نحوه محاسبه حاشیه سود کسب و کار
قیمت گذاری محصولات شما به تعدادی از عوامل داخلی و خارجی کسب و کار شما بستگی دارد.
یکی از این عوامل حاشیه سود است. اما آیا می دانید چگونه حاشیه سود ایده آل برای کسب و کار خود را محاسبه کنید؟
در هر محصول چند درصد باید درآمد کسب کنم؟ نگران نباشید، ما در این مقاله همه اینها را برای شما توضیح خواهیم داد.
اولین چیزی که باید بدانید این است که حاشیه سود با خود سود متفاوت است.
خوب، چطور بله؟ درست است! اساسا، سود تفاوت بین ارزش فروش و ارزش تمام شده آن محصول است.
من حاشیه سود درصدی است که از نسبت بین سود و کل گردش مالی کسب و کار به دست می آید.
بنابراین فرمول محاسبه حاشیه سود به این صورت خواهد بود:
حاشیه سود = کل سود/درآمد و در آخر آن را در 100 ضرب کنید.
مثال در عمل می خواهید؟ پس بیا انجامش بدیم! بیایید فرض کنیم شما با آن کار می کنید فروش پوشاک و شما یک پیراهن از تامین کننده خود خریداری کرده اید که قیمت آن 20 دلار است و آن پیراهن را در فروشگاه خود به قیمت 50 دلار می فروشید.
بنابراین، از آنجایی که حاشیه سود تقسیم سود بر درآمد است، صورت حساب چیزی شبیه به این خواهد بود: سود، در این مورد، 30 دلار خواهد بود، زیرا ما این پیراهن را به قیمت 50 دلار می فروشیم و آن را به قیمت 20 دلار می خریم.
بنابراین، تفاوت این دو 30 دلار است. این سود ما خواهد بود. حالا آن 30 دلار را می گیریم و بر 50 دلار تقسیم می کنیم که قیمت فروش این کالا است. این عدد 0,6 به دست میآید که با ضرب در 100، 60% بدست میآید.
و این یعنی 60 درصد ارزش فروش این بلوز سود است. اما به یاد داشته باشید که این است سود ناخالص یا حاشیه ناخالص
حاشیه سود خالص
در مورد قبلی، ما دیگر هزینه های تجاری را تجزیه و تحلیل نکردیم، فقط به رابطه بین قیمت فروش و بهای تمام شده آن محصول نگاه کردیم.
و فراتر از حاشیه سود ناخالص، ما همچنین داریم حاشیه سود خالص که علاوه بر هزینه های مربوط به خود محصول، سایر هزینه ها مانند مالیات، عوارض و هزینه های عمومی تجاری را نیز شامل می شود.
بنابراین، فرمول محاسبه حاشیه سود خالص به صورت زیر است:
حاشیه خالص = درآمد خالص (پس از کسر مالیات) / درآمد کل.
و در پایان باید در 100 ضرب کنیم.
اگر به مثال قبلی خود برگردیم، اگر 6 درصد مالیات بر فروش 50 دلاری بپردازید، در مجموع 3 دلار مالیات به شما تعلق می گیرد.
بنابراین، در این مورد، سود 30 دلاری قبلاً به 27 دلار کاهش یافته است، یعنی حاشیه سود خالص شما به این صورت خواهد بود: 27/50 ضربدر 100، که در مجموع 54 درصد می دهد.
این می تواند حاشیه سود خالص شما باشد. اما، ممکن است بپرسید، چگونه می توانم بفهمم که حاشیه سودی که روی محصولاتم می روش محاسبه حاشیه فروش گذارم بهینه است؟
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، هیچ پاسخ درستی برای آن وجود ندارد.
برای اینکه بفهمید چگونه قیمت فروش خود را محاسبه کنید و بفهمید که آیا حاشیه سودی که وارد کرده اید برای آن درست است یا خیر کار تو، روش محاسبه حاشیه فروش باید نگاه وسیع تری داشته باشید.
به عنوان مثال، اگر شرکت شما دوران سخت یا ناپایداری را سپری می کند، ممکن است برای شما جالب باشد که رقابت در برابر رقبای خود را افزایش دهید. برای آن، می توانید تصمیم بگیرید که حاشیه سود خود را کاهش دهید و میزان فروش را افزایش دهید.
حال اگر بازار مناسب است و تقاضا در ماههای اخیر رشد کرده است، در این صورت بهتر است به فکر افزایش حاشیه سود خود باشید.
ببینید چگونه چیزی به نام "حاشیه سود ایده آل برای همه شرکت ها" وجود ندارد؟ آنچه وجود دارد یک حاشیه سود ایده آل برای هر لحظه و برای هر شرکت است.
3 نکته اضافی
اکنون، لحظه مهم این مقاله: نکاتی را که می خواهیم به شما ارائه دهیم تا به شما در تعیین حاشیه سود ایده آل برای کسب و کارتان کمک کنیم، رعایت کنید.
1. قیمت محصولات خود را به درستی تعیین کنید
شما باید محصولات خود را به درستی قیمت گذاری کنید. و این را می توان با استفاده از فرمولی به نام انجام داد نشانه گذاری، که چندین فاکتور را در نظر می گیرد که برای هر شرکت مهم است.
2. هزینه ها، هزینه های ثابت و متغیر خود را در نظر بگیرید
نکته مهم دیگر این است که هزینه ها و هزینه های ثابت و متغیر خود را در نظر بگیرید.
هرگز (تحت هیچ شرایطی) حاشیه سود خود را بر اساس آنچه می خواهید برنده شوید یا آنچه فکر می کنید شایسته برنده شدن هستید تعیین نکنید.
در نظر گرفتن عناصری مانند: نیروی کار، مواد اولیه، تعداد ساعات کار، اجاره و غیره ضروری است.
3. بدانید چگونه سود را از حاشیه سود متمایز کنید
همانطور که در ابتدای مقاله بحث شد، ضروری است که بدانید چگونه بین سود و حاشیه سود تمایز قائل شوید و سپس در واقع روی حاشیه سود که درصد است تمرکز کنید.
بدین ترتیب می توان اقلام را با توجه به تقاضایی که در بازار دارد قیمت گذاری کرد.
آگاهی از هر چیزی که وارد و خارج می شود ضروری است جعبه شرکت شما، زیرا به این ترتیب می توانید اهداف را بهتر ترسیم کنید و درصدی را برای قرار دادن در بالای محصولات تعریف کنید.
نقطه سر به سر چیست و چگونه محاسبه می شود؟
نقطه سربه سرسطحی از فعالیت واحد تجاری است که در آن درآمد فروش با هزینه ها مساوی باشد. یعنی در نقطه سر به سر نه سود وجود دارد و نه زیان.
روش های بدست آوردن نقطه سر به سر چیست؟
روش رسم نمودار- روش حاشیه سود- روش تحلیلی از طریق فرمول
چه عواملی نقطه سر به سر را کاهش می دهند؟
افزایش قیمت محصولات،تحلیل حاشیه سود، تخفیف ها و… از عوامل کاهنده نقطه سر به سر است.
حتما تا به حال نقطه سربهسر را شنیده اید، این مفهوم که با BEP نشان داده می شود برگرفته از کلمات Break Even Point است. نقطه سربه سر سطحی از فعالیت واحد تجاری است که در آن سطح جمع درآمد فروش با جمع هزینه های فروش مساوی باشد. یعنی در این نقطه نه سود وجود دارد و نه زیان. در این سری از مقالات آموزش رایگان حسابداری قصد داریم به آموزش نحوه محاسبه نقطه سر به سر و مزایا و معایب آن و همچنین فرمول و نحوه محاسبه این نقطه بپردازیم.
تعریف نقطه سر به سر
اگر درآمد بیشتر از نقطه سربه سر باشد بنگاه اقتصادی سود خواهد کرد و اگر میزان درآمد کمتر از این نقطه باشد بنگاه اقتصادی زیان خواهد کرد. مدیران با دانستن این نقطه می توانند برنامه فروش را تنظیم کنند و از عملیات موسسه ایجاد سود نمایند. برای اینکه بتوانیم نقطه سربه سر را به درستی محاسبه کنیم باید درک درستی از ماهیت هزینه های به کار گرفته شده در تولید داشته باشیم، یعنی بدانیم کدام هزینه، متغیر، ثابت یا نیمه متغیر است. به عبارتی در نقطه سر به سر، جمع هزینه ثابت و متغیر با درآمد کل برابر است. این نقطه تاثیر مستقیمی بر صورتهای مالی تسلیمی به سازمان مالیاتی ندارد؛ بلکه برای برآورد درآمد و هزینه بنگاه اقتصادی کاربرد دارد.
تعریف هزینههای ثابت و متغیر
هزینه های ثابت، متغیر و نیمه متغیر هر کدام ویژگی منحصر به فردی دارند:
هزینه متغیر (VC) بستگی به تعداد تولید دارند و به نسبت سطح فعالیت موسسه تغییر می کنند. هر چه سطح فعالیت (تعداد تولید) بیشتر باشد، جمع این هزینه ها نیز بیشتر می شود.
هزینه نیمه متغیر، قسمتی از آنها ثابت و قسمت دیگر متغیر هستند.
هزینههای ثابت، با کاهش یا افزایش تولید یا خدمات کاهش پیدا نمیکند. این هزینهها مستقل از نوع و میزان فعالیت بنگاههای اقتصادی در زمان مقرر باید پرداخت شوند. هزینههای ثابت وابسته به زمان هستند.
مزایا و معایب تحلیل نقطه سر به سر چیست؟
مزایای نقطه سر به سر
این مفهوم در صنعت و کسب وکار، کاربردهای متفاوتی دارد. بعضی از مزایای استفاده از آن عبارتند از:
🔹 تخمین دقیقی از واحدهایی که باید به فروش برسد تا رسیدن به سود
🔹 کمک به شناسایی هزینههای ثابت و متغیر و ایجاد هماهنگی بین هزینههای ثابت و متغیر
🔹 ابزاری موثر برای تعیین اهداف فروش
🔹 پیش بینی سودآوری تولید با استفاده از تغییرات و کارآیی هزینهها
🔹 پیش بینی سود و زیان در سطوح مختلف تولید و فروش
🔹 پیش بینی اثرات تغییرات قیمت محصول
🔹 ارزیابی تقاضاهای آتی محصولات
🔹 استفاده از فرصت های جذب سرمایه گذار با دریافت وام با تحلیل BEP
🔹 در اختیار قراردادن اطلاعات مهم و موثر در تصمیم گیری مدیران واحد اقتصادی
پیش بینی روش محاسبه حاشیه فروش اثرات تغییرات قیمت محصول از مزایا و كوتاه مدت بودن تجزيه و تحليل نقطه سربه سر از معایب آن است
معایب نقطه سر به سر
فرضیات این مفهوم مانند بقیه اطلاعات تحلیلی دارای محدودیت و معایبی است که به شرح زیر است:
♦️ یکی از فروض این مفهوم این است که تولید با درآمد و هزینه تغییر نخواهد کرد.
♦️ فرض ثابت بودن فروش و تولید در این نقطه
♦️ معمولا برای یک محصول بکار میرود
♦️ فرض یکسان بودن قیمت فروش در هر میزان تولید
♦️ زمان بر بودن محاسبه و تحلیل این نقطه
♦️ بعضی از سازمانها بعد از دسترسی به این نقطه هدف بسیار بالایی برای خود تعیین میکنند که بسیار تنش زا خواهد بود.
♦️ كوتاه مدت بودن تجزيه و تحليل نقطه سربه سر
♦️ محاسبه نقطه سر به روش محاسبه حاشیه فروش سر در طرح توجیهی در شرایط عدم اطمینان است
♦️ در واقعیت هزينه ها علاوه بر ثابت و متغير شامل هزينه نيمه متغير يا نيمه ثابت هم هست اما در تجزيه و تحليل سر به سر فرض بر داشتن هزينه ثابت و هزينه متغير است.
♦️ در شرایط واقعی کل میزان تولید و فروش هزینه های متغیر و ثابت در سطوح مختلف قابل تغییر است در صورتی که در تحلیل این نقطه فرض بر ثابت بودن قیمت فروش و هزینه های متغیر هر واحد محصول روش محاسبه حاشیه فروش در کل سطوح تولید است.
نمودار نقطه سر به سر
این نمودار رابطه بین درآمد فروش کل TR و هزینه های کل TC را نشان می دهد. محل تلاقی این دو خط نقطه سر بهسر است.
این نمودار رابطه بین درآمد فروش روش محاسبه حاشیه فروش کل TR و هزینه های کل TC را نشان می دهد.
روش رسم نمودار سر به سر به شکل سنتی
دوخط TC و TR را می کشیم، هر جایی که این دو با هم برخورد کردند، نقطه BEP می شود. در این حالت حاشیه فروش نشان داده نمی شود.
روش رسم نمودار سر به سر به شکل هم زمان
دراین روش حاشیه فروش نشان داده می شود.
- حاشیه فروش: تفاوت بین فروش و هزینه های متغیر
- جمع حاشیه فروش: همیشه برابر است با : هزینه ثابت + سود شرکت
- حاشیه فروش باید بیشتر از هزینه های ثابت باشد تا بتواند سودی ایجاد کند.
فرمول محاسبه نقطه سر به سر در حسابداری
رابطه حجم فعالیت سود و هزینه ها از موضوعات مهم مدیریت مالی است. هر شرکت باید بداند که چه مقدار کالا باید تولید کند و بفروشد تا در این نقطه قرار بگیرد یعنی نه سود کند نه زیان.
همچنین اگر میزان تولید یا مبلغ کالاهای خود را تغییر دهد چه اثری بر حجم فعالیتش دارد و بداند چه میزان تولید و فروش داشته باشد که سود مورد نظر را به دست آورد. رابطه فعالیت سود و هزینه ها فرمول نقطه سر به سر در حسابداری است.
در حالت تحلیلی زمانی که هزینهها و درآمدها ثابت هستند و X واحدهای فروش و TC مجموع هزینههای ثابت و TR مجموع درآمدها باشد فرمول این نقطه به صورت زیر محاسبه خواهد شد:
TFC یا FC =هزینههای ثابت
P= قیمت فروش هر واحد
V= هزینههای متغیر هر واحد
عبارت (P-V) اهمیت خاصی دارد که حاشیه سهم واحد نام دارد. مقدار این سود بخشی هزینههای ثابت هر واحد فروش را جبران کرده و محاسبه میکند.
حاشیه فروش (CM)
عبارت است از تفاوت بین قیمت فروش هر واحد (p) و هزینه های متغیر آن یک واحد (vc)
حاشیه فروش کل
تفاوت درآمد فروش کل وهزینه متغیر کل است
TC=TR |
PX = TFC+VX |
PX-VX=TFC |
(P-V) * X= TFC |
X=TFC/P-V |
▪️محاسبه تعداد فروش در نقطه سر به سر
در این روش تعداد فروش ( نه مبلغ) برای محاسبه سر به سری استفاده میشود:
(هزینه متغیر هر واحد-قیمت هر واحد)/هزینه ثابت کل | تعداد واحد فروش در سر به سر |
( P-V )/ FC | Q |
▪️ محاسبه قیمت در نقطه سر به سر
(( قیمت فروش هر واحد/هزینه متغیر هر روش محاسبه حاشیه فروش واحد)-1)/هزینه ثابت کل | قیمت فروش در نقطه سر به سر |
((V/P)-1) /FC | S |
معادلات ریاضی برای محاسبه سر به سر
در این روش برای محاسبه BEP با گذاشتن اعداد مربوط به هزینه ثابت کل، هزینه متغیر هر واحد و قیمت فروش هر واحد به دست می آید.
فرمول محاسبه تعداد فروش در زمان برابری درآمد و هزینه
پس از اینکه تعداد تولید در BEP به دست آمد می توانیم مبلغ فروش در این نقطه را نیز به دست آوریم:
فرمول محاسبه مبلغ فروش در زمان برابری درآمد و هزینه
حاشیه فروش برای محاسبه سر به سر
فرمول مبلغ فروش در سر به سر با توجه به نسبت حاشیه فروش
نحوه محاسبه نقطه سر به سر چند محصولی
برای محاسبه نقطه سر به سر برای چند محصول لازم است درصد ترکیب فروش محصولات را داشته و برای به دست آوردن سر به سر، سود تامینی هر یک از محصولات (حاشیه سود) را به دست آورده سپس سود تامینی هر محصول را در درصد ترکیب آن در فروش ضرب کرده تا سهم سود تامینی هر محصول در سود تامینی ترکیب به دست آید. سپس سودهای تامینی به دست آمده را با هم جمع کرده تا سود تامینی ترکیب به دست آید و آن را در فرمول مربوطه قرار میدهیم تا نقطه سر به سر کل محاسبه شود.
(درصد ترکیب هر محصول در نقطه سر به سر آن محصول ضرب شده تا سهم محصول در این نقطه به دست آید.)
عوامل کاهنده نقطه سر به سر
عواملی که نقطه سر بهسر را کاهش می دهند منجر به سود دهی بیشتر بنگاه اقتصادی می شوند:
1- افزایش قیمت محصولات
2- تحلیل حاشیه سود
مثال محاسبه نقطه سر به سر در حسابداری
مثال 1: یک فروشگاه یک نوع کالا به قیمت هر واحد 400،000 ریال خریداری و انباری اجاره کرده که اجاره سالانه آن 12،000،00 ریال است این فروشگاه هر واحد کالا را به مبلغ 600،000 ریال به فروش میرساند. میخواهیم موارد زیر را حساب کنیم:
- چه تعداد کالا خریداری و به فروش رساند تا نه سود کند نه زیان؟
60 واحد کالا = ( 400،000-600،000)/ 12،000،000
- مبلغ فروش در نقطه سر به سر؟
36،363،636 ریال=((400،000/600،000)-1)/ 12،000،000
مثال: در شرکت آفتاب برای دوره ی مالی منتهی به 99/12/30 هزینه ی ثابت کل 1700,000 ریال و بهای فروش هر واحد 2000 ريال است. هزینه ی متغییر اداری 300 ريال و متغییر فروش 800 ريال است. مدیر شرکت آفتاب می خواهد بداند چه تعداد کالا تولید کند که:
الف) نه سود داشته باشد و نه ضرر؟ و با چه مبلغی؟
فرمول برابری فروش و هزینه
ب) مدیریت شرکت آفتاب بخواهد معادل 1000,000ريال سود داشته باشد؟
نکته ای که در اینجا مطرح است این استکه چون مدیریت شرکت قصد دارد سودی به مقدار 1,000,000ريال داشته باشد پس فرمول
نقطه سر به سر تغییر می کند:
فرمول نقطه سر به سر
دانلود فایل آموزش نقطه سر به سر (pdf)
پیشنهاد ما
نقطه سربهسر، میزانی از تولید بنگاه اقتصادی است که میزان هزینهها با میزان درآمدها یکی میشود و بنگاه در این سطح از تولید نه سود میکند و نه زیان. اگر تولید، بیشتر از این نقطه باشد، بنگاه سود خواهد کرد و اگر کمتر باشد، قطعا زیان خواهد دید.مهمترین مزیت نقطه سر بهسر شناخت رابطه بین هزینه های ثابت و متغیر با قیمت فروش و میزان تولید است. آگاهی در این زمینه به تکنیک بودجه بندی کمک بسیاری زیادی به مدیران خواهد کرد. با آموزش حسابداری و بدست آوردن این نقطه از زیان شرکت و دیگر خطراتی که یک بنگاه اقتصادی در پیش رو دارد، جلوگیری خواهید کرد.
حاشیه سود خالص: فرمول و مثال با یک شرکت بورسی
در ادامه بررسی شاخصهای کلیدی عملکرد مالی، حال می خواهیم حاشیه سود خالص را بررسی کنیم.
سوال اصلی این است که از هر ريال درآمد حاصل شده در شرکت، چقدر سود می کند؟ این شاخص توانایی شرکت را در کنترل هزینه ها نشان می دهد.
فرمول محاسبه
برای محاسبه حاشیه سود تنها به دو عدد نیاز داریم، سود خالص که در مقاله قبل نحوه اندازه گیری آن توضیح داده شده بود و درآمد خالص حاصل از فروش:
مثال محاسباتی
صورت سود و زیان سال 1398 و 1397 شرکت پرداخت الکترونیک سامان کیش را در نظر بگیرید:
طبق فرمول بالا حاشیه سود سال 1398 شرکت پرداخت الکترونیک سامان کیش برابر است با:
- سود خالص یعنی 2434546 تقسیم بر 16443608 که برابر است با: 14.8 درصد
همچنین برای سال 1397 حاشیه سود شرکت برابر بوده است با:
- سود خالص یعنی 2209566 تقسیم بر 12734197 که برابر است با: 17.35
همانطور که مشخص است این شرکت با کاهش حاشیه سود مواجه بوده است.
حاشیه سود خالص باید چه عددی روش محاسبه حاشیه فروش باشد؟
این عدد بستگی خیلی زیادی به صنعت دارد ولی بطور کلی عدد بین 20 تا 40 درصد مناسب است.
برای مثال مقایسه حاشیه سود فصل سوم سالهای 2019 و 2018 بعضی صنایع را در نمودار زیر می توان مشاهده کرد.
روند متوسط حاشیه سود شرکتها در سالهای مختلف چگونه بوده است؟
محاسبه این روند برای شرکتهای مختلف نکات خیلی مهمی را در بردارد و در صورت کفایت داده ها می توان پیش بینی برای سالهای آتی ارائه دارد. برای مثال روند تغییر حاشیه سود خالص شرکتهای S&P500 از سال 1979 الی 2013 به صورت زیر بوده است.
حسابداری با نگرش سیستمی؛ یک قدم رو به جلو
نمودارهای درآمد کل و هزینه متغیر با تعداد تولید رابطه مستقیم دارند و نمودار هزینه ثابت با تعداد تولید بدون رابطه است. بنابراین نمودار های درآمد کل و هزینه متغیر کل و هزینه های ثابت به شکل زیر خواهد بود :
FC : معرف هزینه ثابت؛ VC:معرف هزینه متغییر TR : معرف درآمد کل میباشد.
همانطور که میدانیم نمودار هزینه کل از جمع دو نمودار هزینه ثابت کل و نمودار هزینه متغیر کل بدست می آید که آن را با TC نشان می دهند. بنابراین نموادر TC از FC شروع شده و موازی با VC پیشرفت می کند. مطابق شکل زیر :
نقطه سر به سر در نمودار بالا مکانی است که درآمد کل با هزینه کل مساوی می شود. یعنی محلی که خط درآمد کل: TR و خط هزینه کل : TC را قطع مینماید. سطح زیرین نقطه سر به سر منطقه زیان و بالای آن منطقه سود را نشان می دهد.
نتیجه می گیریم که در نقطه سر به سر، حاشیه فروش برابر هزینه ثابت FC است.
حال بررسی مینماییم که اگر نقطه ای غیر از Qb را انتخاب نماییم چه اتفاقی رخ خواهد داد.
با در نظر گرفتن نقطه Q2 نمودار درآمد کل TR بالاتر از نمودار هزینه کل TC قرار می گیرد که این تفاوت سود شناسایی می شود. هزینه متغیر کل در این نقطه از تفاوت هزینه کل TC و هزینه ثابت FC حاصل می شود.
و حاشیه فروش نیز از TR - VC حاصل می شود که در نمودار با آبی پررنگ نشان داده شده است.
با توجه به مطالب بالا می توانیم هنگامی که سود حاصل میشود رابطه ی زیر را برای محاسبه ی حاشیه فروش استفاده کنیم:
این بار یک نقطه را در منطقه زیان در نظر می گیریم :
با در نظر داشتن نقطه Q1 خط درآمد TR پایین تر از خط هزینه کل TC قرار می گیرد بنابراین تفاوت این دو خط به عنوان زیان شناسایی می شود. هزینه متغیر کل در این نقطه از تفاوت هزینه کل TC و هزینه ثابت FC حاصل می شود و حاشیه فروش نیز از TR - VC حاصل می شود که در نمودار با قرمز پررنگ نشان داده شده است.
با توجه به مطالب مذکور می توانیم هنگامی که زیان حاصل میشود رابطه زیر را برای محاسبه حاشیه فروش استفاده کنیم:
اکنون ببینیم در نقطه ی سر به سر رابطه ی بالا به چه شکلی در می آید :
در نمودار بالا دیدیم که در نقطه سر به سر حاشیه فروش برابر با هزینه ثابت شد.پس هنگامی که در نقطه سر به سر هستیم می توانیم رابطه ی زیر را برای محاسبه حاشیه فروش استفاده کنیم.
حاشیه سود چیست؟ | معرفی انواع حاشیه سود و نحوه محاسبه آنها
بررسی حاشیه سود در سازمانها، شرکتها، واحدهای تولیدی یا خدماتی کمک میکند تا تمام جنبههای مربوط به کسبوکار و عملکرد را ارزیابی کرده و در پی بهبود آن باشند. حاشیه سود انواع مختلفی دارد که ما در این مقاله انواع حاشیه سود روش محاسبه حاشیه فروش و تفاوت و کاربرد آنها را مورد بررسی قرار میدهیم. بررسی سودهای حاصل از فعالیت نهادهای اقتصادی، علاوه بر مدیران این سازمانها میتواند برای گروههای مختلف از جامعه بسیار مفید باشد. برای مثال تحلیلگران حرفهای و بنیادی بازارهای مالی با بررسی صورتهای مالی شرکتها، به ارزش ذاتی سهام آنها پی میبرند. این افراد میتوانند در پی این بررسیها، بهترین نمونههای سرمایهگذاری را پیدا کنند.
حاشیه سود چیست؟
حاشیه سود یا «Profit margin» مفهومی است که به کمک آن مقدار سود حاصل از فعالیتهای اقتصادی در برابر هر دلار یا ریال را اندازه میگیرند. در واقع اندازهگیری حاشیه سود شرکتها باعث میشود تا سهامداران بتوانند مقدار سوددهی آنها را اندازه گرفته و به ارزش ذاتی سهامشان پی ببرند. Profit margin را میتوان میزان توانایی یک شرکت در کنترل هزینهها دانست. هرچقدر عدد سود بدست آمده بیشتر باشد، یعنی عملکرد شرکت در مهار و مدیریت هزینهها بالاتر بوده. هرچقدر هم عدد سود به دست آمده کمتر باشد، به این معنی است که شرکت در کاهش و مدیریت هزینهها، عملکرد ضعیفی داشته است.
بررسی و کاربرد profit margin
حاشیه سود بهصورت کلی، یک دید کلی در مورد شرکتها به تحلیلگران میدهد تا به یک نتیجهی کلی در مورد ساختار، شیوه عمل و بازدهی شرکتها برسند. اطلاعات بدست آمده از محاسبه آن به معاملهگران کمک میکند تا بهترین و باارزشترین سهام را برای خرید انتخاب کنند. همچنین اگر عملکرد کلی یک شرکت، رو به وخامت باشد، نتیجهگیریها حاکی از فروش سهام آن شرکت خواهد بود.
انواع حاشیه سود
حاشیه سود انواع مختلفی دارد که با روشهای گوناگونی محاسبه میشود که در هر روش آن، بخشی از عملکرد سازمان مورد توجه قرار میگیرد. در ادامه به انواع حاشیه سود میپردازیم.
سود خالص
حاشیه سود خالص یا «Net Profit Margin» به سودی گفته میشود که پس از کسر تمام هزینههای مربوط به مواد اولیه، خط تولید، حقوق و دستمزد، مالیات، هزینههای عملیاتی و …. بدست میآید. به این نوع بازدهی، سود خالص میگویند، چراکه مقدار سود نهایی را مشخص میکند و به صورت درصد بیان میشود. برای مثال، اگر سود خالص یک شرکت برابر با ۲۵ ٪ باشد، یعنی از ۱۰۰ تومان فروش این شرکت، ۲۵ تومان آن سود خالص و نهایی بوده است.
سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص یا «Gross Profit Margin» به سودی گفته میشود که بدون کسر هزینههای لازم در تولید، توزیع، مالیات و ….. بدست میآید. به این بازدهی، سود ناخالص میگویند، چون هزینههای دخیل در تولید آن نیز همراه سود در نظر گرفته میشوند.
سود عملیاتی
حاشیه سود عملیاتی یا «Operating Profit Margin» به سودی گفته میشود که هزینههای متغیر تولید از آن کسر شده است. این نوع از بازدهی، چون دید متوسطی به نسبت دو نوع سود دیگر به ما میدهد، کاربردیتر است. هزینههای متغیر تولید را میتوان هزینههای مربوط به دستمزد، مواد خام و سایر هزینههای عمومی در نظر گرفت که از سود کلی کسر میشود. البته هزینه مالیات به هیچ وجه در سود عملیاتی کسر نمیشود، این در حالی است که در محاسبهی سود خالص، تمام هزینهها، حتی هزینهی مالیات نیز از سود اصلی کسر خواهد شد.
نحوه محاسبه حاشیه سود
محاسبه هر یک از انواع حاشیههای سود به شیوه نسبتاً متفاوتی ارزیابی میشود؛ اما بهصورت کلی در بررسی تمام این سودها، سود بدست آمده بر مقدار فروش تقسیم میشود. به عنوان مثال برای محاسبهی سود عملیاتی باید درآمد عملیاتی را به فروش خالص تقسیم نمایید. در این فرمول، درآمد عملیاتی، به درآمد یک شرکت قبل از پرداخت بهرهها و مالیات گفته میشود که بر کل فروش آن سازمان تقسیم شده تا حاشیه سود عملیاتی آن بدست بیاید. همچنین برای محاسبهی سود ناخالص نیز «قیمت تمام شده» را از «قیمت فروش» یک محصول کسر میکنیم. یعنی اگر یک محصول خاص با قیمت ۱۰۰۰ تومان در بازار به فروش رسیده باشد و قیمت تمام شدهی آن برای شرکت ۵۰۰ تومان باشد، سود ناخالص آن محصول برابر با ۵۰ ٪ یا ۵۰۰ تومان خواهد بود. برای محاسبهی سود خالص نیز باید تمام هزینهها از سود اصلی کسر شود.
سخن نهایی
استراتژیهای فراوانی وجود دارد که مدیران با بکارگیری آنها میتوانند هزینهها را کاهش داده و مقدار سود را بالاتر ببرند، بدون اینکه به کیفیت محصولات خللی وارد شود. بنابراین وقتی یک شرکت، حاشیه سود پایینی دارد، یعنی تیم مدیریت آن از توانایی کافی برای کنترل هزینهها و کاهش سود برخوردار نیست. اگرچه کاهش کاهش و افزایش حاشیه سود، حاصل شیوههای متفاوت کاری مدیران است که میتواند پس از مدتی به حالت عادی برگردد یا فروش بیشتری را رقم بزند، اما رسیدن به یک درک کلی در مورد عملکرد سازمانها، به بررسیهای بنیادی بیشتری بستگی دارد. افراد مبتدی که به تازگی وارد بازار بورس شدهاند یا افرادی که میخواهند تحلیل بنیادی را فرابگیرند، میتوانند از آموزشهای جامع این مفاهیم در سایت دلفینوِست استفاده کنند. چراکه موفقیت در بازارهای مالی، تنها به دانش و تخصص معاملهگران وابسته است.
برای یادگیری “انواع سود” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
دیدگاه شما