر به اجمال به قابلیت های امواج الیوت می پردازیم.

قابلیت های تحلیل الیوتی

به عنوان یک مثال ساده الگوی هارمونیک XABCD را در نظر بگیرید ، این الگو می گوید پس از تشکیل کل شاخه های الگوی XABCD زمانی که قیمت به PRZ الگوی مد نظر در نقطه D رسید ، با توجه به علائم بازگشتی می توان به معامله پرداخت. الگوهای هارمونیک چنین قابلیتی به تحلیل گر نمی دهند که در میانه تشکیل این الگوها به پیش بینی ادامه راه قیمت در قالب یکی از الگوها بپردازند.

در بین تحلیل گران دیده می شود که قیمت بازوهای XAB و یا XABC را تشکیل داده و اینها به پیش بینی الگوی مد نظر نظر می پردازند و TP های خود را روی PRZ های الگوهای هارمونیک بنا می کنند به طوری که گفته می شود بازار الگوی XABCD را تشکیل خواهد شد. در واقع این تحلیل گران از قابلیت هایی که در هارمونیک وجود ندارند استفاده کرده و به صورت کاملا اجتهاد وار به پیش بینی های غلط مکرر می پردازند.

علت اینکه در ابتدا به یک مثالِ هارمونیک پرداختیم این بود که به نظرم این بحث بسیار ساده تر از الیوت است و درک مطالبی که در مورد الیوت می گوییم را ساده تر می کند. در الیوت نیز متاسفانه این موارد رواج دارد به طوری که برخی تحلیل گران که به ذات الیوت آشنایی کافی ندارند ، دست به پیش بینی ساختارها و الگوهای آینده می زنند.

توانایی پیش بینی در امواج الیوت

البته یکی از تفاوت های مهم الیوت با سایر روش های تکنیکی این است که الگوها مثل قطعات یک پازل کنار یکدیگر می نشینند و بلافاصله پس از هر الگو الگوی بعدی شروع به تشکیل شدن می کند و این ویژگی پایه و اساس خیلی از پیش بینی هاست.

توانایی که الیوت به تحلیل گر می دهد این است که الگوی تکمیل شده (در شرف خاتمه یا کمی پس از خاتمه) را پیدا کند و با آن به معامله بپردازد. همچنین الیوت می تواند به تخمین مقدار احتمالی میزان حرکت قیمت (با احتمال نسبتا بالا) پس از تکمیل یک الگو بپردازد. اما الیوت چنین قابلیتی ندارد که پس از ترید با یک الگو به ما بگوید قرار از چه الگویی با چه ساختاری تشکیل شود! مگر در موارد خاص که صرفا پیش بینی ساختار کلی (ایمپالس یا کارکشن) امکان پذیر است. در واقع مورد مذکور اصلا جزو توانایی ها و قابلیت های امواج الیوت نیست!

اگر بخواهیم به یکی از موارد خاص مذکور و مهمترین و پرتکرارترین آن بپردازیم ، می توانیم به شاخه آخر الگوها اشاره کنیم. اگر اکثر شاخه های یک الگو تشکیل شده باشد و بازار در حال تشکیل و تکمیل شدن آخرین بازوی یک الگو باشد ، می توان به پیش بینی با دقت بالا پرداخت .

قابلیت های تحلیل الیوتی

برای مثال فرض کنید 4 موج کنار هم تشکیل شده باشند ، بستگی به ساختار این 4 موج و نسبت های قیمتی آن ها و همچنین تناوب زمانی و … می توان به بررسی این پرداخت که کدام یک از الگوهای 5 موجی می تواند تشکیل شود و به بررسی تشکیل یا عدم تشکیل مثلث‌های همگرا ، واگرا ، خنثی ، با تناوب استاندارد و یا با تناوب معکوس ، ایمپالس روند دار یا ترمینال می پردازیم و با در نظر گرفتن همه بررسی ها الگویی را تخمین بزنیم.

این پیش بینی می تواند نسبتا با دقت بالایی عمل کند ، اما همین موارد نیز ممکن است بارها دستخوش تغییر از سوی تحلیل گر شود. علت این تغییرات و عوض شدن سناریوها برای آماتورها مشخص نیست و تقصیرها الگوهای موج Elliott را به گردن تحلیل گر می اندازند اما برای تحلیلگری که علمی کار می کند این تعویض سناریوها امری عادی تلقی می شود.

یکی از مهمترین عوامل در تعویض سناریوها انواع مختلف الگوهاست. برای مثال مثلث افقی که می تواند به ایرگولار تبدیل شود و ایرگولاری که در مراحل پایانی تشکیل شدنش به یک مثلث جاری تبدیل شود. این تعویض سناریوها در جهت کلی معامله هیچ نقشی ندارد و صرفا می تواند نقطه ورود ، حد ضرر و یا حد سود را تغییر دهد. این موراد به همراه موارد مشابه فنی دیگر برای افراد ناآشنا و به خصوص دنباله رو موجب سردرگمی است!

در مورد قابلیت های امواج الیوت ساعت ها می توان صحبت کرد و صفحه های متمادی می توان نوشت! اما برای این مقاله در این جایگاه ، فکر می کنم همین قدر کفایت بکند.

معرفی کوتاه

نئوویو سنتر (NEoWaveCenter) به عنوان اولین مرکز آموزش کامل و تخصصی نئوویو در ایران با آموزش این سبک به صورت استاندارد ، می‌تواند توانایی‌های تحلیلی و معاملاتی شما را به طرز چشمگیری افزایش دهد. من حسین حیدرپور مدرس دوره‌های نئوویو هستم و از سال 1390 تاکنون با مطالعه و معامله با همه سبک های الیوتی مطرح در دنیا و با اشراف کامل روی نقاط قوت و ضعف روش های موجود، با بیش از یک دهه تجربۀ عملی با اطمینان کامل می‌توانم نئوویو (الیوت به سبک گلن نیلی) را به عنوان جامع‌ترین و کاربردی‌ترین سبک الیوتی دنیا به شما معامله‌گران معرفی نمایم.

اطلاع‌رسانی

کلاس‌های نیمه خصوصی نئوویو سنتر فقط تا انتهای سال 1400 برگزار می‌شوند و تا اطلاع ثانوی برگزار نخواهند شد. از این پس فقط کلاس‌های خصوصی با دو دانشجو برگزار می‌شوند.

امواج الیوت (Elliott Waves) چیست؟ استفاده از آن در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال

اگر تمایل دارید برای معاملات خود برنامه‌ریزی کنید، پس باید بتوانید در هر بازه زمانی دیدی کلی از وضعیت بازار داشته باشید. تحلیلگران تکنیکال معمولاً برای رسیدن به چنین دیدی در تحلیل خود از امواج الیوت (Elliott Waves) استفاده می‌کنند. امواج الیوت یکی از پیچیده‌ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است؛ در نتیجه درک آن در ابتدا دشوار به نظر می‌رسد، اما به محض اینکه بر این تکنیک تسلط بیابید، به فواید فراوانش پی خواهید برد. در این مقاله می‌کوشیم شما را با مفهوم امواج الیوت آشنا کنیم.

الیوت کیست؟

امواج الیوت به دست رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott) ابداع شد. او حسابداری آمریکایی بود و در دهه 1920 کار می‌کرد. الیوت در دوران کاری خود به بیماری گوارشی مبتلا شد و مجبور بود شغل خود را برای درمان رها کند؛ پس تصمیم گرفت برای دور کردن ذهن خود از بیماری، رفتار قیمت سهام بورس را مطالعه کند.

الیوت در سال 1934 به این نکته پی برد که رفتار قیمت سهام تصادفی نیست و به جای آنکه مبتنی بر هرج و مرج باشد، از الگوهای تکرارشونده‌ای تبعیت می‌کند. الیوت مشاهده کرد که الگوهای یکسانی در چرخه‌های تکرارشونده تشکیل می‌شود. این چرخه‌ها عواطف و احساسات سرمایه‌گذاران و تریدرها را در قالب نوسانات قیمت منعکس می‌کردند. این حرکات قیمت به واحدهایی تقسیم می‌شد که الیوت آنها را امواج (Waves) نامید.

امواج الیوت (Elliott Waves)

بر اساس مشاهدات الیوت، تحرکات روند بازار در قالب الگوی امواج پنج بخشی و سه بخشی شکل می‌گرفت که امواج پنج بخشی نخست با اعداد 1 تا 5 نام‌گذاری می‌شد و در جهت روند بزرگ‌تر حرکت می‌کرد. در پی حرکت امواج پنج ‌بخشی نخست یک حرکت اصلاحی صورت می‌گیرد که سه موج متوالی دارد. برای نشان دادن این الگوی اصلاحی از حروف a، b و c استفاده می‌شود.

این امواج پنجگانه پیش‌رونده و الگوی اصلاحی سه‌بخشی آن به صورت زیر نمایش داده می‌شود.

امواج شماره 1، شماره 3 و شماره 5 امواج ایمپالس (Impulse) ضربه‌ای یا شتاب‌دار نامیده می‌شوند. موج شماره 2 اصلاح موج شماره 1 و موج شماره 4 نیز اصلاح موج شماره 3 است و برآیند کلی موج شماره 1 تا 5 از طریق برآیند امواج a-b-c اصلاح می‌شود.

الگوهای الیوت در چندین تایم‌ فریم واقع شده‌اند. این یعنی ممکن است دنباله کاملی از 5 موج در یک تایم فریم کوچک مثلاً در نمودار 15 دقیقه‌ای، صرفاً نمایانگر موج اول یک دنباله از امواج در تایم فریمی بزرگ‌تر باشد. از منظری کلان‌تر، هر الگوی موج جاری بخشی از الگوی موجی بزرگ‌تر است که در یک تایم‌فریم بزرگ‌تر در حرکت است.

با این اوصاف، می‌توان امواج الیوت را همچون مجموعه‌ای از عروسک‌های روسی ماتروشکا در نظر گرفت که در آن مجموعه‌ای از امواج متوالی، یکی از امواج درجه بالاتر را تکمیل می‌کند. به صورت جزئی‌تر می‌توان گفت که برآیند حرکت از موج 1 تا 5، یکی از موج‌های 1، 3 یا 5 درجه بالاتر را تکمیل می‌کند، در حالی که برآیند حرکت از موج a تا c یکی از موج‌های 2 یا 4 درجه بالاتر را تکمیل می‌کند. می‌توانید این وضعیت را به روشنی در تصویر زیر مشاهده کنید:

احتمالاً با خواندن مطلب بالا مفهوم اشکال فراکتال (Fractals) به ذهنتان خطور خواهد کرد. فراکتال ساختاری هندسی است که با بزرگ‌ کردن هر بخش از این ساختار به نسبت معین، همان ساختار نخستین به دست می‌آید.

استفاده از امواج الیوت (Elliott Waves) در تحلیل تکنیکال

حالا که درک روشنی از مفهوم امواج الیوت پیدا کرده‌ایم، باید بتوانیم آن را در معاملات ارزهای دیجیتال به کار ببریم و با آن کسب درآمد کنیم. همان‌طور که می‌دانید، تشخیص درست امواج الیوت کار دشواری است. ممکن است هنگامی که در عمل به نمودار قیمت نگاه می‌کنیم، امواج به صورت کامل شکل نگرفته باشد و بعضاً نام‌گذاری آنها دشوار است. تسلط یافتن بر این تکنیک به تمرین فراوان نیاز دارد؛ اما خوشبختانه اصول و قواعدی وجود دارد که تا حدی در این راه به ما کمک خواهد کرد:

  • موج شماره 2 هرگز نمی‌تواند فراتر از نقطه شروع موج شماره 1 برود. این قانون در عمل به این معنا است که در یک حرکت صعودی، قیمت نمی‌تواند در پایان حرکت موج 2، پایین‌تر از قیمت آغازین موج 1 برود.
  • طول موج شماره 3 معمولاً از دو موج دیگر بیشتر است اما هرگز نمی‌تواند از دو موج دیگر کوتاه‌تر باشد.
  • موج شماره 4 هرگز نمی‌تواند به منطقه قیمتی موج شماره 1 وارد شود. یعنی موج شماره 4 نمی‌تواند بیش از اندازه موج 3 عقب‌گرد کند.

در نمودار زیر نقض قواعد بالا نمایش داده شده است.

الگوهای امتدادی (Extensions)، قطری (Diagonals) و مثلث انبساطی (Expanding Triangles)

علاوه بر قواعد فوق، موارد دیگری هم وجود دارد که نظریه امواج الیوت (Elliott Waves) را تا حدی پیچیده‌تر می‌کند. ما در اینجا اشکال اصلی را توضیح می‌دهیم، اما اشکال فرعی را می‌توانید در منابع دیگری پیدا کنید.

اولین نمونه‌ای که در اینجا بررسی می‌کنیم Extensions یا الگو های امتدادی نامیده می‌شود. اکستنشن حرکتی کشیده و ممتد در راستای روند اصلی است که در یکی از موج ‌های ضربه‌ای (Impulse Wave) شماره 1، 3 یا 5 رخ می‌دهد. در شکل زیر نمونه‌ای از حرکت اکستنشن نمایش داده شده است:

نوع دیگر موج ‌های ضربه‌ای (Impulse) دیاگونال (Diagonals) هستند که از 5 موج تشکیل می‌شود و در انتهای روندی قوی رخ می‌دهد؛ به خصوص هنگامی که موج شماره 3 در مدت‌زمان کوتاهی مقدار قابل ملاحظه‌ای حرکت می‌کند. امواج دایاگونال می‌توانند در موج c دنباله اصلاحی هم باشند که در این صورت نشان‌دهنده خاتمه حرکت در درجه‌ای بالاتر است.

این شکل معمولاً الگویی کُنج‌مانند (Wedge-Like Pattern) است و همان‌طور که در تصویر زیر مشخص است، توسط دو خط همگرا تشکیل می‌شود.

توجه کنید که هر یک از 5 موج قبلی از سه ریزموج تشکیل شده و ساختار معمولی 5 موجی ندارد. در یک شکل دیاگونال موج 4 ممکن است بر خلاف قاعده اصلی به محدوده قیمتی موج 1 وارد شود. موج شماره 5 در این الگوها تمایل دارد که از حد خط روند فراتر یا فروتر رود.

در نوع سوم ما با شکل مثلث انبساطی روبه‌رو می‌شویم. قله موج شماره 5 در این حالت نمی‌تواند به ارتفاعی بالاتر از موج شماره 3 دست یابد. این الگو معمولاً نشانه‌ای است مبنی بر اینکه کف یا سقف در جای خود قرار دارد و بازار خلاف جهت روند بازگشت خواهد کرد.

نسبت ‌های فیبونانچی و نظریه امواج الیوت

با اینکه نظریه امواج الیوت می‌تواند شکل و ساختار مناسبی از حرکات قیمت ارائه دهد، اما برخی تحلیلگران اصول امواج الیوت را با نسبت‌های فیبونانچی ترکیب می‌کنند تا بتوانند پتانسیل حرکت قیمت را با مدت‌زمان احتمالی آن اندازه‌گیری کنند. در ابتدا نحوة محاسبه این نسبت‌ها را توضیح می‌دهیم.

همان‌طور که احتمالاً می‌دانید، لئوناردو فیبونانچی ریاضی‌دانی ایتالیایی در قرن 13 میلادی بود که دنباله فیبونانچی را کشف کرد. این دنباله با اعداد 0 و 1 آغاز و با افزودن دو عدد قبلی ساخته می‌شود؛ یعنی غیر از دو عدد اول(0 و 1)، اعداد بعدی از جمعِ دو عددِ قبلیِ خود به دست می‌آیند: 0، 1، 1، 2، 3، 5، 8، 13، 21، 34، 55، 89.

نسبت‌های فیبونانچی با تقسیم جملات مختلف دنباله به صورت زیر به دست می‌آید:

  • 2% با تقسیم هر جمله دنباله به مقدار دو جمله بعد از خودش به دست می‌آید. برای مثال 38.2% از تقسیم 21 به 55 حاصل می‌شود.
  • 50% در واقع نسبت فیبونانچی نیست، اما به کار می‌رود؛ زیرا دارایی‌های تمایل دارند پس از 50% عقب‌نشینی و اصلاح در مسیر مشخص به حرکت خود ادامه دهند.
  • 8% از تقسیم یک جمله دنباله به مقدار جمله بعدی به دست می‌آید. برای مثال با تقسیم 13 بر 21 یا 55 بر 89 به نسبت 61.8% خواهیم رسید.
  • 8% که به نسبت طلایی هم معروف است، از تقسیم هر جمله دنباله به جمله قبلی خود به دست می‌آید: 89 تقسیم بر 55 یا 144 تقسیم بر 89.

با ترکیب نظریه امواج الیوت با نسبت‌های فیبونانچی به قواعدی می‌رسیم که می‌تواند در استفاده عملی از امواج الیوت در معاملات بسیار مفید باشد:

  • اول از همه، اصلاح مبتنی بر نسبت‌های فیبونانچی معمولاً از سطوح مهم عرضه و تقاضا، یعنی همان حمایت و مقاومت است. سطوح شتاب‌دار یا اصلاحی احتمالی معمولاً به وسیله درصدی از طول موج قبلی اندازه‌گیری می‌شود.
  • موج شماره 3 در یک دنباله 5 موجی تحت تأثیر موج شماره 1 قرار دارد و اغلب نسبتی 161.8% از موج شماره 1 است. دو موج ایمپالس دیگر هم اغلب طول کوچک‌تری دارند و تقریباً با هم برابرند.
  • حرکت اصلاحی قیمت که در پی حرکت ایمپالس ظاهر می‌شود، معمولاً 50% الی 61.8% از موج ایمپالس قبلی را اصلاح و بازگشت می‌کند.
  • موج شماره 4 معمولاً به اندازه 38.2% از موج شماره 3 را اصلاح می‌کند.
  • از آنجایی که موج شماره 2 در اغلب اوقات به محدوده آغاز حرکت موج شماره 1 وارد نمی‌شود، لذا نقطه آغاز حرکت موج شماره 1 سطح مناسبی برای ثبت سفارش زیان‌گریز است.

مثالی از امواج الیوت (Elliott Waves) در معاملات ارزهای دیجیتال

حال که با مفهوم امواج الیوت آشنا شده‌ایم، بیایید از آن در بازار استفاده کنیم و معاملات خود را ارتقا دهیم و فرصت‌هایی را بیابیم که نسبت ریسک به پاداش آن در شرایط ایده‌آلی باشد. بیایید نگاهی بیندازیم به نمودار قیمت EOS/USD در تایم ‌فریم 30 دقیقه‌ای:

همان‌‌طور که مشاهده می‌کنید، در نمودار بالا روند صعودی کوتاه‌مدتی وجود دارد که به 5 موج تقسیم شده است. ابتدای هر موج را مشخص کرده‌ایم و همچنین با اتصال نقاط آغازی و پایانی هر موج، خطوطی ترسیم کرده‌ایم. حالا می‌خواهیم ببینیم که امواج تصویر بالا با قواعد امواج الیوت که در بخش قبلی بدان اشاره شد مطابقت دارد یا نه.

موج شماره 2 هرگز نمی‌تواند پایین‌تر از نقطه شروع موج شماره 1 برود.

  • این قاعده رعایت شده است؛ زیرا موج شماره 2 کمتر از 13.30 دلار عقب‌نشینی نکرده است.

موج شماره 3 معمولاً از دو موج دیگر طولانی‌تر است و همواره بالاتر از اوج موج شماره 1 خاتمه می‌یابد.

  • همان‌‌طور که در نمودار بالا مشخص است، طول موج 3 0.82 دلار است که از موج 1 (0.80 دلار) بیشتر است و تقریباً با موج 5 (0.83 دلار) برابر است. موج شماره 3 نیز در سطح قیمت 14.48 تمام می‌شود که از آغاز موج 1 بالاتر است.

موج شماره 4 هرگز بیش از 100% موج 3 اصلاح نمی‌شود.

  • موج شماره 4 زیر سطح قیمت 13.66 دلار نمی‌رود؛ یعنی از قیمت آغازین موج شماره 3 کمتر نمی‌شود.

اما در مورد ابزار فیبونانچی چه می‌توان گفت؟ بیایید اصلاحات فیبونانچی را به موج شماره 1 بیفزاییم:

همان‌طور که انتظار می‌رفت، موج 2 معادل 50 – 61.8 درصد از موج 1 اصلاح شده است. این یعنی که پایین‌ترین موضع موج 2 بین 13.63 و 13.74 دلار قرار دارد. در نتیجه اگر اولین موج ایمپالس را نقطه آغاز چرخه 5 موجی در نظر بگیرید، در این صورت، در اینجا یک استراتژی معاملاتی خواهیم داشت: هنگامی که موج 1 تمام می‌شود، در حد فاصل 50% الی 61.8% اصلاح (مثلاً در سطح 13.70 دلار) سفارش خرید و دقیقاً زیر سطح قیمت 13.32 دلار، یعنی نقطه شروع موج 1، سفارش استاپ لاس ثبت کنید. از طرفی دیگر باید تارگت سود خود را بیشتر از 0.80 دلار ($14.12 – $13.32 = $0.80) تعیین کنید؛ زیرا نظریه امواج الیوت می‌گوید که موج شماره 3 همیشه بزرگ‌ترین موج ایمپالس است و در نتیجه طول آن باید از طول موج شماره 1 بزرگ‌تر باشد.

سخن پایانی

امواج الیوت یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال است که در نگاه نخست الگوهای موج Elliott پیچیده به نظر می‌رسد و تسلط یافتن بر آن به تمرین نیاز دارد. مفهوم امواج الیوت در تحلیل تکنیکال نماینگر نظم سیستماتیک رفتار عاملان بازار در واکنش به نوسانات قیمت است. این نظم باعث می‌شود که حرکات قیمت در بازارهای مالی قابل پیش‌بینی باشد و از الگوهای تکرارشونده و قابل پیش‌بینی تبعیت کند.

امواج الیوت در قالب یک الگوی پنج و سه موجی نمایش داده می‌شود و در دل خود ابعاد کوچک‌تری دارد و خود جزئی از موجی بزرگ‌تر است. امواج فرد (1، 3 و 5) ایمپالسیو هستند و هم‌راستا با روند اصلی بازار، اما امواج زوج (2 و 4) اصلاحی هستند و بر خلاف جهت روند، قیمت را اصلاح می‌کنند. در پایان موج پنجم، سه موج رخ می‌دهد که با حروف a، b، c نمایش داده می‌شوند. برای تشخیص امواج الیوت در نمودار قیمت، قواعدی وجود دارد. از ابزار فیبونانچی هم در ترکیب با الیوت استفاده می‌شود تا نتیجه آن در معاملات نتیجه فوق‌العاده بهتری داشته باشد.

الیوت چیست

Ralph-Nelson-Elliott

یکی از روش های تحلیل بازار های مالی میباشد که مورد استفاده بسیاری از معامله گران جهان میباشد . ما در این مقاله قصد داریم به صورت کلی به معرفی این روش تحلیلی بپردازیم.

رالف نلسون الیوت

رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott)، یک حسابدار حرفه‌ای و تحلیلگر بازار سرمایه در کشور آمریکا بود که سال‌های زیادی را به بررسی داده‌های مربوط به سهام‌های مختلف گذراند.

او در دهه 1930 و در زمان بازنشستگی خود شروع به تحقیق کردن در مورد بازارهای مالی نمود و در همین حین متوجه الگوهای موجی تکرارشونده‌ای را در حرکات قیمت سهام و رفتارهای معامله‌گران شد، پس از این مشاهدات ،الیوت به این نتیجه رسید که بازار سهام، رفتار آشفته ندارد و دارای یک الگوی تکراری می‌باشد که بر اساس آن رفتار می‌کند و این حرکات ناشی از تاثیرات بیرونی بر احساسات معامله‌گران می‌باشد.

از این رو و با توجه به اینکه او این الگوها را در بازارهای مالی بسیار زیاد مشاهده کرده بود، نظریه خود را به‌عنوان یک ابزار بالقوه برای پیش‌بینی حرکات قیمت آتی بازار، پیشنهاد کرد.

شاید بتوان گفت که دلیل اصلی این شخص برای طراحی این فرضیه ،نظریه نیوتن می‌باشد: همان‌طور که نیوتن در قانون خود اعلام کرد، هر عملی، عکس‌العملی دارد؛ بنابراین، برای هر حرکتی در بازار سرمایه، یک اصلاح وجود دارد.

نظریه امواج الیوت، در سال 1935 مورد توجه عموم معامله‌گران قرار گرفت و اولین کتابی که در زمینه تحقیقات الیوت منتشر شد، کتاب اصل موج (The Wave Principle) بود.

نظریه الیوت کمک می‌کند تا بهتر حرکات آینده قیمت بهتر پیش‌بینی شود و بر اساس این نظریه اگر بتوان الگوهای تکراری قیمت‌ها را به درستی تشخیص داد، آن‌گاه می‌توان جهت حرکت قیمت را به خوبی تشخصی داد ازاین رو نظریه امواج ، برای معامله‌گران بسیار جذاب است.

این نظریه تا حد زیادی شبیه به نظریه چارلز هنری داو (Charles Henry Dow) می‌باشد که ممکن است الهام‌گرفته از نظریه داو باشد.

از امواج الیوت برای توصیف و تحلیل نوسانات قیمت در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی مانند بورس استفاده می‌شود. در حقیقت این امواج سه هدف اصلی دارند:

۱. پیش‌بینی مسیر حرکت بازار

۲. مشخص کردن نقاط بازگشت

۳. راهنمایی گرفتن به منظور ورود و خروج از موقعیت‌های معاملات

آموزش تحلیل تکنیکال پیشرفته، نظریه امواج الیوت

Elliott Wave Theory

سال ۱۹۳۸ کتاب اصول موج به عنوان اولین مرجع برای مبحثی که امروزه به نام نظریه امواج الیوت شناخته می شود منتشر شد.

تاریخچه نظریه موج الیوت

۱۹۳۸ کتاب اصول موج به عنوان اولین مرجع برای مبحثی که امروزه به نام نظریه موج الیوت شناخته میشود منتشر شد.
۱۹۶۴ الیوت دو سال قبل از مرگش در سال کتاب راز هستی تلاش و کارهای خود را نوشت.
۱۹۷۸ فروست و رابرت پرچتر با همکاری هم کتاب نظریه امواج الیوت را منتشر کردند.
۱۹۸۰ پرچتر در کتاب تلاش های بزرگ الیوت اثری ماندگار باقی گذاشت.

اصول اولیه موج

سه جنبه مهم در نظریه موج وجود دارد: الگو, نسبت، زمان
الگو در نظریه موج به الگوهای موج و اشکال آن اشاره دارد که مهمترین جزء نظریه است.
تحلیل نسبت ها برای تعیین نقاط صحیح و قیمت های هدف از طریق اندازه گیری ارتباط بین موج های مختلف کاربرد دارد.
روابط زمان برای تایید کردن الگوهای موج و نسبت ها بکار می رود.
نظریه موج الیوت اصولاً برای میانگین های بزرگ بازار سرمایه بکار می رود مخصوصاً برای میانگین صنایع داوجونز.
ابتدایی ترین تعریف این نظریه: بازار سرمایه براساس یک آهنگ یا ریتم مکرر شامل ۵ موج افزایشی حرکت میکند که در ادامه با ۳ موج کاهشی همراه می شود.

موج های ۱-۳-۵ موج های صعودی و موج های ۲-۴ (موج های تصحیح ) برخلاف روند صعودی حرکت می کنند. بعد از اینکه ۵ موج پیش رونده کامل شد سه موج تصحیح کننده شروع می شوند که با a-b-c مشخص شده اند.

با وجود فرم ثابت امواج، درجات مختلفی از اهمیت آنها وجود دارد. روندها؛ درجات بسیار مخلفی دارند. الیوت روند را به ۹ درجه مختلف از لحاظ اهمیت یا بزرگی طبقه بندی کرد که از دورهای عظیم ۲۰۰ ساله تا دورهای چند ساعتی را شامل می شود. این نکته را در نظر داشته باشیم که ۸ موج مقدماتی به اینکه در کدام درجه از روند قرار دارد ارتباطی ندارد.

هر موج به موج هایی با درجات کوچکتر تقسیم می شود. در این حالت هر موج قسمتی از موج بزرگتر و با درجه بیشتر است.
Submicro – minutes to hours دقیقه به ساعت
Micro – hours to days ساعت به روز
Subminuette – days to weeks روز به ھفته
Minuette – days to months روز به ماه
Minute – weeks to months ھفته به ماه
Minor – weeks to quarters یک چھارم ھفته
Intermediate – months to quarters یک چھارم ماه
Primary – months to years ماه به سال
Cycle – quarters to years سال(سه ماه ۱/۴)
Supercycle – years سالانه
Grand Supercycle – decades or longer طولانی تر


که در این تقسیم بندی به شماره موجهای ۱- ۲-۳-۵-۸-۱۳-۲۱-۳۴–۵۵-۸۹-۱۴۴ -… می رسیم که این شماره موجها همان سری اعداد فیبونانچی می باشد که پایه و اساس ریاضیات نظریه امواج الیوت می باشد.

توانایی مشخص کردن ۳ یا ۵ موج در به کاربردن این نظریه آشکارا اهمیت زیادی دارد.این اطلاعات به تحلیگر می گوید در آینده منتظر چه چیزی می باشد.
به عنوان مثال حرکت کامل ۵ موج به این معنی است که این فقط قسمتی از حرکت موج بزرگتر کامل شده و این موج بزرگ ادامه دارد (اگر ۵ موج آخر از موج بزرگ نباشد). یک نکته مهم باید به خاطر داشته باشیم که مرحله تصحیح (a-b-c) هرگز در این ۵ موج اتفاق نمی افتد.
اگر در بازار افزایشی ۵ موج نزولی مشاهد شد بیانگر اینست که احتمالا این اولین موج از ۳ موج کاهشی a-b-c می باشد و احتمالاً شاهد نزول بیشتر روند خواهیم بود.
در بازار کاهشی ۳ موج صعودی باید کاملا در ادامه روند نزولی باشد و اگر ۵ موج صعودی دیده شد می تواند اخطار واقعی برای شروع حرکت صعودی تلقی شود و احتمالا ممکن است این اولین موج روند صعودی باشد.

قوانین تحلیلی الیوت

الیوت سه اصل برای تفسیر قانون خود بیان کرد:
۱. موج ۲ هیچ وقت به اندازه صد درصد موج ۱ بازگشت نمی کند.
۲. موج ۳ هیچ وقت کوتاه ترین موج نیست.
۳. موج ۴ هیچ وقت وارد دامنه موج ۱ نمی شود.

ویژگی های موج ها

۱. موج ۱ :پیدا کردن این موج کار مشکلی است زیرا این موج اغلب به نظر یک موج اصلاحی می رسد. این موج کوتاه ترین موج در میان موج های حرکتی است.
۲. موج ۲ :پیدا کردن این موج بدلیل ساختار سه موجی آن کار آسان تری است. این موج در حدود ۰.۶۱۸ درصد از موج یک ادامه می یابد.معمولا زیگزاگ ها (یکی از موج های اصلاحی )در این موج ظاهر می شوند.
۳. موج ۳ :این موج معمولا بلند ترین موج در میان موج های حرکتی است و معمولا امتدادها (Extensions) در این موج رخ می دهند در هر حال کوتاه ترین موج نیست.در این موج معمولا حجم معاملات بازار بالاست و اخبار فاندامنتال از این موج حمایت می کنند.
۴. موج ۴: بر اساس قانون تناوب الیوت اگر موج دوم پیچیده باشد موج چهار پیچیده گی کمتری دارد و برعکس . توجه اینکه این موج هیچ وقت وارد حریم موج یک نمی شود.
۵. موج ۵ :این موج آخرین موج حرکتی محسوب می گردد و معمولا بایستی فراتر از اوج نقطه موج سوم پیش روند و اما گاهی این اتفاق نمی افتد و اصطلاحا ” شکست ” و یا “کوتاه شدگی ” (Truncation) رخ می دهد.

موج A: پیدا کردن موج A کار چندان آسانی نیست. بهترین راه برای این کار پیدا کردن موجی با ۵ موج فرعی است.

موجB: موج B ممکن است با تنوعات و پیچیدگی های فراوانی همراه باشد زیرا که در زمان تشکیل این موج آخرین خریداران تلاش دارند که آخرین سودهای خود را از بازاری که صعودی بوده است کسب کنند و فروشندگان تلاش دارند که وضعیت را امتحان کنند و درصورت امکان دست به فروش
بزنند.

موج C: موج C پایان روند را نشان می دهد این موج که بعد از یک بازار صعودی به وجود آمده است با رسیدن به نرخی پایین تر از نرخ حداقل موج A به اتمام می رسد.

موج های تصحیح گر

موج های اصلاحی نسبت به موج های حرکتی از پیچیدگی بیشتری برخوردارند معمولا تا تکمیل نشوند نمی توان آنها را تشخیص داد. برای موج های اصلاحی فقط یک قانون وجود دارد و آن اینکه این موج ها فقط شامل ۵ موج نمی شوند (موج های تصحیح گر هرگز با ۵ موج اتفاق نمی افتند. موج های تصحیح گر ۳ تاهستند(به استثنای مثلث ها).
یعنی اینکه چنانچه در یک بازار افزایشی ۵ موج نزولی دیدید این هرگز پایان اصلاح نیست بلکه بخشی از آن است و الگو هنوز کامل نشده است. انواع این موج ها به شرح ذیل می باشند:

۱. زیگزاگ

الگوی ۳ موج تصحیح گر هستند که برخلاف روند بزرگتر حرکت می کنند .ساختار این موج ها بصورت ۵-۳-۵ (از چپ به راست بخوانید) . زیگزاگ ها خود شامل سه دسته تنها، دوقلو و سه قلو ظاهر می باشند.


می بینید که موج وسط یعنی موج B مقدار کمی به سمت موج A باز می گردد ولی موج C کاملا از انتهای موج A فراتر رفته است.

زیگزاگ ها بوسیله سری های سه تایی از هم جدا می شوند مانند موج X در شکل ذیل.
نکته : هر موجی مانند X نشانگر این است که زیگزاگی دیگر در راه است. از ویژه گی های زیگزاگ ها باید گفت که این موج معمولا در موج دوم از موج های اصلی ظاهر میشود و بندرت در موج چهارم دیده شده است.
یکی از انواع زیگزاگ ها که کمتر مشاهده می شود زیگزاگ دوبل نام دارد. اغلب در الگوهای بزرگ تصحیحی اتفاق می افتد.این نوع متفاوتی از الگوی زیگزاگ ۵-۳-۵ مرتبط با الگوی a-b-c میانی است.

۲. پهنه ها

تمایز بین پهنه ها و زیگزاگ این است که پهنه ها از الگوی ۳-۳-۵ پیروی می کند.
پهنه ها بیشتر علامت تقویت بازار افزایشی هستند وبیشتر الگوی تحکیمی بشمار می آیند تا الگوی تصحیحی. برای مثال در یک بازار افزایشی تا نقطه اولیه موج A صعود می کند که این نشان از قدرت مضاعف روند بزرگ حاکم دارد. موج C نیز به حوالی انتهایی موج A باز می گردد برخلاف زیزاگها که موج C کاملا در پایین انتهای موج A قرار می گیرد.

دو نوع غیر عادی پهنه تصحیحی نیز وجود دارد:
۱. نوع پهن شونده یا منبسط که به شکل زیر می باشد که موج B فراتر از نقطه شروع موج A بالاتر رفته و انتهای موج C نیز پایین تر از موج A می رود.
۲. نوع دیگری آن: موج B به بالای موج A می رسد ولی موج C نمی تواند به انتهای موج A برسد که این حالت در بازار افزایشی ، نشانگر قوی بودن بازار است. که بنام پهنه دونده شناخته شده است .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.