ارز غیرمتمرکز چیست؟


نشست جهانی متاونچر دبلیو او دبلیو قرار است در 14 و 15 دسامبر امسال در بانکوک، برگزار گردد. سازمان دهندگان این برنامه، صندوق متاونچر و دبیرخانه نشست دبلیو او دبلیو هستند.

آیا ساختار سیاسی در ایران مفهوم بانک مرکزی را درک کرده است؟

پویا ناظران

یکی از برجسته‌ترین معضلات اقتصادی ما تورم مزمن بالاست که ریشه در وضعیت بانک مرکزی دارد. اما این وضعیت این سوال را به ذهن متبادر می‌کند که مگر بانک مرکزی کشور ما با بانک مرکزی متعارف در دیگر نقاط دنیا چه تفاوتی دارد که این آثار و تبعات متفاوت را برای اقتصاد کشور به همراه ارز غیرمتمرکز چیست؟ داشته است؟ شاید بتوان پاسخ را در مسیری که این نهاد در سایر کشورها و در کشور ما طی کرده جست‌وجو کرد.

آیا ساختار سیاسی در ایران مفهوم بانک مرکزی را درک کرده است؟

ابتدا لازم است به نکته‌ای اشاره کنم. بعضی از کشورهای دنیا در مقاطعی اصلاً پول ملی نداشتند؛ مثل همین آمریکا که تا همین 200 سال پیش پول ملی نداشت. در آن دوران هر بانکی پول خود را منتشر می‌کرد و به جای پول ملی در آن کشور پول خصوصی وجود داشت. این شرایط چالش‌هایی ایجاد می‌کرد. یکی از آن چالش‌ها این بود که مثلاً فرض کنید شخصی در بانکی سپرده داشت و می‌خواست از نفر دیگری کالایی بخرد که آن فرد دارای سپرده در بانک دیگری بود. در این شرایط نفر اول باید دلار بانک خود را به دلار بانک آن شخص تبدیل می‌کرد تا بتواند با پولی که به حساب او قابل واریز است،‌ خرید خود را انجام دهد. البته این اقدام وقتی قرار بود در یک شهر انجام شود چندان سخت نبود، زمانی دشواری‌های آن مشخص می‌شد که قرار بود فرد به شهری دیگر برود و در آن شهر اقدام به خرید کند و از قضا بانکی هم که در آن حساب داشت در شهر مقصد شعبه نداشت. مشابه این تجربه را تاحدودی افرادی که به کشورهای دیگر سفر می‌کنند، درک می‌کنند. مثلاً زمانی که می‌خواهید از ایران به ترکیه یا اروپا سفر کنید باید ریال را به لیر و یورو تبدیل کنید. این خود اقدامی زمان‌بر و هزینه‌بر است، حالا تصور کنید در آمریکای آن دوران افراد هنگام رفتن شهری به شهر دیگر یا از منطقه‌ای به منطقه دیگر دچار چنین چالشی بودند. نتیجه آن شد که ایجاد یک پول استاندارد مدنظر قرار گرفت.

ظهور بانک‌های مرکزی

بانک‌های مرکزی پول ملی را به عنوان یک پول استاندارد مورد پذیرش توسط بانک‌های مختلف ارائه می‌کنند. این استانداردسازی، تجارت را تسهیل می‌کند. اما ارز غیرمتمرکز چیست؟ یکسری چالش هم به همراه می‌آورد. پیشتر در زمانی که هر بانکی پول خود را منتشر می‌کرد، خود مسوول تبعات انتشار بیشتر یا کمتر از حد پول یا اعطای اعتبار غیربهینه و امثال آن هم بود. به این ترتیب هزینه تصمیمات غلط هر بانکی بر عهده خودش بوده است. مثلاً اگر بیش از حد پول چاپ می‌کرد، آن پول بی‌ارزش شده، مردم از آن پول استفاده نکرده و بانک رقابت را می‌باخته است. اما زمانی که پول ملی به میدان می‌آید نوعی کژمنشی هم اتفاق می‌افتد. مثلاً بانکی می‌تواند بیش از حد اعتبار اعطا و در رشد نقدینگی کشور نقش‌آفرینی کند. چراکه می‌داند هزینه آن بر کل نظام بانکی سرشکن خواهد شد. در واقع این بانک با اعطای اعتبار نفع بسیاری می‌برد ولی هزینه‌های متناسب با آن نفع را دیگران می‌پردازند. این شرایطی بود که بانک مرکزی را بر آن داشت تا در گام دوم تلاش کند با ایجاد و اعمال ضوابطی مشکل پیش‌آمده را حل کند. مثلاً اینکه نکول را تعریف کرده، ورشکستگی را به عنوان حقوق متقابل شرکای مختلف یک بانک یا شرکت تبیین کند. در حالی که اعتبارسنجی را هم به عنوان یک رویه در بانک‌ها اعمال کرد. در واقع باید این اطمینان حاصل شود که حداقلی از استاندارد اعتبارسنجی رعایت می‌شود. در حالی که باید نوع خاصی از حسابداری هم برای بانک‌ها طراحی شود. باید در نظر داشته باشیم که موسسات مالی مثل شرکت‌های عادی نیستند. در واقع باید حسابداری پیچیده‌تری داشته باشند چراکه آنچه با آن سروکار دارند مثل خرید مواد اولیه و تولید محصول و فروش آن نیست. بانک‌ها با قرارداد سروکار دارند. آنها در قالب قرارداد تامین مالی کرده و با قرارداد تامین مالی می‌شوند و از محل تفاوت این دو قرارداد است که می‌توانند درآمد کسب کنند. این وضعیت ماهیتاً متفاوت با شرکت‌های تجاری و صنعتی بوده و به‌طور طبیعی حسابداری آن هم ماهیتاً متفاوت است و باید برای آن ضوابط متناسب طراحی و تبعات منفی استانداردسازی سپرده‌ها را جبران کرد.

با وجود این ضوابط، اعمال سیاست پولی ضرورت پیدا کرد. رسیدن به ضرورت سیاست پولی هم شاید نیم‌قرن زمان برد. در واقع طول کشید تا دنیا بفهمد باید از چه ابزاری استفاده کند تا بتواند به نحو درستی میزان اعطای اعتبار و خلق نقدینگی، رشد خالص نقدینگی و تبعات تورمی آن را مدیریت کند. به عبارت دیگر زمان برده است تا بانک‌های مرکزی بفهمند ضوابط درست برای نظام بانکی چیست. در حالی که در طول قرن بیستم پیشرفت‌هایی حاصل شد اما باز هم کاستی‌هایی داشت که نظام بانکی را دچار بحران مالی 2008 کرد و باز آن ضوابط هم اصلاح شد. حال این مسیر تطور و تحول بانک مرکزی متعارف را با ایران مقایسه کنید.

فراز و فرود نظام بانکی در ایران

قبل از انقلاب در طول دهه 1340 تورم کشور دو درصد بود. در آن دوران وضعیت پولی و بانکی کشور هم کمابیش تحت کنترل بوده است. از دهه 1350 رفته‌رفته اعطای اعتبار بی‌رویه هم بیشتر و در نتیجه تورم هم بیشتر شده است. علت افزایش تورم عمدتاً به دلیل فشاری بود که از سوی شاه برای رشد و توسعه اقتصادی وارد می‌شد. این فشارها به تورم تبدیل شده و از آن‌سو به‌خصوص از سوی سیاستمداران اصراری وجود داشت مبنی بر اینکه نرخ بهره تسهیلات نباید بالا برود و در نتیجه نرخ بهره واقعی منفی شده که غیرتعادلی بود. در واقع این نرخی است که نمی‌تواند عرضه و تقاضای اعتبار را به تعادل برساند. در نتیجه تقاضا برای اعتبار، بالا و عرضه کم است. عرضه کم نمی‌تواند در یک بازار رقابتی سالم تخصیص داده شود. بلکه این تخصیص باید با استفاده از روابط و رابطه‌بازی بین افراد تخصیص داده شود. در نتیجه تسهیلات بانکی در طول دهه 1350 تبدیل به امری رانتی شده بود؛ چراکه سود وام‌ها در این دوران به‌مراتب کمتر از تورم بود. در‌نتیجه افراد هر کالایی که با استفاده از وام می‌خریدند برایشان به منزل کسب سود و ایجاد ثروت بوده است. بنابراین بانک‌ها در دهه 50 سازوکاری برای ثروتمندتر کردن ثروتمندان بوده‌اند. در عین حال کسانی از اعتبارات رانتی برخوردار بودند که به دربار نزدیک بوده و توصیه می‌شدند.به‌نوعی نظام بانکی عاملی برای افزایش اختلافات طبقاتی در دهه 50 بود و این از سوی مردم حس می‌شد. اما در عین حال مردم قادر به درک اینکه چرا و با چه مکانیسمی اختلافات طبقاتی تشدید می‌شود، نبودند. مردم قادر نبودند درک کنند که چگونه زمینه بازتوزیع ظالمانه ثروت رقم می‌خورد. در نهایت آنچه برداشت می‌شد این بود که باید با استفاده از سازوکارهای قرض‌الحسنه و دولتی کردن، بانک‌ها را به نهادی مردمی تبدیل و کمک کرد که اثر ظالمانه بانک‌ها در توزیع ثروت اصلاح شود. نتیجه این رویکرد این بود که بانک به نهادی تبدیل شد که قرار بود به اشکال مختلف مثلاً در قالب وام ازدواج و. به مردم کمک کند. به این ترتیب اندک‌اندک به بانک به عنوان صندوق صدقات نگاه شد. دیگر بانک یک موسسه انتفاعی نبود. بانک دیگر نهادی نبود که باید در زمین بازی واسطه‌گری مالی رقابت کند و اگر نقش بهتری در رشد اقتصادی ایفا کرد، تشویق شود؛ بلکه بانک یک موسسه غیرانتفاعی محسوب می‌شد که باید به مردم کمک می‌کرد.

وظیفه نهاد بانک این است که یکسری خدمات به سپرده‌گذاران ارائه دهد و با اعطای اعتبار نقش مهمی در اقتصاد ایفا کند. با این حال در ایران بانک‌های دولتی بعد از انقلاب 1357 به اقتضای دولتی بودن و غلبه نگاه غیرانتفاعی در ارائه خدمات، انگیزه‌ای برای بهبود کیفیت خدمات نداشته‌اند. بنابراین خدماتی که به سپرده‌گذار ارائه می‌کردند هم جالب نبود. در بعد اعطای اعتبارات هم هیچ اعتبارسنجی، رقابت و تلاشی برای پیدا کردن بهترین عرصه به منظور فعالیت سرمایه‌گذاری وجود نداشت و هرچه بود تسهیلات تکلیفی بود. بنابراین خدمات تراکنش بانکی که بانک برای تسهیل تجارت و رونق تجارت اعطا می‌کند مدنظر قرار گرفته نشد. در نظر داشته باشید که تجارت مهم است چون به تخصصی شدن تولید و افزایش رفاه می‌انجامد در حالی که اعطای اعتبار هم مهم است چون باید در ازای آن سرمایه‌گذاری رخ داده و رشد حاصل شود. با این حال بانک دولتی در طول دهه‌های 1360 و 1370 ناکارایی خود را در هر دو عرصه نشان داد. در نهایت سیاستگذار از جایی به این نتیجه رسید که باید بانک خصوصی داشته باشیم و نیازمند رقابتیم. با این حال بانک خصوصی هم بدون ضوابط خاصی شکل گرفت و درنهایت تا دهه 1390 یک نظام بانکی کاملاً پانزی ایجاد شد.

بازی پانزی در نظام بانکی ایران

اغراق نیست اگر بگویم که ایران تنها کشوری است که تاریخ قابل‌توجهی از پانزی بودن در مجموعه نظام بانکی خود دارد. پانزی بودن در نظام بانکی به دو صورت شکل گرفت. ابتدا اینکه در بعد دارایی‌ها، دارایی‌های پرریسکی وجود داشته و نوسان ارزش دارایی‌ها باعث می‌شود گاهی ترازنامه‌ها تراز نباشد. بانک فقط باید وام کم‌ریسک بدهد. بانک نباید شرکت‌داری، بنگاهداری و سرمایه‌گذاری کند. علت این است که در سمت تعهدات ترازنامه ارزش تعهدات از ثبات بالایی برخوردار بوده و دارایی‌ها هم باید ریسک کمی داشته باشند تا با ثبات تعهدات تناسب داشته باشد. اما با این حال کارخانه، ملک و. بسیار پرنوسان بوده و این نوسانات بانک را پانزی می‌کند.

سازوکار دوم پانزی شدن نظام بانکی در بعد تحقق زیان است. بانک برای اینکه پانزی نشود باید وقتی نکولی بر وام رخ می‌دهد زیان محقق کند. وقتی زیان محقق نمی‌کند در حال وانمود کردن داشتن دارایی و درآمد بیشتر در آینده است. در حالی که متناسب با آن هم دارد برای سپرده‌گذاری جهت اعطای سود تعهد می‌پذیرد. عدم تحقق زیان، نظام بانکی را پانزی می‌کند. این روند ما را به ناکارایی بانک مرکزی می‌کشاند. بانک مرکزی متعارف بر نظام بانکی نظارت داشته و ضوابط لازم را اعمال می‌کند ولی بانک مرکزی ما به قدری ناکارآمد است که نه‌تنها جلوی فعالیت‌های دیگر بانک‌ها را به جز اعطای اعتبارات نگرفته بلکه از نظر کیفیت کارشناسی هم افت کرده و بلد نیست که چطور باید نظام بانکی را حفظ کند. در کنار این شرایط دولتی را تصور کنید که از نظر مالی نظم نداشته و به بانک مرکزی به دید یک قلک نگاه می‌کند. باید بدانیم که از اساس نازل بودن کیفیت بانک مرکزی برای دولت مطلوب است. برای دولت لازم است که بانک مرکزی اقتدار نداشته باشد چرخ بودجه‌اش به نحوی بچرخد. این روندی است که بانک مرکزی به سازمانی جهت پاس کردن چک‌های دولت و دلالی ارز تقلیل پیدا می‌کند. بانک مرکزی به نهاد حداقلی و ضعیف تبدیل می‌شود که پول بدون پشتوانه چاپ می‌کند و از این نهاد انتظار رفع تورم انتظاری بیهوده است.

بانک مرکزی متعارفی که در ارز غیرمتمرکز چیست؟ دنیا رشد و نمو کرده مجری یک سیاست پولی متعارف است و سیاست پولی متعارف در بانکداری متعارف و برای بانک مرکزی متعارف موضوعیت دارد. بانک مرکزی متعارف نظارتی درست بر نظام بانکداری دارد و مستقل از سیاستگذار بودجه‌ای می‌تواند تصمیم بگیرد و خود را به دلال ارز و پاس‌کننده چک تقلیل نمی‌دهد. بانکداری متعارف هم مربوط به بانکی است که ملک نمی‌خرد و سرمایه‌گذاری نمی‌کند. در حالی که اعتبارسنجی و مدیریت ریسک می‌کند، اعتبار می‌دهد. در چنین شرایطی سیاست پولی متعارف هم کار می‌کند و این سیاست پولی کارکرد مدیریت تورم دارد. زمانی که بانک غیرمتعارف داریم، نمی‌شود انتظار داشته باشیم که ابزارهای متعارف سیاستگذاری پولی هم کار کند. وقتی سیاست‌های پولی متعارف کار نمی‌کند، بانک مرکزی فلج می‌شود و ضوابط درست اعمال نمی‌شود، اعتباراتی هم که آن بانک اعطا می‌کند لزوماً به مولدترین فعالیت‌های اقتصادی تخصیص داده نمی‌شود و گاهی اعتبارات بر مبنای تعارض منافع مدیران بانک و صاحب سهامداران بانک اعطا می‌شود. بنابراین براساس تعارض منافع مدیران و سهامداران بانک، انتقال ثروت از سپرده‌گذار به سهامدار بانکی صورت می‌گیرد. گاهی بخشی از این اعتبارات به زمین و ساختمان تبدیل می‌شود و می‌خوابد و گاهی هم به فعالیت‌های بسیار ریسک‌دار تبدیل می‌شود و نکول رخ می‌دهد و بعد که باید زیان محقق شود، به خاطر کاستی ضوابط زیان محقق نمی‌شود. در نتیجه با رشد خالص بالای نقدینگی روبه‌رو می‌شویم و مسائل دولت بی‌انضباط هم انباشت شده و به تورم تبدیل می‌شود. در این شرایط گرچه همه می‌گویند با تورم مقابله می‌کنند ولی در عمل می‌بینیم که چنین نمی‌شود.

چه شد که به اینجا رسیدیم؟

این مساله به تعادلی برمی‌گردد که بین ذی‌نفعان مختلف شکل گرفته است. سوال این است که از تورم چه کسانی متضرر می‌شوند؟ کسانی که حقوق‌بگیرند و همین‌طور اقشار ضعیف جامعه بیش از همه از تورم متضرر می‌شوند. در کنار این دو سرمایه‌گذاران در اوراق بدهی هم متضرر می‌شوند. با این حال به خاطر ریسک بالای تورم هیچ زمان بازار بدهی درست و حسابی در بازار سرمایه ایران شکل نگرفته است. حالا باید دید که ذی‌نفعان چه کسانی هستند؟ ذی‌نفعان ابتدا افراد دارای دارایی فیزیکی و سپس افراد ثروتمند هستند. تورم مکانیسمی برای کسب درآمد به جای مالیات متعارف است. دولت وقتی می‌تواند مالیات تورم بگیرد کمتر به سراغ ثروتمندان می‌رود. مالیات متعارف بیشتر ثروتمندان را نشانه می‌گیرد ولی مالیات تورم بیشتر حقوق‌بگیران را شامل می‌شود. ثروتمندان ترجیح می‌دهند تورم باشد تا دولت کمتر سراغ مالیات متعارف برود و به‌طور نامتناسبی نیازهایش را از حقوق‌بگیران تامین کند. در حالی که اگر دولت تورم را مهار کند دیگر مجبور می‌شود به سراغ ثروتمندان برود. سومین گروه ذی‌نفع تورم هم سیاستمدار است. سیاستمداری که نمی‌خواهد به سراغ مالیات متعارف برود چون مالیات متعارف به همراه خود پاسخگویی دارد. وقتی قرار باشد سیاستمدار مالیات متعارف بگیرد باید توضیح دهد که پول مالیات را چطور هزینه می‌کند؟ وقتی سیاستمدار مالیات متعارف دریافت می‌کنند ناگزیر است قدرت را غیرمتمرکز کند. در واقع وقتی بودجه با مالیات اداره می‌شود، باید بودجه ملی را از استانی و محلی تفکیک کرده و باید از هر کدام از این سه بودجه در سطح خود مالیات اخذ و هزینه شود. نکته دیگر درباره نفع سیاستمدار این است که وی برای اینکه بتواند جایگاه خود را تثبیت کند باید هوای حامیان خود را داشته باشد و در واقع باید رانتی بین حامیان خود توزیع کند. یک نرخ بهره منفی و نرخ تسهیلات مداخله‌ای سازوکار بسیار خوبی برای توزیع رانت میان حامیان بوده و بنابراین سیاستمدار ذی‌نفع ضعیف بودن بانک مرکزی است. این وضعیت همانا و رخ دادن تورم همان. بنابراین اگر سیاستمداری هستید که پاسخگویی دوست ندارید یا دوست دارید اختیار کل بودجه کشور در دست شما باشد ارز غیرمتمرکز چیست؟ و در عین حال می‌خواهید بین حامیانتان رانت توزیع کنید یا انسان ثروتمندی هستید که دارایی زیادی دارد، تورم برای شما خوب است. سوال این است که چطور می‌توانید فضا را تورمی نگه دارید؟ راه این است که بانک مرکزی غیرمستقل باشد، بانکداری همین‌طور غیرمتعارف باشد و طبعاً مردم بازنده این وضعیت هستند. در این شرایط مردم هم به نحوی مجاب شوند که مثلاً بانکداری غربی مشکل دارد و. با توجه به آنچه شرح آن رفت، روند سیاست پولی متعارف در ایران کارایی ندارد و تعادل تورمی باقی می‌ماند تا منافع ذی‌نفعان حفظ شود.

در اینجا دلیلی است که زنجیره بایننس (BNB) در 30 سپتامبر با یک آزمایش قیمت مهم روبرو خواهد شد

در اینجا دلیلی است که زنجیره بایننس BNB در سپتامبر با یک آزمایش قیمت مهم روبرو خواهد شد

BNB، توکن اصلی زنجیره BNB بایننس، در ماه آگوست وارد یک مثلث متقارن شد. 10، زمانی که برای اولین بار با خط روند نزولی در مقاومت 335 دلار روبرو شد. پنج هفته بعد در حدود 280 دلار، تقاطع دقیق بین دو الگوی صعودی و نزولی متضاد بود.

تصمیم گیری در مورد شکستن مثلث متقارن به سمت بالا یا نزول تا 30 سپتامبر، زمانی که خطوط روند عبور می کند، انتظار می رود. توکن زنجیره ای BNB که در حال حاضر دارای ارزش کل بازار 45 میلیارد دلاری است، طی سه ماه گذشته 15 درصد از بازار گسترده تر آلتکوین پیشی گرفته است.

آخرین پیشرفت در توسعه زنجیره BNB در تاریخ 7 سپتامبر اعلام شد. پروژه معرفی شد فناوری حفظ حریم خصوصی مقیاس‌پذیری مبتنی بر دانش صفر (ZK). انتظار می رود شبکه آزمایشی برای ماه نوامبر با هدف نهایی شدن سریع تر و کاهش هزینه تراکنش ها انجام شود. مغز متفکر اتریوم Vitalik Buterin همچنین می خواهد راه حل مشابهی را برای شبکه اتریوم پیاده سازی کند و او اهمیت ZK را در اواخر سال 2021 برجسته کرد.

شبکه سازگار با اتریوم زنجیره BNB ارز غیرمتمرکز چیست؟ کاملاً کاربردی است و میزبان برنامه های غیرمتمرکز است ( DApps)، از جمله صرافی‌های غیرمتمرکز (DEX)، بازی‌ها، خدمات وام وثیقه‌ای، شبکه‌های اجتماعی، تجمیع‌کنندگان سود و بازارهای NFT.

کاهش سپرده‌های قیمتی می‌تواند یک پرچم قرمز باشد

علی‌رغم در حال حاضر 60 درصد پایین‌تر از بالاترین حد خود، BNB به استثنای استیبل کوین‌ها، سومین ارز دیجیتال بزرگ از نظر رتبه‌بندی ارزش بازار است. علاوه بر این، این شبکه دارای 6.6 میلیارد دلار سپرده قفل شده در قراردادهای هوشمند است، اصطلاحی که به عنوان ارزش کل قفل شده در صنعت شناخته می شود.

با وجود افزایش 26.5 درصدی قیمت BNB در 3 ماه گذشته، TVL شبکه اندازه گیری شد. توکن های BNB در مدت مشابه 12.5 درصد کاهش یافت. معمولاً این داده ها نگران کننده هستند، اما بستگی به عملکرد سایر رقبا دارد.

در واقع، سپرده‌های قراردادهای هوشمند کمتر در سراسر صنعت عادی بوده است. به عنوان مثال، TVL Solana (SOL) 27.5٪ در 3 ماه کاهش یافت و Avalanche (AVAX) 36٪ کاهش یافت. حتی اتریوم نیز شاهد کاهش 29 درصدی سپرده‌های اتریوم بود که از 34 میلیون در 17 جولای به 24.2 میلیون کاهش یافت.

از نظر دلاری، TVL فعلی BNB Chain با 6.6 میلیارد دلار در سه ماه منتهی به سپتامبر 12 درصد افزایش یافت. 16. این رقم بسیار برتر از سایر رقبای اتریوم است، مانند 2.2 میلیارد دلار Avalanche یا 1.3 میلیارد دلار Solana، طبق داده‌های DeFi Llama.

استفاده از DAPP به رهبری Gameta در حال افزایش است

برای تأیید اینکه آیا کاهش TVL زنجیره BNB با کاهش کاربران همراه است یا خیر. ، سرمایه گذاران باید معیارهای استفاده از برنامه های غیرمتمرکز (DApp) را تجزیه و تحلیل کنند. برخی از برنامه‌های کاربردی، مانند بازی‌ها و کلکسیون‌ها، به سپرده‌های بزرگ نیاز ندارند، بنابراین معیار TVL در این موارد نامربوط ارز غیرمتمرکز چیست؟ است.

PancakeSwap، صرافی غیرمتمرکز زنجیره BNB، دارای 1.75 میلیون آدرس فعال است و رهبر مطلق در تمام شبکه‌های قرارداد هوشمند است. در همین حال، شبکه اتریوم تنها دارای سه DApp با بیش از 35000 آدرس فعال است، یعنی Uniswap، OpeanSea و MetaMask Swap.

مهمتر از آن، سه DApp با استفاده از BNB Chain تا 190% یا بالاتر رشد کرده اند که Gameta نیز یکی از آنها است. امیدوار کننده ترین، با بیش از 900000 آدرس فعال. اگر برنامه دیگری به غیر از PancakeSwap رهبری خود را در تمام شبکه های قرارداد هوشمند تثبیت کند، منتقدان زنجیره BNB کار سختی خواهند داشت.

با قضاوت بر اساس اعداد مطلق، یعنی کاهش 12.5 درصدی TVL در توکن های BNB و کاهش 14 درصدی در آدرس‌های فعال در DApp پیشرو بایننس چین، می‌توان به اشتباه نتیجه گرفت که توکن BNB برای اصلاح آماده شده است.

با این حال، تجزیه و تحلیل دقیق تر، از جمله مقایسه با رقبا، نشان می دهد که عبور از الگوی مثلث متقارن در 280 دلار در 30 سپتامبر احتمالاً یک محرک صعودی برای قیمت BNB است.

نویسندهاست. و لزوماً منعکس کننده نظرات Cointelegraph نیستند. هر حرکت سرمایه گذاری و معاملاتی مستلزم ریسک است. هنگام تصمیم گیری باید تحقیقات خود را انجام دهید.

فراتر از تبلیغات NFT: نیاز به بازنگری در مورد ارزش پیشنهادی هنر دیجیتال

فراتر از تبلیغات NFT: نیاز به بازنگری در مورد ارزش پیشنهادی هنر دیجیتال

فراتر از تصاویر نمایه و هنر، پتانسیل واقعی NFT در حل موارد استفاده در دنیای واقعی نهفته است که نیاز به ایده‌های تازه را نشان می‌دهد.

سرمایه‌گذاران در توکن‌های غیرقابل تعویض (NFT) و سایر اکوسیستم‌های فرعی نیز امسال در بازار نزولی قرار دارند، زیرا قیمت ارزهای دیجیتال در نوسان است.

با این حال، با نگاهی فراتر از ارزش معاملاتی اتر (ETH)، NFT ها در درجه اول برای نشان دادن دارایی ها و مالکیت در دنیای واقعی و مجازی ایجاد شدند. در نتیجه، بازار نزولی بحث‌ها را در مورد اینکه چگونه NFT‌ها می‌توانند عقب‌نشینی کنند و توجه را به موارد استفاده در زمانی که بازار بهبود می‌یابد، برانگیخت.

در گفتگو با کوین تلگراف، تونی لین، یکی از بنیانگذاران پلتفرم تحلیلی NFTGo، بینش خود را در مورد اکوسیستم NFT به اشتراک گذاشت و مسیر مورد انتظار اکوسیستم را فاش کرد.

کوین تلگراف: محبوبیت اصلی NFT ها اغلب به انواع موارد استفاده در دنیای واقعی نسبت داده می شود که NFT ها می توانند حل کنند. نظر شما در مورد کاهش بازار NFT چیست؟به نظر شما آیا بازار به سمت بهبودی می رود؟

تونی لین: برای پاسخ به این سوال ابتدا باید پایه ارزش NFT ها را توضیح دهیم. در حال حاضر، بازار NFT عمدتاً توسط چهار دسته هدایت می شود: هنر، PFP (تصویر نمایه)، زمین و عضویت. در حال حاضر PFP غالب ترین است. پایه ارزش PFP NFT عمدتاً شامل سه بخش است: محصولات مالی، کلکسیونی/کالاهای لوکس و عضویت. ابزارهای مالی در حال حاضر در میان آنها غالب هستند، اما مدل های مشتق NFT هنوز در مراحل اولیه هستند. بنابراین، با ترکیدن حباب کلی در بازار ارزهای دیجیتال، مشتق غیر نقدی توکن جایگزین (FT)، یعنی NFT، بر این اساس کاهش می یابد. این مورد انتظار است.

با این حال، از آنجایی که بازار کریپتو در سال‌های 2023-2024 بهبود می‌یابد، من معتقدم ارزش NFT ها چندین برابر بزرگتر از بازار ارزهای دیجیتال بزرگتر است. این رشد ارزش حداقل از دو طرف ناشی می شود.

یکی اینکه با توسعه NFT ها و فناوری های مرتبط با فراجهان، سناریوهای استفاده از NFT ها فراوان تر می شود و ویژگی های مصرف NFT ها رشد می کند، ایجاد سناریوهایی است که در دنیای واقعی وجود ندارد.

به عنوان مثال، تمام دارایی‌های موجود در متاورس Otherdeed NFT هستند، و خود این NFTها سناریوهای مختلفی از تعامل اقتصادی ایجاد می‌کنند و مصرف جدید را امکان‌پذیر می‌سازند تا مردم بتوانند بهتر نیازهای خود را برآورده کنند و حتی به تکامل ابزارهای بهره‌وری جدید و مدل‌های تجاری کمک کنند.

دوم توسعه مشتقات مختلف NFT مانند تکه تکه شدن NFT، NFTFI، وام مسکن NFT و محصولات اوراق قرضه NFT. این ابزارهای مالی جدید به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا در سرمایه گذاری های مرتبط با NFT در قالبی انعطاف پذیرتر شرکت کنند و سرمایه نهادی و خرده فروشی را به این بازار جذب کنند.

CT: با وجود کاهش تلفات و تبلیغات، بسیاری از پروژه ها هنوز سرمایه گذاری قابل قبولی محسوب می شوند. فکر می‌کنید چه چیزی باعث این روند می‌شود؟ پرداختن به موارد استفاده NFT برای NFT چقدر مهم است، یا اینکه آنها فقط سرمایه‌گذارانی هستند که به دنبال کسب درآمد سریع هستند؟

TL: نیروی محرکه این روند “داستان های ایجاد شده توسط دلالان” و “ارزش واقعی” است. من معتقدم که حباب ها واکنشی به عدم قطعیت هستند، به ویژه در روزهای اولیه صنعت، و بیشتر سازندگانی مانند ما هستند که از عدم قطعیت استقبال می کنند که روندها را هدایت می کند. وجوه و حتی وجوهی که بر مناطق سنتی متمرکز شده بودند نیز محرک های بسیار مهمی هستند. مطمئناً، برخی از آنها می‌خواهند سریع درآمد کسب کنند، اما از منظر کارایی سرمایه، اکنون زمان مناسبی برای کسب درآمد سریع در بازار ارزهای دیجیتال نیست. فکر نمی‌کنم.

CT: صرف نظر از نوسانات قیمت، چه روندهایی هنوز از روزهای اولیه NFT ها مرتبط هستند و فکر می کنید چه روندهای جدیدی در آینده محبوب تر خواهند شد؟

TL: اول از همه، افراد بیشتری به NFT ها نگاه می کنند و در آینده سفارشات بزرگتری وجود خواهد داشت. بر اساس داده‌های NFTGo، اکنون بیش از 2.96 میلیون کیف پول اتریوم دارای NFT هستند که این رقم در آگوست 2020 بیش از 200000 بود. علیرغم احساس فعلی بازار خنک کننده، روزانه 20 تا 30000 آدرس NFT معامله می کنند. البته این تعداد هنوز جای رشد دارد. دوم، سازندگان به ساخت و ساز ادامه می دهند. اخیراً می بینید که بسیاری از شرکت های مرتبط با NFT وام دریافت کرده اند. علاوه بر این، اگرچه بازار اخیراً نزولی بوده است، پروژه‌های جدید موفقی مانند goblintown و Memeland در بازار ظاهر می‌شوند.

اخیر: رونق و رونق: پروتکل های Defi چگونه بازارهای خرس را مدیریت می کنند؟

پروژه های مختلف PFP تابستان گذشته NFT ویژگی های خاص خود را داشتند، اما بسیاری از آنها پارادایم تعیین شده توسط Bored Ape Yacht Club (BAYC) را دنبال کردند. بدون شک با توسعه بیشتر صنعت NFT، مگاترندهای جدید ظهور خواهند کرد. من فکر می کنم این روند جدید ظهور بوم شناسی محتوایی فراجهان خواهد بود. تعریف “محتوا” در اینجا گسترده است و بازی های متاورس را می توان به عنوان “محتوا” نیز تعریف کرد. همانطور که قبلاً ذکر شد، ویژگی‌های مصرف‌کننده تقویت‌شده NFT به بهبود صنعت کمک می‌کند، و ویژگی‌های مصرف‌کننده به این معنی است که NFT‌ها جریان‌های نقدی درآمد غیرسرمایه‌گذاری را برای دارندگان خود ایجاد می‌کنند. یکی از راه‌های کلیدی برای انجام این کار، ساختن «محتوا» در متاورس و اجازه دادن به سازنده مالکیت محتوا و ایجاد درآمد است. افرادی که از محتوا لذت می برند پاداش های ذاتی دریافت می کنند و به نظر می رسد مایل به پرداخت هستند.

CT: نظر شما در مورد احساسات سرمایه‌گذار فعلی چیست؟ فکر می‌کنید چگونه بر کل بازار NFT تأثیر می‌گذارد؟ پروژه‌ها و شرکت‌های NFT برای بهبود تعامل چه می‌توانند انجام دهند؟

TL: احساسات بازار NFT به دو دلیل اصلی کاهش یافته است. دوم، داستان و الگوی رشد PFP رو به پایان است، و ظهور پروژه‌های اخیر هنوز الگوهای جدیدی را به ارمغان نیاورده است، که ارائه انتظارات جدید به بازار را دشوار می‌کند.

صنعت کریپتو ماهیتی چرخشی دارد. من شخصاً توصیه می‌کنم به کاوش در جهت‌های جدید در صنعت ادامه دهید و در عین حال سرمایه کافی برای صبر کردن برای چرخه بعدی صنعت کریپتو و استفاده از فرصت‌ها را حفظ کنید.

سی تی: همانطور که گفتید، دامنه بازار NFT به تخیل کارآفرینان محدود است. موارد استفاده NFTها چه مواردی هستند که می توانند و باید با تبدیل شدن به جریان اصلی استفاده کنند؟

TL: در این رابطه، من می‌خواهم به سه زیرمجموعه اصلی از موارد استفاده اشاره کنم که NFT‌ها در موقعیت خوبی برای ایجاد اختلال در جریان اصلی قرار دارند.

شکل هنری جدید: دیجیتالی شدن شکل های غنی تری از بیان هنری را امکان پذیر کرده است و ظهور NFT ها و محصولات زیست محیطی مرتبط به حل مشکل مالکیت هنر دیجیتال کمک می کند و به سازندگان هنری کمک می کند تا سود ببرند. همانطور که دنیای دیجیتال با دنیای فیزیکی ادغام می شود، نفوذ هنر دیجیتال به جامعه بشری گسترده تر می شود و بازار جدیدی برای کلکسیون ها و کالاهای لوکس ایجاد می کند.

اخیرا: کریپتوها برای تجارت خارجی: چه می دانیم درباره استراتژی جدید ایران؟

PFP، ابراز وجود و اشکال جدید سازمان: من فکر می کنم یکی از دلایل اصلی محبوبیت پروژه های PFP این است که نیاز انسان به ابراز وجود را بهتر برآورده کند. توانایی گفتن به دیگران “تو کی هستی” یک نیاز معنوی مهم انسان است و پروژه PFP NFT و محیط زیست مرتبط راه خوبی برای برآورده کردن این نیاز ایجاد می کند. پروژه PFP NFT و جامعه گسترده آن نه تنها وسیله ای برای بیان خود در اختیار کاربران قرار می دهد، بلکه تشکیل جامعه را با سایر کاربرانی که عبارات مشابه را به اشتراک می گذارند، تسهیل می کند. به طور مشابه، با تکامل جوامع، این افراد مشابه ممکن است اشکال جدیدی از سازمان را ایجاد کنند، مانند سازمان‌های خودمختار توزیع شده (DAO)، تا بر جوامع خارج از جوامع خاص خود تأثیر بگذارند.

حامل‌های جدید «شبیه بلاک‌چین عمومی»: پروژه‌های زمینی کنونی مانند Otherdeed، Sandbox و Decentraland ممکن است در آینده به چیزی شبیه به بلاک چین‌های عمومی تبدیل شوند. همه پروژه ها، بازی ها و برنامه های جدید NFT ممکن است در اکوسیستم این پروژه های زمینی کار کنند.

بایننس با شرکت اوکراینی مشارکت می کند

بایننس، یکی از بزرگترین شرکت های فعال در حوزه معاملات رمزارز، در حال مذاکره برای مشارکت با شرکت واروس (Varus)، بزرگترین فروشگاه خرده فروش مواد غذایی در اوکراین است که بیش از 200 شعبه دارد.

بایننس با شرکت اوکراینی مشارکت می کند

بورس24 : بایننس، یکی از بزرگترین شرکت های فعال در حوزه معاملات رمزارز، در حال مذاکره برای مشارکت با شرکت واروس ( Varus )، بزرگترین فروشگاه خرده فروش مواد غذایی در اوکراین است که بیش از 200 شعبه دارد.

بنا بر گزارش های منتشر شده این مشارکت با هدف بهبود ارتباط مشتریان و به کارگیری بیشتر دارایی های دیجیتال است. بدین ترتیب مشتریان می توانند سفارش و پرداخت های خرید خواروبار خود را از طریق پلتفرم جدید و به صورت آنلاین انجام دهند.

این دو سازمان صاحب نام قصد دارند رویه پرداخت هزینه ها به شکل رمزارز را عملی و ترویج کنند. بایننس این خبر را در توییتر اعلام کرد و گفت که توافق های لازم حاصل گردیده است.

علاوه بر این، در نتیجه این همکاری مشتریان واروس در بسیاری از شهرهای عمده اوکراین در کنار پایتخت –کی یف- از فرصت پرداخت دیجیتال و نیز تحویل سریع بهره مند خواهند شد. بدین ترتیب واروس اولین شرکتی خواهد بود که در اوکراین خدمات خود را در مقابل پرداخت رمزارز ارایه می کند.

برگزاری نشست جهانی WOW MetaVenture در بانکوک

نشست جهانی متاونچر دبلیو او دبلیو قرار است در 14 و 15 دسامبر امسال در بانکوک، برگزار گردد. سازمان دهندگان این برنامه، صندوق متاونچر و دبیرخانه نشست دبلیو او دبلیو هستند.

برگزاری نشست جهانی WOW MetaVenture در بانکوک

بورس24 : نشست جهانی متاونچر دبلیو او دبلیو قرار است در 14 و 15 دسامبر امسال در بانکوک، برگزار گردد. سازمان دهندگان این برنامه، صندوق متاونچر و دبیرخانه نشست دبلیو او دبلیو هستند.

نماد WOWMetaVentures در حوزه صندوق های سرمایه گذاری جسورانه نامی شناخته شده است و عمدتاً بر پروژه های دیجیتال مربوط به متاورس، ان اف تی، هنر دیجیتال، و سایر زمینه های صنعت رمزارز که دارای قابلیت رشد هستند متمرکز می باشد.

نشست امسال در بانکوک از آن جهت اهمیت دارد که فعالان عمده در حوزه های ان اف تی، ارز غیرمتمرکز چیست؟ DeFi ، متاورس، قانون گذاری، سرمایه گذاری، توسعه و سایر زمینه ها در آن حضور دارند و تجارب و دانسته های خود را با دیگران به اشتراک می گذارند. ویژگی منحصر به فرد این برنامه فرصت های بی شمار سرمایه گذاری را در مقابل مخاطبان سراسر دنیا قرار می دهد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.